معرفی وبلاگ
سلام ،‌ خوش آمديد . در اين وبلاگ موضوعات زير مطرح مي شوند : اطلاعات ايران شناسي (معرفي شهرهاي ايران به تفكيك هر استان) - تاريخ ايران - ادبيات ايران زمين - جغرافياي ايران - گالري تصاوير و ... منابع وبلاگ => نرم افزار مرز پر گهر - سايت هاي : نماي ايران ، كتاب اول ، ساجد ، سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان ، پارست ، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، گنجور دات نت
لينك دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1530008
تعداد نوشته ها : 1100
تعداد نظرات : 27
Rss
طراح قالب

موسسه تبيان - ايران شناسي

Translate
لينك دوستان تبياني
پيج رنك
 

سيرجان يكي از شهرستان‌هاي استان كرمان است كه از شمال به بردسير، رفسنجان و شهر بابك، از خاور به بافت، از جنوب به ماهي آباد (استان هرمزگان) و از باختر به نيريز و داراب (استان فارس) محدود مي‌شود. نام سيرجان كه بناي آن را به بهمن پادشاه اشكاني نسبت مي‌دهند،«سيرگان» بوده و اعراب آن را «سيرجان» ناميده‌اند. در قرون وسطي ايالت كرمان داراي دو حاكم نشين سيرجان و بردسير بوده است. جغرافيا نويسان اسلامي سيرجان را به صورت ‹‹السيرجان›› نوشته اند. خرابه هايي كه در ساليان اخير در محل قلعه سنگ در خاور سعيد آباد بر سر راه بافت كشف شده به احتمال زياد همان محل سيرجان قديم است.
پس از استيلاي مسلمانان بر ايران، كرمان هم چنان مركز ايالت بود و اين موقعيت را تا اواسط قرن چهارم هجري كه جنوب ايران به تصرف آل بويه درآمد، حفظ كرد. در زمان اين سلسله، كرسي ايالت كرمان از سيرجان به بردسير منتقل شد، به همين علت سيرجان اهميت و اعتبار خود را از دست داد. بنا به گفته مقدسي، سيرجان در زمان آل بويه از شيراز بزرگ تر و دومين شهر ايالت كرمان محسوب مي شده و 45 مسجد كوچك و بزرگ داشته است. بعد از حمله مغول، سيرجان به تصرف سلاطين آل مظفر درآمد و بعد از انقراض اين سلسله توسط امير تيمور والي سيرجان، شخصي به نام گودرز هم چنان به نام آل مظفر در آن جا حكومت مي كرد. تيموريان بعد از دو سال محاصره، شهر را به تصرف درآوردند و آن را به ويرانه اي مبدل ساختند.
سيرجان به دليل موقعيت خاص جغرافيايي و استقرارش بر سر راه ها ي ارتباطي كرمان، يزد، بندرعباس و شيراز و نيز وجود زمين هاي كشاورزي حاصل خيز و منابع بسيار غني معدني، از دير باز تاكنون پذيراي مهاجرين مختلف بوده كه در رشد و توسعه آن موثر بوده اند. سيرجان امروزي به دليل توسعه تجاري و صنعتي شهري آباد است و بارانداز معروف و پررونقي دارد. مركز شهرستان سيرجان از نظر جغرافيايي در 55 درجه و 40 دقيقه درازاي خاوري و 29 درجه و 27 دقيقه پهناي شمالي و در ارتفاع 1735 از سطح دريا قرار دارد. شهر سيرجان در 182 كيلومتري شهر كرمان و در مسير راه كرمان ـ بندرعباس واقع است. آب و هواي سيرجان معتدل و خشك بوده، بيش ترين درجه گرما در تابستان ها 40 درجه بالاي صفر و كم ترين درجه گرما در زمستان‌ها 7 درجه زير صفر و ميزان بارندگي سالانه به طور متوسط 70 ميلي‌متر است.
كشاورزي در سيرجان به صورت آبي بوده و آب كشاورزي از كاريزها و رودخانه ها تامين مي شود. از فرآورده هاي كشاورزي اين منطقه مي توان گندم، جو، پنبه، پسته، بادام، يونجه، تره بار، چغندرقند، سيب و زردآلورا نام برد. از نظر دام‌داري اين شهرستان رونق زيادي داشته و دام‌داران بيش تر از عشاير اطراف سيرجان هستند.دام ها شامل گوسفند، گاو و طيور مي‌شوند. از معادن اين شهرستان مي‌توان به معدن مس چهار گنبد پلنگي و معدن مرمر تنگو اشاره كرد.

 

عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان سيرجان

بادگير چپقي
بناي قديمي كه از آن به عنوان بادگير چپقي نام مي بريم در واقع باقيمانده يك خانة قديمي به نام خانة آقاسيدعلي اصغر رضوي است كه در شهر سيرجان واقع است. اين بادگير از آثار دوران پهلوي است كه به لحاظ ارزشهاي فرهنگي و هنري كه تلفيقي از معماري و صنعت است , بنا گرديده است. بادگير مشهور با شبكه هاي هندسي منظم آن كه در زير بادگير قرار دارد , بر روي فضاهاي مستطيل شكل شمالي - شرقي قرار گرفته كه هواي اطراف را با عبور از كانالهاي تهويه به درون فضاها كه در واقع تابستان نشين خانه بوده , مي فرستاده است. اين بادگير از آثار منحصر به فرد معماري است و گفته شده كه ملهم از دودكش كشتيهاي قديمي بوده است. از جمله تزئينات بكار رفته در بنا مجموعه لوله هاي چپقي شكل بادگير است كه دهانه آنها به چهار جهت باز است. بدنة خارجي لوله هاي بادگير با قطعات كوچك آجرهاي هندسي شش ضلعي تزئين شده است

خانه حاج درويش
حاج درويش جد بزرگ خاندان شهابي و رسولي سيرجان و از ارادتمندان رحمت عليشاه (از پيشوايان تصوف) بوده است.خانة معروف به حاج درويش در زمره منازل اعياني است و علاوه بر منزل مسكوني داراي اصطبل , انبار و حمام مي باشد. اين منزل در زمرة ابنية دو ايواني و داراي اندروني و بيروني و يك حياط مستطيل شكل است. دورتادور خانه را حصاري رفيع پوشانده و ورودي اصلي بنا در جبهة غربي است كه آمدوشد از طريق يك هشتي صورت مي گيرد. خانه فاقد تزئينات رايج و ظرافتهاي معمول است. گچ بريهاي سقف ايوانها نمونه اي تزئينات اين بنا است كه با طرح ترنج و سرترنج در قابهاي مستطيل شكل اجرا شده است. اين خانه در نيمة دوم قرن سيزدهم هجري بنا گرديده است.
تپه شاه فيروز
تپة شاه فيروز در فاصلة 14 كيلومتري جنوب شرقي سيرجان قرار دارد.در روزگاران كهن كه مردم فلات ايران در آغوش طبيعت زندگي مي كردند با حك تصاوير مختلف بر روي سطح صخره ها و شايد همراه با اعمال اعتقادي ، روابط خود با طبيعت را بيان مي كردند. به نظر مي رسد كه نقوش متعدد بزكوهي بر روي سطح صخره ها در تپه شاه فيروز سيرجان حكايت از رابطه فراواني است كه مردمان عصر اين دوره با اين حيوان داشته اند.بي شك نقش كنده هاي تپه شاه فيروز ارتباطي تنگاتنگ با آثار ، ابنيه و محوطه هاي تاريخي پيرامون خود دارد. كنده كاريهاي صخره اي مذكور را مي توان به استقرارهاي اوليه مشخص شده يعني دورة ساساني ، دوره هاي محتلف اسلامي تا زمان حاضر نسبت داد.بيش از 200 مورد نقوش مختلف بر پيكره سنگهاي تپه شاه فيروز اجرا شده است كه مي توان آنها را به نقوش حيواني ، گياهي ، انساني و نقوش نامشخص تقسيم نمود. بيشترين نقوش مربوط به نقوش حيواني بخصوص نقش بزكوهي است. حيوانات شكاري نظير پلنگ ، روباه و گرگ نيز ديده مي شود. نقوش گياهي را مي توان نقوش استيليزه سرد يا خوشه گندمي نام نهاد. همچنين بعضي نقوش نظير دايره ، نيم دايره ويا اشكال هندسي است كه بدرستي نمي توان منظور نقاش حكاك را فهميد و آن را تفسير كرد.

 

كاروانسراها ، دروازه ها و بازارها درشهرستان سيرجان

كاروانسراي پاريز
در جبهة غربي بخش پاريز از توابع شهرستان سيرجان ، كاروانسرايي وجود دارد به نام كاروانسراي پاريز. اين كاروانسرا از جمله هفت كاروانسراي ايجاد شده توسط مرحوم آقاسيدهدايت سيرجاني كرماني است كه به روزگار قاجار در اين بخش ايجاد شده است. اين بنا از جمله كاروانسراهاي برون شهري مسير سيرجان - رفسنجان است كه با پلان چهارضلعي ايجاد شده است و داراي قسمتهاي مختلف ازجمله سردر ورودي ، اتاقهاي استراحت نگهبانان ، غرفه ها ، ايوانها ، اصطبل ها و بخش شاه نشين مي باشد. اين بنا داراي مالك خصوصي است كه مدارك آن پس از طرح در جلسة شوراي ثبت منطقه اي حوزة جنوب شرق جهت طي مراحل قانوني و ثبت نهايي به سازمان ميراث فرهنگي كشور ارسال شده است

 

 

بنا به نوشته حمزه اصفهاني، ‌تاريخ‌نويس مشهور، موسس شهر بردسير«اردسير» اردشير بابكان بوده است كه در بدو امر هم ‹‹وه اردشير›› خوانده مي شد كه بعد به «اردشير» تغيير يافت. پس از حمله اعراب به بردسير نه تنها نام اين شهر، بلكه نام ساير نقاط آن نيز تغيير يافت. در بيش‌تر كتب تاريخي قديمي و سفرنامه ها پايتخت شهر بردسير كرمان ذكر شده است. شهرستان بردسير يكي از شهرستان هاي استان كرمان از نظر جغرافيايي در 56 درجه و 35 دقيقه ي درازاي خاوري و 29 درجه و 56 دقيقه ي پهناي شمالي و در ارتفاع 2040 متري از سطح دريا قرار دارد. بردسير از شمال و خاور به كرمان، از جنوب به بافت، از باختر به سيرجان و از شمال باختري به رفسنجان محدود مي‌شود. مركز شهرستان بردسير در64 كيلومتري جنوب باختري كرمان قرار دارد. آب و هواي بردسير معتدل و ميزان بارندگي آن‌سالانه 200 ميلي‌متر است. بردسير درمنطقه اي جلگه اي قرار گرفته و تا كيلومتر ها بلندي هايي در اطراف آن وجود ندارد. به علت آب و هواي مناسب، كشاورزي در اين منطقه رونق خاصي داشته و آب كشاورزي از كاريز و چاه ژرف تامين مي شود. از محصولات كشاورزي بردسير مي توان گندم، جو، چغندرقند، پنبه، پسته و تره بار را نام برد. به دليل مراتع مناسب دام‌داري در اين شهرستان پر رونق است. اقتصاد بردسير بر پايه كشاورزي، دام‌داري و صنايع دستي استوار است. مهم ترين صادرات بردسير را گندم، جو، چغندر قند، مواد لبني، پشم، پنبه، قالي، گليم و جاجيم تشكيل مي دهند.

 

آرامگاه ها ، امام زاده ها و زيارتگاه ها درشهرستان بردسير

مقبره پيرجارسوز
تاريخ ساخت اين بنا مربوط به فرن هشتم هجري قمري است و در بردسير و در 43 كيلومتري كرمان قرار دارد. اين مقبره داراي گنبد دو پوشة آجري و پلان مربع شكل مي باشد. دردرون بنا تزئينات گچ بري مقرنس كاري و خطوط كوفي ديده مي شود. اصل بنا سه طبقه شاخته شده و نماي كلي آن آجر است.

 

عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان بردسير

تل ابليس
تل ابليس در دشت بردسير در 80 كيلومتري جنوب غربي شهر كرمان واقع گرديده است. حفاري اين منطقه توسط يك هيئت باستان شناس آمريكايي به سرپرستي جوزف كلدول و با همكاري اداره باستان شناسي ايران و در سال 1964 آغاز گرديد. منشأ نام كنوني اين تپه به درستي مشخص نيست اهالي اطراف عقيده دارند كه روزگاري شخص بدسيرتي بر سر اين تپه سكني داشته است. اين مسئله همراه با غيرعادي بودن خود تپه ، دليل شهرت آن به تل ابليس مي باشد. اين محل در حقيقت بازمانده شهرك هفت هزار ساله اي است كه به دست اقوام پيشرفته اي كه كشاورزان اولية استان كرمان را تشكيل مي داده اند برپا شده و تا هزارة اول قبل از ميلاد به مدت چهار هزار سال مركز تمدن اين ناحيه از استان بوده است.بيشترين اطلاعات بدست آمده از زندگي اوليه در تل ابليس مربوط به اواخر هزارة پنجم تا اوايل هزارة چهارم قبل از ميلاد مي باشد.با كاوش و مطالعة لايه اي موجود در اين تپه هشت دورة متمايز فرهنگي در آن شناسايي گرديده است.طبق شواهد بدست آمده صنعت فلزكاري در هزاره پنجم قبل از ميلاد در اين منطقه از پيشرفت زيادي برخوردار و به طرز وسيعي رايج بوده است. آنچه فلزكاري ابليس را بي نظير مي سازد ، روش فلزگدازي و در درجه حرارت كم و بيش كنترل شده اي انجام مي گرفته است. از مراكز شناخته شده اي كه اين فن در آنها رواج داشته آموق سوريه و صحراي تيمناي فلسطين قابل ذكر مي باشند.
خانه بهادرالملك بردسير
خانه بهادرالملك در برِ غربيِ خيابانِ شريعتيِ بردسير واقع است كه توسط عبدالمظفرخان سرتيپ مشهور به بهادرالملك كه در بردسير به لقب "ابدال" معروف بود به روزگار قاجار ساخته شد. اين بنا همچون اكثر ابنية دوره قاجاريه اين بخش از كشور ، با پلان حياط مركزي و فضاهاي اطراف ساخته شده است بدين نحو كه در جبهه شمالي حياط ، سه دري و در جبهه جنوبي ، تالار وسيعي وجود دارد كه ساير فضاهاي جبهه هاي شرقي و غربي كه شامل انبارها ، اتاقهاي خدمه و مطبخ مي باشد ، درخدمت فضاي اصلي خانه بوده است. ازجمله بخشهاي جالب اين بنا علاوه بر تالار بزرگ آن ، انبارهايِ طبقه فوقاني جهت ذخيره موادغذايي و برجِ خشتي اين خانه است كه بخش تحتاني آن به صورت محل گذر عموم است. اين بنا در مالكيت خصوصي مي باشد كه مدارك آن پس از ارائه در جلسه شوراي ثبت منطقه اي ، جهت ثبت نهايي و طي مراحل قانوني به سازمان ميراث فرهنگي كشور ارسال شده است.

 

 

شهرستان رفسنجان يكي از مهم‌ترين مناطق استان كرمان است كه از شمال به بافق و مهريز (استان يزد)، از شمال خاوري به زرند، از خاور به كرمان، از جنوب به بردسير و سيرجان و از باختر به شهر بابك محدود مي‌شود. رفسنجان قدمتي ديرينه داشته و باغ هاي پسته آن مشهورند. اسامي اين شهرستان با ذخاير زيرزميني آن در ارتباط است. رفسنجان در اصل «رفسنگان» بوده و «رفسنگ» به معناي مس است كه به صورت معرب در آمده و به رفسنجان تبديل شده است. رفسنجان گسترش يافته قصبه بهرام آباد بوده كه بعدها به صورت بخش در آمده و در همين اواخر به شهرستان تبديل شده است. نام رفسنجان كه از گذشته هاي دور بر اين منطقه اطلاق مي شد نشان مي دهد كه اين ناحيه مانند سيرجان و كرمان و زرند و شهر بابك پيشينه اي بسيار دراز در اعماق تاريخ سرزمين ما دارد. مركز شهرستان رفسنجان از نظر جغرافيايي در 56 درجه درازاي خاوري و 30 درجه و 24 دقيقه ي پهناي شمالي و در ارتفاع 1515 متري از سطح دريا قرار دارد. شهرستان رفسنجان در 12 كيلومتري شهر كرمان و در مسير راه كرمان ـ يزد واقع شده و آب و هواي آن متمايل به سرد و بيش ترين درجه گرما در تابستان 44 درجه و در زمستان 8- درجه و ميزان بارندگي 90 ميلي‌متر در سال است.
باغ‌داري شهرستان رفسجان از اهميت و اعتبار ويژه‌اي برخوردار بوده و محصولات باغ‌هاي آن ‌پسته‌ (كه به علت فراواني و كيفيت مطلوب آن سالانه مقدارقابل توجهي به خارج از كشور صادر مي شود) انار، انگور، سيب، گردو، فندق و زرد آلو هستند. كشاورزي بيش‌تر به روش آبي صورت مي‌گيرد و زمين هاي‌زير كشت از طريق كشاورزي در رفسنجان مي توان گندم، جو، تره بار و پنبه را نام برد. دام داري رفسنجان شامل گوسفند، گاو و طيور است و فرآورده هاي دامي آن تنها مي تواند نيازهاي محلي را تامين نمايد. قالي‌بافي مهم‌ترين صنعت دستي اين منطقه راتشكيل مي‌دهد.

 

 

در مدارك‌تاريخي و جغرافيايي‌اسلامي نام اين منطقه«كرمان»،«كارمانيا»،«ژرمانيا»، «كرمانيا»، «كريمان»، «كارماني» و «كرماني» و در كتيبه بيستون به صورت ‹‹يوتيه›› ذكر شده است. شهرستان كرمان از شمال و خاور به كوير لوت از جنوب به شهرستان هاي بم و جيرفت و از باختر به شهرستان هاي راور، زرند، رفسنجان و بردسير محدود است. كشاورزي در كرمان رواج داشته ولي به علت كمي باران روش آبياري بيش تر به طريق آبي انجام مي شود. از محصولات كشاورزي اين شهرستان مي‌توان پسته، زيره، كتيرا، حنا، گندم، جو، يونجه، تره بار و بنشن را نام برد. سابقه هنر خوشنويسي به عنوان يكي از هنر هاي سنتي و ديني كرمان تا حدود قرنهاي پنجم و ششم هجري باز مي گردد. بصورت كتيبه آثاري از اين دوران را در كرمان مشاهده مي كنيم از جمله كتيبه هاي بناي خواجه اتابك و مسجد ملك كه به خط ثلث و كوفي است. البته كرمان در تاريخ هنر خوشنويسي، هرگز از مراكز مهم اين هنر قلمداد نشده است. از نظر صنايع دستي شهرستان كرمان شهرت فراوان دارد زيرا علاوه بر قالي آن كه بسيار مرغوب است، گيوه دوزي، پته دوزي (نوعي سوزن دوزي)،شال بافي و كرك آن نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است. از اين ميان آن‌چه بيش تر جنبه صادراتي دارد قالي و كرك بوده كه در اقتصادكرمان تاثير به‌سزايي داشته است.پته‌دوزي و شال‌بافي مهم ترين و ارزشمندترين صنايع دستي شهرستان كرمان را تشكيل مي دهند. پته حاصل تلاش دست‌هاي زحمت‌كش و هنرمند دختران و زنان كرماني است كه هركس با چشم دل به آن بنگرد در آن، اثر نگاه‌هاي خسته‌اي را خواهد يافت كه هر صبح تا شام در پي سوزن، از نقطه اي به نقطه ديگر در حركت بوده و خود يادگار هزاران درد و رنج و گاهي شادي و شعفي كه در ذهنشان منقوش بوده؛ است.
پته هنر ارزشمندي است كه با وجود آن همه ظرافت و زيبايي، آن‌چنان كه بايد و شايد در بازارهاي جهاني جايي ندارد. توجه بيش از حد به جنبه اقتصادي و تجاري اين صنعت و به كارگيري نخ‌هاي نامرغوب و از طرف ديگر افت كيفيت دوخت نيز بي تأثير بر منزوي بودن اين صنعت نبوده است. قيمت بالاي پته و آسيب پذيري آن از طرفي، عدم صادرات آن از طرف ديگر از مهم‌ترين دلايل ركود و وقفه در عرضه اين محصول به بازارهاي جهاني است. اين هنر كه ريشه در تاريخ و گذشته فرهنگي استان كرمان دارد، همانند ساير رشته هاي صنايع دستي سابقه توليد كاملاً مشخصي ندارد و هر يك از دست اندركاران، پيدايش آن را به يكي از افسانه هاي بومي مرتبط مي دانند و متأسفانه به دليل آسيب پذيري منسوجات در برابر عوامل جوي در موزه هاي داخلي و خارجي نمونه هايي از پته كه بتواند راهگشاي ما به كشف سابقه اين هنر باشد، وجود ندارد. شال‌بافي نيز يكي ديگر از مهم‌ترين و ارزشمندترين صنايع دستي مردم اين منطقه است. در زمينه صنعت شال‌بافي نيز بايد گفت: هوتك يكي از روستاهاي چترود است كه تنها كارگاه شال‌بافي كرمان را در خود جاي داده است. اساس اقتصاد شهرستان كرمان بر صنعت (صنايع دستي و صنايع ماشيني)، كشاورزي، دام‌داري، كارگري و تجارت استوار گرديده است. پسته، قالي، زيره، كتيرا، حنا، گندم و بعضي مواد كاني صادرات اين منطقه را تشكيل مي دهند.
صنايع و معادن
كرمان در زمينه صنايع ماشيني نيز داراي فعاليت هاي قابل توجهي بوده و به علت فراواني ذغال سنگ، سرب، سنگ مرمر، آهك و گچ ‌كارخانه هاي زيادي جهت بهره‌برداري از منابع فوق در اين شهرستان تاسيس شده است كه از آن جمله كارخانه‌هاي توليد آجر، ساخت موزاييك و تهيه سيمان را مي توان نام برد.
كشاورزي و دام داري
كشاورزي در كرمان رواج داشته ولي به علت كمي باران روش آبياري بيش تر به طريق آبي انجام مي شود. از محصولات كشاورزي اين شهرستان مي‌توان پسته، زيره، كتيرا، حنا، گندم، جو، يونجه، تره بار و بنشن را نام برد. دامداري در كرمان به مقدار كم و منحصر به پرورش گوسفند، بز، شتر، اسب و الاغ مي باشد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان كرمان مركز استان كرمان و يكي از شهرستان هاي آن از نظر جغرافيايي در 57 درجه و 7 دقيقه ي درازاي خاوري و 30 درجه و 18 دقيقه ي پهناي شمالي و در ارتفاع 1755 متري از سطح دريا قرار دارد. شهرستان كرمان از شمال و خاور به كوير لوت از جنوب به شهرستان هاي بم و جيرفت و از باختر به شهرستان هاي راور، زرند، رفسنجان و بردسير محدود است. آب و هواي اين منطقه خشك و ميزان بارندگي سالانه به طور متوسط 142 ميلي‌ متر است. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت شهر كرمان 384991 نفر شامل 79483 خانوار بوده است. مردم شهرستان كرمان مسلمان شيعه و آريايي نژادند و به زبان فارسي با گويش كرماني صحب مي كنند. مسيرهاي ارتباطي و دسترسي به اين شهرستان را راه‌هاي زير تشكيل مي‌دهد.
راه كرمان ـ اصفهان به سوي شمال باختري به درازاي 703 كيلومتر-
ـ راهي به سوي جنوب باختري به درازاي 572 كيلومتر
ـ راه كرمان ـ شيراز كه از 174 كيلومتري كرمان (سيرجان) راهي به درازاي 496 كيلومتر به سوي جنوب كرمان ـ بندر عباس جدا مي شود.
ـ راه كرمان ـ مشهد به درازاي 853 كيلومتر
ـ راه كرمان ـ زاهدان به سوي خاور به درازاي 541 كيلومتر كه از 170 كيلومتري راهي به درازاي 594 كيلومتر به سوي جنوب جدا شده و كرمان ـ بندر عباس را به هم پيوند مي دهد.
ـ راه كرمان ـ ماهان از طريق جوپار به سوي جنوب به درازاي 52 كيلومتر( جوپار در 26 كيلومتري اين راه قرار دارد)
ـ راه آهن كرمان ـ بافق
اين شهرستان داراي فرودگاه است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
در مدارك تاريخي و جغرافيايي اسلامي نام اين منطقه «كرمان»، «كارمانيا»، «ژرمانيا»، «كرمانيا»، «كريمان»، «كارماني» و «كرماني» و در كتيبه بيستون به صورت ‹‹يوتيه›› ذكر شده است. «كارمان» از دو كلمه ‹‹كار›› به معني جنگ و ‹‹مان›› به مفهوم محل تشكيل شده كه به معني ‹‹جايگاه دلاوري و نبرد›› مي باشد. بعضي از جغرافيادانان، نام قديم اين شهر را «گواشير» (بردشير) خوانده اند كه همان ‹‹كوره اردشير›› يا شهر اردشير بوده كه به تدريج به ‹‹گواشير›› تبديل شده است. در دوره ساسانيان فرمانرواي كرمان، عنوان شاه داشت، چنان كه بهرام چهارم (388- 389 م) كه در زمان پدرش والي كرمان بود لقب كرمانشاه (شاه كرمان) را داشت. در اين دوره سيرجان مهم ترين ناحيه كرمان محسوب مي شد. كرمان در دوره اسلامي و مقارن با 21 تا 24 هـ . ق و سال هاي بعد از آن تلاطمات سياسي زيادي را شاهد بود. عمر بن خطاب دراين زمان سهيل عدي و عبدالله عتبان را مامور فتح كرمان كرد. سرداران نام برده با گرفتن اندك جزيه اي ازحاكم كرمان به مدينه مراجعت كردند. در سال 31 هـ . ق مردم كرمان به جرم ندادن جزيه مورد هجوم سردار عرب، عبدالله بن عامر قرار گرفتند. وي كه از سوي عثمان مامور فتح كرمان شده بود، بدون مقاومت اهالي، كرمان را فتح كرد و جزيه چندين سال عقب افتاده را هم از اهالي پس گرفت و مجاشع بن مسعود را با يك هزار تن سپاه به حكومت كرمان برگزيد و خود عازم خراسان شد. در درگيري هايي كه بين اهالي و سپاه عرب در گرفت كرمان با مداخله نيروهاي كمكي عبدالله بن عامر، به تصرف كامل مسلمانان درآمد و مجاشع در دوران خلافت عثمان و علي بن ابيطالب عليه السلام، حاكم كرمان ماند. در دوره خلافت بني اميه شورش هايي در كرمان بر پا شد. عبدالرحمن بن اشعث از طرف امويان به جاي مجاشع به حكومت كرمان منصوب شد. در زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز (99-101 هـ . ق) شخصي به نام غسان حكومت كرمان را بر عهده گرفت. در دوران حكومت وي كرمان رو به آبادي نهاد و بسياري از آتشكده هاي زرتشتيان كه به آن ها «مجوسيه» مي گفتند، خراب شد. در زمان خلفاي بني عباس حوادث مهمي در كرمان روي نداد. در اين دوره كرمان در معرض حمله اقوامي كه قبل از اسلام در بنادرخليج فارس مي زيستند قرارگرفت. اما معتصم آن ها را شكست داده و از كرمان خارج كرد. در سال 253 هـ . ق كرمان به تصرف يعقوب ليث موسس سلسله صفاريان درآمد. بعد از وي برادرش عمرو فارس، كرمان و سيستان را تصرف كرد. در سال 266 هـ . ق كرمان به تصرف سامانيان درآمده و در سال 267، عمرو بار ديگر بر كرمان استيلا يافت. بعد از درگذشت عمروليث حكام كرمان توسط امراي سلسله ساماني تعيين مي شد. در سال 315 هـ . ق معزالدوله ديلمي كرمان را تصرف و ديلميان چندين دهه بر اين شهر حكومت كردند. بعدها بر سر تصرف كرمان ميان خاندان آل بويه اختلاف افتاد و كشمكش ميان ديلميان و آل بويه تا سال ها ادامه داشت. در سال 433 هـ . ق كرمان به تصرف آلب ارسلان سلجوقي درآمد و وي موسس سلاجقه كرمان شد و حكومت آنان تا سال 583 هـ . ق ادامه داشت. به گفته ياقوت حموي كرمان در دوره سلاجقه از بهترين و آبادترين بلاد محسوب مي شد. دراواخر دوران زمامداري اين سلسله، اوضاع داخلي كرمان، دچارهرج و مرج گرديد و نابساماني آن با حمله غزان شدت يافت.

در سال 583 هـ . ق غزان بر كرمان مسلط شده و زرند را به طور موقت مركز ايالت خود قرار دادند. در اين دوره ملك دينار غزنوي حاكم كرمان بود. بعد از درگذشت وي پسرش علاءالدين فرخ شاه (591 – 592 هـ . ق) جانشين او شد. در دوران وي كرمان دستخوش آشوب و ناامني گرديد و جمعي از امراء، به نام علاءالدين تكش خوارزمشاه خطبه خواندند (568 – 596 هـ . ق). خوارزمشاه هم از اين موقعيت استفاده كرده و سپاهي را ازخراسان مامور تصرف كرمان كرد. در نتيجه در سال 592 هـ . ق كرمان ضميمه قلمرو خوارزمشاهيان گرديد و هندوخان، پسر علاءالدين تكش خوارزمشاه حاكم آن جا شد. هم زمان با درگذشت تكش كرمان دوباره ميدان تاخت و تاز تركمانان غز شد. در اين زمان ملوك شبانكاره براي سركوبي غزان چندين بار به كرمان حمله كردند، تا سرانجام اين ايالت را به تصرف خود در آوردند. بر اثر ظلم و بيدادگري حكام شبانكاره اهالي عليه اين قوم سر به شورش كرده و عجم شاه يكي ديگر از پسران ملك دينار را كه در زمان هندوخان روانه خوارزم شده بود و در كرمان به سر مي برد، به اميري انتخاب كردند. در همين زمان اتابك مظفرالدين سعد بن زنگي (599 – 623 هـ . ق) كه با ملوك شبانكاره در زد و خورد بود، كرمان را يك بار در سال 600 و بار ديگر در سال 602 هـ . ق به تصرف خود در آورده و اين شهر تا سال 607 به وسيله يكي از گماشتگان اتابك سعد اداره مي شد. با سرپيچي گماشته اتابك از فرمان و آشفته شدن اوضاع كرمان، تاج الدين ابوبكر كه از طرف سلطان محمد خوارزمشاه بر شهر زوزن و قهستان حكومت مي كرد، از اين هرج و مرج استفاده كرده و كرمان را به تصرف خود در آورد. در سال 619 هـ . ق مقارن رسيدن چنگيز خان به خراسان، براق حاجب ( قتلغ خان)، از امراي خوارزمشاهي، بر كرمان استيلا يافت و رسما سلسله قراختاييان را بنيان نهاد. در زمان سلطنت اين سلسله( 619 تا 703 هـ . ق) در كرمان ماركوپولو سياح معروف ونيزي از كرمان ديدن كرد. در سال 741 هـ . ق امير مبارزالدين محمد موسس آل مظفر، كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض اين سلسله كرمان ضميمه متصرفات امير تيمور گورگاني شد و پس از تيموريان به ترتيب كرمان تحت تصرف سلسله هاي قراقويونلو و آق قويونلو بود. مقارن ظهور شاه اسماعيل اول موسس سلسله صفويه (905 – 930 هـ . ق) كرمان در تصرف پسران سلطان حسين بايقرا بود. شاه اسماعيل با اعزام يكي از سرداران خود به نام جان محمد به كرمان، اين شهر را بدون مقاومت و خونريزي به تصرف درآورد. در اين زمان عده اي از ازبكان از طريق خراسان به كرمان تاختند كه برخي از سرداران شاه اسماعيل شكست خورده و عقب نشيني كردند. از اين تاريخ به بعد تا پايان سلسله صفويه كرمان در امنيت و آسايش بود. گنجعلي خان يكي از معروف ترين حكام دوره صفوي درمدت ماموريت خود در كرمان نسبت به آبادي و عمران آن سعي و كوشش زياد كرده و آثار زيادي را در آن شهر از خود به يادگار گذاشته است.
محمود افغان در سال 1132 هـ . ق به قصد تصرف اصفهان پايتخت صفويه از طريق سيستان خود را به كرمان رسانيد. در آن جا از لطفعلي خان والي فارس و برادر زاده فتحعلي خان وزير اعظم به سختي شكست خورد و به قندهار گريخت. محمود افغان بار ديگر در سال 1132 هـ . ق از راه سيستان به كرمان حمله كرد و پس از استيلا بر آن از طريق يزد راهي اصفهان شد. پس از دفع اشرف افغان توسط نادر و خلع شاه طهماسب دوم از سلطنت، كرمان مانند ساير مناطق ايران به تصرف نادر موسس سلسله افشاريه درآمد. بعد از كشته شدن وي كرمان دچار هرج و مرج گرديد و به وسيله افغان ها و بلوچ ها تاراج شد.
كريم خان زند، موسس سلسله زنديه (1163 – 1193 هـ . ق) بعد از سركوبي مخالفين خود، خدامراد خان زند را با سپاهي به كرمان فرستاد. اين سردار بدون هيچ گونه مانعي كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض سلسله زنديه به وسيله آقامحمد خان قاجار، روزهاي تاريك و تيره روزي كرمانيان آغاز شد. آقا محمد خان همين كه از حركت لطفعلي خان زند به كرمان و انتخاب آن جا به پايتختي مطلع شد، با شتاب رهسپار كرمان گرديد و نزديك چهار ماه آن جا را در محاصره گرفت و در نهايت كرمان را به تصرف خود درآورد. آقا محمد خان پس از استيلا بر شهر، فرمان قتل عام اهالي بي گناه را صادر كرد و سپاهيان قاجار از هيچ جنايتي در حق اهالي بي گناه كرمان فروگذاري نكردند. روايت است كه به دستور آقا محمد خان بيش از 20 هزار نفر از نعمت بينايي محروم شدند و از سرهاي عده اي از ساكنين بي گناه كله مناره ها بر پا گرديد. بعد ازمرگ آقا محمد خان در دوره سلطنت فتحعلي شاه، شهر جديد كرمان در شمال باختري شهر قديم بنا شد. شهر امروزي كرمان، به بركت توسعه صنعتي، كشاورزي و فرهنگي يكي از آبادترين شهرهاي ايران به حساب مي آيد.

 

مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان كرمان

مسجد حاج آقا علي ( چهلستون )
مسجد حاج آقا علي با الهام از مسجد وكيل شيراز بنا گرديده و چهل ستون سنگي يك پارچه دارد ( ارتفاع هر ستون 2 متر و قطر آنها 90 سانتي متر است ) . بخشهاي الحاقي در دوره اخير يك شبستان وسيع مي باشد كه در شمال آن احداث گرديده است .
مسجد پامنار
مسجد پامنار كه در خيابان شهيد فتحعليشاهي قرار دارد از آثار دوره حكومت آل مظفر است. اين بنا در سال 793 هجري قمري به فرمان عمادالدين سلطان محمود برادر شاه شجاع ( از خاندان آل مظفر) ساخته شده و شامل سردر ورودي و مناره و صحن كوچكي مي باشد .نماي سردر اين مسجد با كاشيكاري مقرنس كاري زيبائي تزئين يافته است .
مسجدگنجعليخان (سال 1007 هجري قمري )
" مسجد يا نمازخانه گنجعليخان " در شمال شرقي ميدان و همجوار با مدرسه , قرار گرفته است , فضاي داخلي اين مسجد كوچك به ابعاد 25/5 × 5 متر و مساحت 5/27 متر مربع مي باشد.اين مسجد گنجينه هاي از تزئينات معماري اسلامي دوره صفوي , نظير گچبري , كاشيكاري , خطاطي , مقــرنس كاري , كاربندي , حجاري و نقاشيهاي زيبا مي باشد.كتيبه پاكار سقف به خط شهاب الدين كرمان , خطاط عصر صفوي است كه سوره مباركه جمعه را با يك رنگ ( خط و زمينه ) نگاشته است .
مسجد جامع مظفري
مسجد جامع يا مسجد مظفري كرمان در كنار ميدان مشتاقيه و ابتداي خيابان شريعتي واقع گرديده و يكي از زيباترين مساجد ايران مي باشد. براساس كتيبه سردر اصلي , روز چهارشنبه هفتم شوال سال 705 هجري قمري به دستور " اميدمبارز الدين محمد مظفر " (سرسلسله آل مظفر) واستاد "حاج محمد يزدي " آغاز گرديد و در اواخر سال 755 هجري به پايان رسيده است .درقسمت غربي مسجد ايواني است كه بناي اصلي آن متعلق به دوره آل مظفر است ولي در دوره هاي بعدي الحاات و تعميراتي در مسجد صورت گرفته است از جمله تعميرات والحاقاتي كه در دوره صفوي (شاه عباس دوم ) انجام يافته , بخشي از بدنه محراب مسجد است. مسجد با نقشه چهار ايواني ساخته شده و داراي سردري رفيع و باشكوه , ايوان , شبستان , مناره و صحني بسيار زيبا مي باشد. سردر بزرگ و بلند با كاشيكاري جالب آن ,شباهت زيادي با مسجد جامع يزد دارد. در طرف دري كه از خيابان مظفري وارد مسجد مي شوند. سنگي بسيار عالي و شفاف به ديوار نصب است كه به سنگ آينه شهرت دارد. اين مسجد از يك سحن به ابعاد 84 ×47 × 56/66 متر و چهار ايوان تشكيل شده كه امروز صحن آن وسيع تر شده است . درايوان ضلع غربي محراب بسيار عالي و زيبائي وجود دارد كه حاشيه بالاي آن از سنگ مرمر سبز با خطوط بسيار شيوا و دلنشين منقوش و حجاري شده و درانتهاي خطوط قرآني چنين رقم زده شده " عمل خواجه ... معمار اصفهاني " .
ساختمان مسجد برطبق اصول قرينه سازي , دوايوان بزرگ تابستاني و زمستاني دارد . ارزشمندترين قسمت بنا كارشيكاري معرق محراب و سردر شرقي مسجد مي باشد . دراين مسجد انواع كاشي هاي معرق , هفت رنگ ساده و چندرنگ كار شده است .دراين بناي باشكوه مقرنس گچ بري شده در هشتي يك ياز وروديها و محراب مقرنس شده با كاشيكاري بسيار ظريف معرق و نيز مقرنسهاي معرق شده ورودي اصلي را مي بينيم. ساختمان مسجد به سبك بناهاي اسلامي و شامل سه ايوان بزرگ غربي ( قبله ) و شمالي و جنوبي است سردرجنوب غربي از آثار عهد صفوي است. مناره و گلدسته مسجد در زمان كريم خان زند 1176 هجري قمري مرمت يافته است سردر رو به شرق مسجد از شليك توپ هاي آقامحمدخان قاجار خرابي يافت ولي بعدها مرمت شد . تعميرات حفاظتي و اساسي بنا از سال 1348 شروع شده و هنوز هم ادامه دارد .اين بنا درجوار بازار و در قالب شهر واقع شده و به جهت موقعيت خاصي كه دارد محل اصلي برپايي نماز جماعت بوده است .
مسجد ملك ( مسجد امام )
اين مسجد كه در خيابان امام خميني قرار دارد از بناهاي دوران سلجوقي است و ازنوع مساجد چهار ايواني و يكي از بزرگترين مسجدهاي كرمان است. سابقه تاريخي اين بنا به قرن پنجم هجري ( عصر سلجوقي ) مي رسد. بناي اين مسجد رابه ملك تورانشاه منصوب داشته اند .قسمتهاي مختلف اين مسجد به مرور زمان و به كرات تعمير گرديده , مخصوصا" صفحه اصلي در زمان وكيل الملك (1285 هجري قمري ) بازسازي شده است. آنچه از قسمتهاي اصلي دوره سلجوقيان برجاي مانده , برج آجري ضلع شمال شرقي و سه محراب گچبري شده مي باشد كه يكي از اين محراب ها براثر تغييراتي كه در بنا صورت گرفته در حال حاضر در پشت بام شبستان امام حسن قرار داد. مسجد امام بيش از 107 متر عرض دارد و در چهار طرف آن شبستانهاي ساخته شده است . معروف ترين شبستان آن شبستان امام حسن است . در قسمت غربي آن ايوان بزرگي با روكش كاشي خوش رنگ معقلي برجاي مانده است تعميرات مسجد ملك از سال 1348 آغاز شده و هنوز نيز ادامه دارد. ايوان بزرگ قبله مسجد روبه روي در شرقي قرار دارد. يك در بزرگ به طرف شمال و در ديگري به طرف جنوب غربي باز مي شود. در وسط صحن مسجد آب نمايي به عمق چهارمتر وجود دارد كه سابقا" آب مستوره از آن در مي شده استو براي وضو گرفتن و ساير موارد استفاده شده است .
مدرسه ابراهيم خان
در مركز شهر كرمان مدرسه زيبا و وسيعي به نام مدرسه ابراهيم خان ( ظهيرالدوله ) ديده مي شود. باني اين مدرسه مرحوم ابراهيم خان ظهير الدوله جد خاندان ابراهيمي است .
اين مدرسه در داخل قيصريه نزديك بازار و شمال بازار قديم و ميدان گنجعليخان قرار گرفته و سالها محل بحث و فحص و مدرس طلاب قديمه بوده و حجره هاي آن در اطراف و چهار ضلع آن واقع است در كل ساختمان اين مدرسه را شاه نشين , محراب , ايوانچه و غرفه هاي اطراف تشكيل مي دهد .تزئينات نماي داخلي مدرسه كاشي هفت رنگ با نقش گل و بوته , گلدان و باغ و نيز مقرنس كاري و گچبري است . دراين مدرسه همچنين مي توانيم يكي از رفيع ترين بادگيرهاي كرمان را كه از جمله زيباترين بادگيرهاي شهر كرمان است , ببينيم ايوان شرقي و برج ساعت اين مدرسه كاشيكاري و چشم اندازي زيبا دارد. جلوي حجره هاي آن از سنگ ساخته شده و حوض بزرگي وسط حياط قرار دارد. طاقنماهاي بنا نمونه هاي زيبايي را از كاشيكاري , پيش روي بيننده قرار مي دهند برروي كاشيكاري سردر و كاشيكاري خشتي داخل مدرسه تاريخهاي مختلفي به چشم مي خورد كه قديمي ترين آنها سال 1132 هجري قمري است.
در يك كتيبه ماده تاريخ بناي اين مدرسه ديده مي شود كه اثر شادروان صباي كاشاني شاعر مشهور است. اين كتيبه كاشي برروي ديوار مدرسه نصب شده است .
زد صبا نيز از پي تاريخ اين و آن رقم سلسبيل از وجود ابراهيم در جنب سبيل با اين ترتيب با احتساب حروف ابجد , تاريخ سال 1232 هجري قمري به دست مي آيد .يكي از تزئينات جالب مدرسه سنگ يك پارچه اي است كه از مرمر به صورت بسيار زيبايي تراشيده شده و ورودي مدرسه را در برگرفته است . آيه " سلام علي ابراهيم " كه اشاره به باني مجموعه نيز مي باشد برروي سنگ مذكور حجاري شده و جلوه خاصي به ورودي داده است. كوبه در مدرسه نيز از شاهكاري هنر فلزكاري عصر قاجار مي باشد مدرسه هم اكنون محل كسب علوم ديني است.
مدرسه
اين بنا در سال 1007 هجري قمري , در شرق ميدان به ابعاد 23 × 5/31 متر ( با 725 متر مربع زيربنا ) در دو طبقه ساخته شده , كتيبه هاي آن به خط استاد عليرضا عباسي - خطاط مشهور عصر صفوي نوشته شده است . كاشيكاري نماي داخلي و بيروني مدرسه از نوع معرق و معقلي است و كاربنديهاي زيبا , مقرض بنديهاي منقوش , گچبريها و نقاشيهاي ديدني , مكمل تزئينات آن مي باشد . وجود حجره هايي به سبك مدارس مذهبي , سبك معماري , كتيبه سنگي وقف نامه و وجود يك قاب كاشيكاري در ضلع شرقي مدرسه كه بر روي آن حديث شريف " انامدينه العلم و علي بامها " نقش بسته است و نيز اسماء متبركه و آيات قرآني موجود دراين بنا , حكايت از مدرسه بودن آن , در گذشته دارد
مسجد حاج آقا علي
ساختمان مسجد شامل : سردر , مناره گلدسته , رواق , صحن , شبستان , شاه نشين و محراب است. سردر , مناره گلدسته و محراب مسجد مزين به كاشيكاري خشت هفت رنگ (مينايي) است. طاق بندي شبستان آن جالب مي باشد. در بالاي محراب كتبه ئي از كاشي نصب شده و در داخل آن گچ بري و مقرنس سازي ديده مي شود. در مجاورت مسجد ساختمان آن انبار و كاروانسرا ديده مي شود .
تكيه مديرالملك
تكيه مديرالملك از بناهاي دورة قاجار بوده و واقع در خيابان امام شهر كرمان مي باشد بطوريكه ضلع جنوبي در امتداد خيابان امام و ضلع شرقي آن همجوار كوچه اي است كه از خيابان امام تا بازار ادامه دارد.تكيه داراي دو حياط مي باشد كه در راستاي شمالي - جنوبي امتداد دارند. حياط اصلي بزرگتر بوده و در سمت شمال آن اتاقي ارسي دار و در پيش آن تالار مابين دو تختگاه وجود دارد كه راه دسترسي اتاق و تالار از آن مي باشد. امتداد اين فضاها عمود بر امتداد حياط است. ارتفاع اين فضاها بيشتر از فضاهاي اطراف حياط است. براي تقسيم ارتفاع به تناسبات انساني طاقچه ها در دو ارتفاع اجرا گرديده اند. نماي داخلي تالار آجربندكشي شده است. اين بنا داراي ساختمان زيبايي در ضلع جنوبي توده كه با تعريض خيابان ازبين رفته است. حياط كوچك فضاهاي خدماتي را بر گرداگرد خود دارد. راه دسترس به تكيه از درب داخل كوچه است كه يك هشتي از نوع نگيني دارد كه به دو حياط راه دارد.

اين بنا هنوز كاربري اصلي خود را دارد. تزئينات بنا در حياط اصلي به صورت تركيب آجركاري با كاشي معقلي مي باشد. عليرغم تخريب جبهه جنوبي اقدامات استحكام بخش و كف سازي و مرمت همچنان ادامه دارد.

 

آرامگاه ها ، امامزاده ها و زيارتگاه ها درشهرستان كرمان

مقبره خواجه اتابك برغوج (بزقش )
اين مقبره در محله جنوب شرقي و نزديك مسجد بازار قرار دارد و از بناهاي ارزشمند دوره سلجوقي ( نيمه دوم قرن ششم هجري ) به حساب مي آيد. نقشه بنا ازداخل چهارضلعي و از خارج به صورت هشت ضلعي مي باشد. نماي داخلي و خارجي بنا به وسيله گچبري و آجركاري منظم تزئين گرديده است. مقدار زيادي از گچ بريها به مرور از بين رفته و حتي سقف مقبره حدود هفتاد سال قبل ريخته و پوشش مجدد آن به وسيله اداره باستان شناسي وقت انجام شده است .از آثار با ارزش بنا خطوط كوفي و ثلث با تزئينات گچ بري و آجري و سنگهاي مرمر نفيس داخلي بناست. در حال حاضر گچ بريهاي داخلي محكم شده و قسمتي از گچ بريهاي نماي بيروني از زير لايه هاي كاه گلي بيرون آورده شده است و در آنها از مواد مخصوص ضد آب استفاده گرديده است .داخل بنا به صورت محوطه چهارگوش است و در گچبريهاي آن قطعات كوچك كاشي به كار برده شده است از جمله اجزاء بسيار ارزشمند اين بنا سنگ نبشته اي با خط كوفي است همراه با آيات قرآني است كه داخل ديوار در جهت قبله نصب گرديده است

گنبد سبز
گنبد يا قبه سبز كه به نام آرمگاه قراختائيان نيز شهرت دارد از ابنيه مهم و با سابقه كرمان است اين گنبد كه در " محله شهر " قرار دارد از بناي مدرسه و آرامگاه قراختائيان نيز شهرت دارد از ابنيه مهم و باسابقه كرمان است .اين گنبد كه در " محله شهر " قرار دارد. از بناي مدرسه و آرامگاه قراختائيان كرمان تشكيل شده است. گنبد سبز از آثار منحصر به فرد قرن هفتم هجري در كرمان مي باشد , اين درحالي است كه تاريخ ساختمان اصلي گنبد را به اواسط قرن نهم هجري نسبت مي دهند. در زلزله سال 1314 هجري قمري قسمت اعظم اين گنبد از بين رفته و امروز تنها سردر بزرگي از آن باقي مانده كه مربوط به سردر ورودي مدرسه مي باشد و بقاياي ديوارهاي مدرسه و آرامگاه احتمالا" در زير ساختمانهاي مسكوني مدفون است. سردربنا باكاشيهاي معرق بسيار زيبايي مزين شده و دو ستون پيچكي شكل كه در دو طرف و متصل به ايوان نصب شده كه جلوه خاصي به اين بنا داده است.زيباترين قسمت ايوان كاشيكاري معرق آن است كه در نوع خود بي نظير مي باشد.
گنبد جبليه
در منتهي اليه شرقي شهر كرمان درامتداد خيابان زريسف به طرف مسجد صاحب الزمان گنبد بزرگ و زيبايي است كه از سنگ ساخته شده و بر گنبد گبري يا گنبد گنج شهرت دارد. پلان گنبد هشت ضلعي و روي اضلاع آن طاقنماهاي متعددي به چشم مي خورد , پلان هشت ضلعي به ترتيب به 16 و 32 ضلع و سقف مدور تبديل مي شود . عرض پي گنبد در پايه بر 3 متر مي رسد. در 8 طرف آن 8 دربه عرض 2 متر قرار گرفته است كه در سالهاي اخير براي استحكام بخشي به بنا و جلوگيري از خرابي آن , درگاهها را با سنگ مسدود ساخته و فقط يكي از آنها را باز گذاشته اند. مصالح بكار گرفته شده در بنا , سنگ و گج و مصالح بكار رفته در ديوارها سنگ لاشه است . قسمت بالاي گنبد كه الحاقي است از آجر ساخته شده , در داخل گنبد ظاهرا" گچ بريها و تزئيناتي وجود داشته و قسمت بالا ريخته و بخش پائين را از بين برده اند. در تواريخ از تاريخ ساخت بنا , كاربرد و هدف ساخت آن مطلبي به نظر نرسيده است. آنچه كه از سبك معماري گنبد جبليه استنباط مي شود اين است كه بناي مذكور احتمالا" مربوط به اواخر دوره ساساني مي باشد و در اوايل اسلام مرمت شده است و يا در اوايل ظهور اسلام با الهام از معماري ساساني بنا گرديده است. برخي تاريخ بناي آن را به دوران سلجوقيان نسبت مي دهند.
مشتاقيه (سه گنبد )
بناي مشتاقيه در شرق مسجد جامع و مزار يكي از پيشوايان صوفيه موسوم به مشتاق عليشاه است كه از دوره قارجاريه به يادگار مانده است. اين محوطه ابتدا مزار " ميرحسين خان " جد اعلاي سادات معروف به ميرحسيني كرماني بوده است. مسير حسين خان در زمان زنديه , چندي فرماندار كرمان بود .پس از قتل مشتاق ( درقرن سيزدهم هجري) سال 1206 هجري قمري , نعش اور انيز را مقبره ميرحسين خان دفن كردندكه اينك معروف به مشتاقيه است. اين بنا به " سه گنبد " نيز شهرت دارد سه گنبد مزبور برروي سه مقبره به نام مشتاق عليشاه , شيخ اسمائيل و كوثر عليشاه بنا گرديده است. بر فراز دو مقبره مشتاق و كوثر عليشاه دو گنبد كاشيكاري وجود دارد كه در قرن اخير ساخته شده است. كاشيكاري و تزئينات داخلي بناي مشتاقيه كه شامل تزئينان گچبري و نقاشي سقف گنبد مي باشد , نيز از آثار ارزنده هنري به شمار مي رود .

 

عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان كرمان

يخدان مويدي
مويدي نام محله اي در شهر كرمان است و شامل بخشي از زمينها و قنات قديمي واقع در محدوده ميدان علي بن ابي طالب و خيابانهاي خورشيد وابوحامد است. يخداني كه دراين منطقه ديده مي شود , قبلا" در خارج شهر كرمان قرار داشته و براثر توسعه و گسترش شهر اكنون در كنار خيابان (نزديك خيابان ابوحامد) واقع شده است و يكي از جاذبه هاي گردشگري كرمان محسوب مي شود. نقشه يخدان دايره شكل است و پوشش آن با خشت و ملاط رس صورت گرفته است. اين يخدان داراي گنبدي رفيع و همچنين حصاري با ارتفاع زياد مي باشد و در زير گنبد گودالي عميق قرا ردارد .در ضلع شمالي حصار حوضهاي وسيع كم عمقي قرار داشته كه در فصل زمستان آنها را پراز آب مي كردند تا يخ ببندد و در روزهاي بعد نيز اين عمل را تكرار مي كردند تا اينكه توده اي قطور از يخ حاصل مي شد. سپس قطعات يخ مذكور را از حوض ها برداشته و داخل گودال عميق زير گنبد مي ريختند , يخ تا فصل تابستان دراين محل خنك نگهداري مي شد و مورد استفاده قرار مي گرفت
بيمارستان نوريه
اين بيمارستان بعد از بيمارستان مرسلين و به دستور خان ملقب به ظهيرالممالك فرزند حاج خسروخان , نوة ابراهيم خان ظهيرالدوله و در سال 1296 شمسي بنا شده است و ظهيرالممالك اموال و املاك خود را بر آن وقف نموده است. بيمارستان مزبور با توجه به اسناد و مدارك در سال 1299 شمسي آغاز بكار نموده و تاريخ ثبت شده بر پيشاني سر در شال 1338 شمسي مي باشد. اين بيمارستان اكنون در حال فعاليت است و به صورت رايگان عمل مي نمايد. معماري سر در تلفيقي از الگوهاي فرنگي است و تزئينات آن آجركاري با طرحهاي مختلف مي باشد.

خانه پرداختي
خانة پرداختي از بناهاي دورة قاجار است كه در انتهاي كوچة آتشكده در خيابان زريسف واقع شده است. خانة پرداختي داراي حياط مركزي بوده و به صورت چهار كله اي در اطراف آب نمايي سنگي مي باشد. فضاها و اتاقها در جبهه هاي شمالي و جنوبي و غربي بوده و در جبهة شرقي مهتابي با سكوي يك متري وجود دارد كه غيرمسقف بوده و براي استفاده از آفتاب مي باشد. در جبهة غربي تالاري وجود دارد كه دو راهروي قرينه در طرفين آن ديده مي شود. در طرفين دو راهرو ، يك اتاق 3دري و يك اتاق 2دري قرار دارد. در جبهة شمالي نيز تالاري در وسط وجود دارد. راه ارتباطي خانه به محيط بيرون از طريق راهرويي است منتهي به هشتي با شكل هندسي هشت ضلع كامل كه در سقف آن كاربندي زيبايي داشته و خورشيد زيبايي نيز در نركز گنبد دارد. كاربري ساختمان در حال حاضر مسكوني مي باشد كه به صورت موقت در بعضي مواقع سال مورداستفاده ني باشد. تزئينات ساختمان نيز شمسه هاي گچي و طرحهاي ساختي بر قالبهاي موجود در نماهاي ساختمان و آجركاري در پائين ساختمان مي باشد. مالكيت ساختمان شخصي و تحت مالكيت آقاي پرداختي است كه از زرتشتيان خريداري شده است. به دليل نگهداري خوب اين بنا احتياجي به مرمت ندارد.
خانة آقاي منفرد
خانة آقاي منفرد از بناهاي دورة پهلوي بوده و در كوچه اي منشعب از خيابان آلاشت در محلة معروف به اسلاميت واقع است. بناي اين ساختمان در يك جبهه واقع بوده و رو به جنوب دارد و از شمال به كوچه منتهي مي شود. ورودي به خانه شامل يك سردر و يك هشتي با طرح كامل هشت و يك راهرو با طرح هشتي نگين مي باشد. بنا بدون درنظرگرفتن ورودي متقارن بوده كه داراي يك تالار 5 دهنه در مركز و دو اتاق 2دري در طرفين مي باشد. محور طولي تالار با محور طولي حياط يكي است. در پشت تالار اتاق دودري وجود دارد كه بوسيله دو راهرو مي توان به آن رسيد ، جلوي ورودي اتاق از راهروها هشتي تعبيه شده است. درحال حاضر خانه به دو قسمت تقسيم شده است كه ورودي به اين دو بخش از دو راهروي طرفين 5دري مي باشد. كاربري منزل فوق درحال حاضر مسكوني و به صورت اجاره نشيني مي باشد. مالكيت بنا شخصي بوده و به غيراز آجركاري نماي حياط و تزئينات ديگري ندارد و اقدام مرمتي خاصي نيز براي آن انجام نشده است.
خانه محمدخان ميرحسيني
در خيابان 17شهريورِ شهرِ راين ، كوچه اي وجود دارد به نام كوچه شهيد روحي كه از گذشته بواسطه اسكانِ بزرگان و خوانين محل به "كوچه خان ها" معروف است. در ابتداي اين كوچه ، خانة محمدخان قرار دارد كه متأسفانه درپي ساخت و سازهاي جديد و تعريض كوچه ، بخشي از آن از بين رفته است. خانه محمدخان مانند ساير خانه هاي اعياني اين كوچه داراي حياطي مشجر است كه اتاقها در دو طرف حياط واقع شده است. ساختمان اصلي به شكل L است كه يكي از بازوهاي آن متعلق به فضاهاي خدماتي همچون انبار و آشپزخانه بوده كه در سمت شرقي آن واقع اند و بازوي ديگر به فضاهاي زندگي اختصاص داشته است. از نكات جالب توجه در اين بنا ، وجود تالاري بر روي آكس گودال باغچه با دونيم ستون تزئين شده گچي است ، و در پس اين تالار اتاقي است با سقف گردپوش برروي فيلپوشهايي كه مربع اتاق را مبدل به هشتي برپاي سقف نموده اند. ملك مذكور تحت مالكيت شخصي مي باشد و مدارك ثبتي آن پس از طرح در جلسة شوراي ثبت منطقه اي ، جهت طي مراحل قانوني و ثبت نهايي به سازمان ميراث فرهنگي كشور ارسال شده است.

آسياب شهداد
عناصر و شواهد موجود در بناي آسياب چون شيوة پوشش طاق ورودي بنا را به دورة بعد از صفويه نسبت مي دهد. آسياب آبي شهداد داراي دو تنوره در جبهة شمال غربي است و آب از كانالهايي كه با سنگ و ملات خاك آهك ساخته شده وارد تنورة آسياب مي شده است.سردر بنا آجري با طاق جناقي است و طرفين ورودي دو سكو بنا گرديده است. ورودي بنا به دالان طويلي منتهي مي شود. طرفين دالان 3 فضا قرار گرفته كه انبار غله و اتاق آسيابان بوده است. تزئينات بكار رفته در بنا شامل كاربندي هاي آجري است كه زير گنبد هشتي آسياب اجرا شده , نوارهاي هندسي خشتي بكار رفته در برج نگهباني آسياب نيز از جمله تزئينات موجود در بناست.

خانه اسلاميت
خانه اسلاميت متعلق به حاج آقا اسلاميت است كه توسط پدر ابراهيم خان ظهيرالدوله ساخته شده و متعلق به اواخر دورة قاجار مي باشد. طرح اوليه اين خانه نيز مانند ديگر خانه هاي قديمي داراي حياط مركزي مي باشد كه فضاهاي زندگي و انبارها و آشپزخانه در اطراف آن و در لايه هاي مختلف قرار دارند. با تعريض خيابان دو جبهه جنوب و قسمتي از حياط مركزي تخريب نگرديده است ولي باقيمانده ساختمان درحال حاضر قابل سكونت بوده و مورداستفاده قرار مي گيرد. باقيمانده ساختمان كه شامل دو جبهه شمالي و شرقي مي باشد ، ازنظر تزئينات داراي ارزش مي باشد. خانه به صورت يك طبقه و داراي كرسي مي باشد. مهمترين بخش بنا جبهه شمالي ساختمان است كه از اتاقهاي دودري و سه دري و تالار مركزي تشكيل شده است. خانه اسلاميت در جوار خيابان شهداي فتح آبادان (آلاشت) و از شرق و غرب به دو كوچه پنج متري منتهي مي شود. درحال حاضر مالكيت ملك فوق خصوصي بوده و از آن به عنوان منزل مسكوني مورداستفاده قرار مي گيرد. تعميرات ساختمان توسط مالك بنا صورت گرفته است.
شهداد
شهداد با نام كهن "خبيص" به فاصله حدود يكصد كيلومتري شرق كرمان در حاشيه غربي دشت لوت قرار دارد. تا سال 1346 تصور وجود تمدنهايي كهن در كناره هاي اين دشت غيرمسكون نمي رفت ولي در اين سال بررسي هاي گروه جغرافيايي دانشگاه تهران , در شرق شهداد با مشاهده سفالينه هاي سطحي از وجود تمدنهايي در همسايگي دشت لوت خبر داد. نظر به اهميت موضوع هيئتي از طرف اداره كل باستان شناسي به محل اعزام و به بررسي محل پرداخت كه مطالعات گروه منجر به كشف تمدنهايي قبل از تاريخ (اواخر هزاره چهارم و اوائل هزاره سوم قبل از ميلاد) گرديد. كاوشهاي علمي باستان شناختي در حاشيه غربي دشت لوت از سال 1348 وتا سال 1356 ادامه يافت كه حاصل هشت فصل كاوش در اين منطقه منجر به كشف گورستانهايي مربوط به هزاره دوم و سوم قبل از ميلاد و كوره هاي ذوب مس گرديد.
اشياء و آثار بدست آمده در گورستانهاي پيش از تاريخ شهداد شامل ظروف بي شمار و متنوع سفالين (يكي از فنون متداول مردم ساكن اين ناحيه در دنياي باستان , هنر سفالگري بوده است) , ظروف مفرغي كه مردمان هنرمند و صنعتگر با وارد كردن سنگ مس و استحصال آن در كوره هاي ذوب مس به ساخت ظروف متعددي مي پرداخته اند كه از لحاظ كيفيت و كميت بسيار ارزنده و درخورتأمل است. از جمله اشياء فلزي منحصر به فرد يافت شده در يكي از گورهاي باستاني شهداد درفش فلزي با نقوش مختلف انساني (نقش الهه) حيواني و گياهي است. ظروف و اشياء مختلفي كه از سنگ مرمر و سنگ صابوني است از حيث تنوع و فرم نيز اهميت فراواني دارد. بعد از پيروزي انقلاب و با يك وقفه هفده ساله , كاوشهاي دشت لوت شهداد مجدداً آغاز شد. حاصل چهار فصل كاوش بعد از انقلاب , كشف مجموعه اي از واحدهاي معماري مسكوني و كارگاهي است كه بدينوسيله نمات مبهم بسيلري را درخصوص معماري و مسكن مردمان دنياي باستان شهداد روشن مي سازد. واحدهاي معماري بدست آمده كه در ظاهر هم ناپيوسته و جداي از يكديگرند در واقع بهم وابسته و مرتبط هستند.
نظر به شواهد و آثار بدست آمده اي چون زمين هاي خيش خورده , كرت بندي شده و ... مي توان يكي از اين واحدها را بنام محله كشاورزان و محله ديگري را به لحاظ كشف تعداد زيادي مهره هاي ساخته شده سالم , نيم كاره و شكسته شدهِ در حين انجام كار , محله جواهرسازان نام دارد.حاصل چندين فصل كاوش و مطالعه گروه باستان شناسي دشت لوت گوياي آن است كه مردماني در هزاره هاي سوم و چهارم قبل از ميلاد بافرهنگ غني , صنعتگر و هنرمند در اين منطقه مي زيسته اند كه علاوه بر زراعت , كشاورزي و ساخت بسياري از ظروف و اشياء كه مواد اوليه آنها در محل موجود بوده با وارد كردن ديگر مواد اوليه از مناطق دوردست , ابزار و اشياء مختلفي از سنگ و فلز ساخته و آن را به مناطقي چون تركستان در شمال , دره رود سند در شرق , سواحل جنوبي خليج فارس در جنوب و بين النهرين در غرب صادر مي نموده و درعوض مواد موردلزوم و مايحتاج خويش را وارد مي كرده اند
محوطة باستاني غبيرا
در دهة پنجاه هيئتي از باستانشناسان انگليسي طي چند فصل در محوطة باستاني و تاريخي «غبيرا» كاوشهاي مهمي انجام داد. اين هيئت به سرپرستي دو متخصص باستانشناسي دورة اسلامي بنام هاي «گزافهروري» (G. Fehervari) و «اچ بيوار» (H. Bivar) بخشهايي از شهر مهم اسلامي غبيرا را حفاري كرد. «غبيرا» كه روزگاري شهري بزرگ و معمور بوده ، در حال حاضر بعنوان شهري ويران شده و متروك در 11 كيلومتري غرب بهرامجرد و در محل تلاقي دو رودخانه چاري و غبيرا و در 70 كيلومتري جنوب كرمان واقع است. گرچه اين مكان تاريخي بيشتر بعنوان يك محوطة اسلامي شهرت دارد اما هيئت انگليسي در قسمت شمالي شهر اسلامي ، آثاري از ادوار پيش از تاريخ ، قابل مقايسه با آثار مكشوفه در «تل ابليس» و «تپة علي آباد» نيز كشف كرده است.شاخص ترين آثار شناخته شده در غبيرا متعلق به عصر سلجوقي است و به مقدار قابل توجهي اجزاء و عناصر معماري و آجر نوشته هاي حاوي علائم تزئيني و كتيبي كوفي ، همچنين اشياء سفالي و شيشه اي از قرون پنجم و ششم هجري ضمن كاوشها بدست آمده است. سكه هاي مكشوفه از دورة ساساني تا سكه هاي مسي و برنزي مربوط به آل مظفر (قرن هشتم هجري) دليل بر استمرار تمركز و سكونت در غبيراست كه حتي تا دورة صفوي و قاجار نيز ادامه داشته است.

 

حمام ها و آب انبارها درشهرستان كرمان

حمام گنجعليخان
براي ديدار از گنجينة به يادماندني مردم شناسي گنجعليخان بايد از سردر زيباي آن شروع كرد ، جايي كه آجرهاي ساده و نيلي ، حاشيه اي از سنگ مرمر ، نقاشيهاي زيباي سردر ، مقرنس بندي زيبا ، نماي بيروني سردر حمام را در جلوه اي زيبا و باشكوه به نمايش مي گذارد و هر رهگذري را به درون ، فرا مي خواند. بر سردر حمام ، كه بخشي از نقاشيهاي عهد صفوي آن به تازگي مرمت شده ، كتيبة شعري به خط نستعليق بر سنگ مرمر حك شده كه مصرع آخر آن ، سال اتمام بنا را با تبديل به حروف ابجد نشان مي دهد:

«كسي نداده نشان در جهان چنين حمام » (سال 1020 ه.ق.)با عبور از زير اين سردر زيبا و راهرويي غيرمستقيم ، كه مانع از اشراف به درون حمام و حفظ گرمان آن مي باشد ، و عبور از يك هشتي كوچك و درگاهي منقوش با حجاري پرندگان دريايي به فضايي بزرگ و دلپذير مي رسيم كه نامش «رختكن» و نام ديگرش «سربينه» است كه از فضاهاي اصلي بناست. جايي كه تمام توان سازندة آن متوجه فضاسازي عالي و باشكوه شده ، با بكارگيري نظمي كامل و تركيبي مناسب از سطوح كاشيكاري پرنقش و نگار و رنگارنگ ، سنگهاي مرمر ، سقف هاي كاربندي شده ، استفاده از صداي آب حاصل از فوران فواره ها و نورپردازي خاص ، فضايي دلنشين ، روح بخش و مسحوركننده ، آفريده است. رختكن ، متشكل از يك فضاي مياني وسيع با سقفي بلند و پركار و غرفه هاي كوچكتر در گرداگرد آن است ، غرفه ها نيز حوضچه اي با فواره در مركز خود جاي داده اند. اين غرفه ها از انتها به هم مرتبط هستند لذا رختكن ، باوجوداينكه فضايي يكپارچه جلوه مي كند داراي گوشه هايي خلوت و تودرتو است كه فضايي مناسب براي استراحت ، عبادت و گفتگو را عرضه مي دارد. رختكن حمام با انواع زيراندازهاي زيبا ، سارق هاي زردوزي شدة سنتي ، بقچه هاي كرباسي ، قطيفه ها و تن خشك كن هاي فراوان ، تزئين شده است.آري اين حمام قديمي ، مشترياني دارد ساكت وصبور و بي حرف ، انگار كه روح دارند و زنده اند ، مشترياني با لباسهاي قديمي ، يكي دراز كشيده ، يكي نشسته ، ديگري لباس از تن بيرون مي آورد و آن ديگري ، آنقدر پاك و پاكيزه به نظر مي آيد كه انگار از حمام و شستشويي گرم بيرون آمده است. آنها «مجسمه هايي» هستند كه با «موم» و به دست پرتوان هنرمندان ساخته شده اند. با گذر از راهروي طولاني و زاويه دار با سكوهايي در دو طرف هشتي مياني كه ظروفي نظير طشت ، تاس و وسايلي مانند لُنگ ، سدر ، حنا ، سيني هاي قديمي ، شانه هاي سنتي ، آينه هاي زيبا ، سنگ پاهاي قديمي و وسايل تن شويي ديگر ، در آن خودنمايي مي كند ، به فضايي بسيار جالب به نام «گرمخانه» مي رسيم كه چشم بيننده را مجذوب خود مي سازد ، سمت راست ، كيسه كشان و دلاكان ، مشغول دلاكي هستند و آن سوي ديگر ، حوضي هشت ضلعي با ستونهاي سنگي يكپارچه كه دو به دو قرينه اند ، با طاقي زيبا و خيمه مانند و مجسمه هايي ديدني جذابيت ويژه اي را به بيننده ، عرضه مي نمايد. «خزينة حمام» و بخش مخصوص استحمام حكام و بزرگان و سنگ ساعت زمان در اين بخش نيز از ديدنيهاي آن مي باشد.در اين حمام ، همه فضاها به بلوري تراش خورده مي مانند و همچون جواهري نفيس ، جلوه مي كنند. اين خلوص و كمال نه تنها در شكل قاعدة فضاها بلكه در حجم كلي آنها و نيز در طرح سقفها ، كه از هندسه اي ناب پيروي مي كند ، نمودار مي گردد. سقفها اغلب كاربنديهاي متنوع و جالبي دارند كه اين خود نظم دروني مجموعه را دوچندان مي نمايد و نشاني از «درونگرا بودن معماري سنتي ايران» مي باشد.
نور فضاهاي حمام ، به طريقي استادانه از سقف تامين شده ، به نحويكه نورگيرها معمولاً در مركز ويا دورادور سقفهاي پركار جواهرگونه ، جاي گرفته اند و كاملاً با هندسه سقف ، هماهنگي پيدا كرده ، جواهر سقف را نوراني تر نشان مي دهد و سايه - روشن زيبايي بر روي آن ايجاد مي كند. حوض آب زير اين نورگيرها نيز بر جلوة نورپردازي آن مي افزايد. در نورگيرهاي سقف ، براي ممانعت از اشراف و ديد و تنظيم حرارت گرمخانه ، از «گل جام» يا «معلقي» استفاده شده است تا نور خورشيد را به داخل فضاها هدايت كند. بازي نور در داخل فضاها و بازتاب نور برگشته از سطح حوضها و تابيده بر سقفها ، فضاها را ، در هر لحظه با لحظه ديگر ، از هم متمايز مي سازد. گرماي اين حمام به وسيلة «گلخن يا تون» تامين مي شده است. از تون ، كانالهاي «گربه رو»ي انشعابي به زير گرمخانه حمام كشيده شده ، هواي داغ را از خود عبور داده ، كف آن را گرم مي كرده است و هواي آلوده و زايد از طريق روزنه ها به بيرون هدايت مي شد.كاشيهاي معرق ، هفت رنگ و كاشيهاي خشتي ، با تصوير انساني از زيباييهاي ويژة اين حمام مي باشد. از ديگر نكات فني و هنري اين حمام مي توان از چگونگي شبكة آبرساني به خزينه ، گرمخانه ، سربينه ، حوضها ، حوضچه ها و فواره هاي متعدد آنها ، نحوة گرم كردن هواي داخل حمام ، چگونگي آب بندي مخازن آب و گرم كردن آب ، ارتفاع كم و باريك و طولاني بودن راهروها ، هشتي هاي مياني و سردرها ، تناسبات فضايي وروديها و خروجيها ، ارتفاع زياد رختكن ، گود بودن حمام ، بهره گيري از آب قنات ، نگهداشتن حرارت ، ضدزلزله بودن و كاهش ارتعاشات لرزشي در اثر قرارگيري در درون زمين ، كه بدون آنها كاركرد حمام ممكن نمي شد ، نام برد.
حمام ابراهيم خان
اين حمام دركنار مدرسه و وسط بازار واقع شده و با جزئي تغييرات خزينه آن بسته شده و با لوله كشي مناسب از محيط بهداشتي برخوردار گرديده و هم اكنون نيز مورد استفاده مي باشد. اين حمام به دو بخش رختكن و گرمخانه تقسيم مي شود. اين حمام از سال 1321 هجري قمري تاكنون داير است .
حمام وكيل (چايخانه سنتي وكيل )
اولين بخش از مجموعه وكيل , حمام وكيل است. اين بنا در سال 1280 هجري قمري به شكل بسيار جالب و باشكوه و با اسلوب مهندسي - معماري عصر قاجاريه بنا شده و يكي از حمام هاي تاريخي كرمان است. به تقليد از حمام گنجعليخان از كف تا ديوار آن كاشيكاري و سراميك كاري شده است و به دو بخش رختكن و گرمخانه تقسيم مي شود. درسالهاي اخير اين حمام به چايخانه سنتي تبديل شده است . درسال 1369 سردراين حمام به سبك معماري سنتي بازسازي و مستقيما" با بازار ارتباط برقرار كرده است .
آب انبار عليمردان خان ( 1029 هجري قمري )
آب انبار در غرب ميدان , واقع شده از طريق پلكاني سنگي به پائين (پاي آب) راه دارد طول مخزن 5/19 , عرض آن 10 و ارتفاع آن 9 متر مي باشد و با حجم 2000 متر مكعب قادر به تامين آب مصرفي , بخشي از شهر بوده , آب قنات , آن را پر مي كرده است. سردراين بنا داراي مقرنس زيباي منقوش و كتيبه هاي سنگي حكاكي شده آن به خط نستعليق مي باشد .

خزينه
داراي دو قسمت آب سرد و گرم بوده ودركف آن دو ديگ مسين بزرگ نصب گرديده كه گرماي آن از طريق تون يا " گلخن " كه در زير خزينه قرار گرفته و به وسيله بوته هاي بياباني تامين مي شده , همچنين كانالهايي در زير كف گرمخانه قرار دارد كه به تون حمام ارتباط دارند .آب حمام از طريق قنات " شهرآباد" تامين و تا سال 1316 داير بوده است و روش كانال كشي و آبرساني فواره ها بسيار دقيق و براصول هندسي حساب شده بسيار جالب توجه مي باشد. در سال 1355 , حمام گنجعليخان تبديل به موزه شد .اين حمام در حقيقت به صورت نمايشگاهي از اشياء و لوازم حمامهاي سنتي در آمده است و وسايلي چون : انواع زيراندازها , بقچه ها , قطيفه ها , لباسهاي اصيل , قليان , چپق , وسايل حجامت , جاي ليف و صابون , طشت , طاس . . . در آن در معرض ديدعموم قرار دارد.
گرمخانه
بعد از رختكن و در دو جهت جنوب از طريق راهرويي به هشتي رسيده و سپس با پيچ و خمهاي حساب شده كه مانع از خروج هواي گرم و نيز مانع از ديد عموم باشد , به گرمخانه مي رسيم , در قسمت شرق و غرب گرمخانه دو سنگ يكپارچه مرمر سرخ رنگ به شكل محراب نصب گرديده كه علاوه برتامين نور و فضا , طلوع و غروب آفتاب را نشان مي دهد .
حمام كابلي ها
در خيابان دادبين شهر كرمان ، كوچه هجدهم و در جوار زيارتگاه شاه ورهرام ايزد حمامي از دورة قاجار به نام حمام كابلي ها وجود دارد. حمام مذكور داراي راهروي ورودي ، رختكن ، غرفه هاي طرفين با ستونهاي زيباي سنگي و تزئينات كاربندي و كاشيكاري در سقف و بدنه ، حوض سنگي هشت گوش در كف مياني فضاي رختكن ، راهروي پيچ در پيچ منتهي به فضاي گرمخانه ، غرفه ها و خزينه مي باشد كه در يك نگاه مي توان آن را نمونه اي زيبا و كوچك از حمام مشهور گنجعليخان در اين شهر محسوب كرد كه اكنون در مالكيت انجمن زرتشتيان كرمان است. مدارك مربوط به اين بناي ارزشمند پس از ثبت در شوراي ثبت منطقه اي حوزه جنوب شرق جهت طي مراحل تكميلي و ثبت قطعي به سازمان ميراث فرهنگي كشور ارسال شده است.

 

كاروانسراها ، دروازه ها و بازارهادرشهرستان كرمان

كاروانسراي حاج آقا علي
اين كاروانسرا روبروي مسجد چهلستون و نبش خيابان شريعتي قرار دارد كه بيش از 80 درصد حجره هاي آن خراب شده و 20درصد بقيه , انباري هستند . سردر و بدنه جنوبي و شمال و غربي كاروانسرا داراي كاشي كاري زيبايي است .
كاروانسراي وكيل
اين كاروانسرا در سمت چپ بازار وكيل واقع و بزرگترين كاروانسراي كرمان است. اين كاروانسرا به فرمان محمداسماعيل خان وكيل الملك بنا شد و در زمان مرتضي قلي خان ( وكيل الملك ثاني ) در سال 1287 به اتمام رسيد. اين كاروانسرا جمعاٌ 120 هجره دارد سردر ورودي كاروانسرا در بازار با كاشيكاري و گچبري تزئين شده است .
بازار ابراهيم خان ( بازار زرگري )
در انتهاي بازار گنجعليخان , بازار زرگري قرار گرفته كه به قيصريه معروف است. از ويژگيهاي اين بازار فضاهاي بسيار باز و ارتفاع مناسب آن است. در اواسط بازار جلوخان مدرسه تا سردر آن قراردارد و در طرفين سردر ورودي مدرسه , حمام و آب انبا واقع شده است كه با كاشيكاري سردرآن در نوع خود بي نظير است
بازار حاج آقا علي
اين بازار از انتهاي بازار كفاشها آغاز مي شود و به خيابان شريعتي روبروي بازار عزيز خاتمه مي يابد. از مكانهاي ديدني در طول اين بازار مي توان از مدرسه معصوميه مجموعه حاج آقا علي نام برد .
بازار وكيل
در انتهاي بازار اختياري , بازار و مجموعه وكيل به چشــــم مي خورد. اين بازار از جمله زيباترين بازارها مي باشد. اين بخش تجاري مجموعه وكيل بين مسجد جامع و ارگ قرار گرفته بود. بخش اصلي بازار كه حدود 600 متر طول داشت شامل مغازه هاي مسقف و كاروانسراها و گذرهايي بود كه قسمت اعظم خريد و فروش شهر در آن جا صورت مي گرفت. بازار وكيل مطابق الگوي بازارهاي ايراني دراز و كشيده است و هر صنفي در بخش خاصي از آن قرار داشتند
بازار گنجعليخان
بازارهاي گنجعليخان نشاني از ميراث اقتصادي اجداد چهار صدسال قبل ما مي باشد كه جايگاه پيوند مشتري و مغازه دار شهري و روستايي , بالاشهري و پائين شهري و خريدار و فروشنده مي باشد وازديرباز , قدرتي شكست ناپذير , عليه سلاطين جبار بوده است. صداي پاي رهگذران , گفتگوي مشتريان و فروشندگان و صداي چكش مسگران , همچون نواي دلنشين موسيقي , نوازشگر گوش هر شنونده مشتاقي است كه آرزوي سفر به عصر شكوفاي صفوي را دارد , زيرا هنوز هم ادويه و سوغاتي هاي عصر صفوي نظير پسته , حنا , زيره , كتيرا , قاووت , قالي و . . . در آن يافت مي شود.اين بازار هم از نظر كالبدو هم از نظر كاركرد سرآمد همه بازارهاي كرمان مي باشد و در تلفيقي بي نظير با سايرعناصراين مجموعه , نمونه كاملي از " معماري مردم وار" را به نمايش مي گذارد.
چهارسوق
چهارسوق بزرگ گنجعليخان محل تقاطع بازارهاي شمالي , جنوبي و شرقي - غربي است , نماي داخلي آن پس از بازسازي سقف فرو ريخته توسط ميرزا شكرالله كه با نقاشيهاي رنگ و روغن در دوره قاجاريه تزئين شده , پوشش و چهره مردم اين دوره را به نمايش مي گذارد سقف چهارسوق بلندين و بزرگترين سقف بازار به شمار مي آيد و به سبك باشكوهي بناشده است. چهارسوق (چهارسو) مسگري نيز در گوشه شمال غربي ميدان واقع شده , بازارهاي مسگري غربي و شمال ميدان را به هم پيوند مي دهد.

 

قلعه ها ، برجها و آتشكده ها درشهرستان كرمان

آتشكده دولت خانه
بقاياي قديم ترين آتشكده شهر كرمان به نام آتشكده دولت خانه در خيابان صمصام ، كوچه مهديه واقع است. برطبق كتيبة موجود در سالن آتشكده ، بناي مذكور به سال 1270 يزدگردي (برابر با سال 1901 ميلادي و 1280 هجري شمسي) ايجاد شده است. اين بنا داراي يك حياط مركزي و فضاهاي پيرامون است كه شامل بخشهاي مختلف سالنِ آتشكده ، محل نگهداري آتش مقدس و مطبخ است كه ساير فضاهاي ديگر به نوعي در خدمت نيايشگران و فضاي آتشكده بوده اند. در حياط اين بنا درختان كهنسالِ مقدسِ اين آيين همچون سرو ، شمشاد و مورد به چشم مي خورد. ملك مذكور در مالكيت انجمن زرتشتيان كرمان است كه مدارك مربوط به آن پس از طرح در جلسه شوراي ثبت منطقه اي حوزه جنوب شرق جهت ثبت نهايي به سازمان ميراث فرهنگي كشور ارسال شده است.

قلعه دختر
قديمي ترين اثر تاريخي كرمان بناي قلعه معروف به قلعه دختر است. اين قلعه كه در بيشتر تواريـــخ به نام " قلعه كوه " آمده در ارتفاعات شمال شرقي كرمان بر فراز صخره هايي از سنگ و خارج از شهر قديم كرمان قرار گرفته و بقاياي آن مايه شگفتي بينندگان و دورنماي گذشته اين شهر مي باشد .قدمت اين قلعه به دوران ساساني مي رسد و بازمانده معبد آناهيتا (الهه ناهيد , نگهبان آبها , زنان , گياهي و باروري ) است .ساختمانهاي اين قلعه روي هم به دو قسمت مجزا تقسيم مي شود. قسمتي كه بر فراز قله نسبتا" مرتفع جنوب شرقي قرار دارد و كاملا"به علت وضعيت طبيعي از قلعه مجزا است. قسمت دوم بر تپه كوتاهتري قرار دارد .در زمين سلجوقيان نيز قلعه دختر پناهگاه كرمانيان محسوب مي شده است .

قلعه اردشير
اين قلعه نيز در مشرق شهر و در مجاورت قلعه دختر قرار دارد. قلعه اردشير در بالاي تپه مرتفعي واقع شده كه با سطح جلگه قريب 150 متر ارتفاع دارد. ديوارهاي قلعه از خشتهاي بسيار ضخيم ساخته شده است .در فاصله بين دو قلعه , ساختمانهايي مثل قصر و عبادتگاه و. . . ديده مي شود. از قطعات كاشي كه "ميجرساكس "در محوطه قلعه ديده , برمي آيد كه بعضي از ساختمانهاي آن علاوه بر جنبه نظامي , جنبه بزمي نيز داشته و هنرهاي ظريفه در تزئين آن دخالت كرده است. افسانه ها ساختمان قلعه را به اردشير بابكان نسبت مي دهند. در رشته جنوبي قلعه اردشير صخره اي نسبتا" بلند ديده مي شود كه از اواسط صخره پلكاني براي رسيدن به قله آن تراشيده اند كه 134 پله دارد و ساكس احتمال داده است كه اين محل نقاره خانه قلعه بوده است
ارگ راين
در جنوب غربي شهر راين و بر بلندي , ارگ راين را احداث نموده اند. اين بنا 20هزار مترمربع مساحت دارد و الگويي از قلعه هاي مسكوني شهرهاي قديم را به تماشا مي گذارد. در تاريخ كرمان , از قلعه راين در قرن اول ه.ق. نام برده شده است. عناصر قلعه عبارتند از: ورودي در جبهه شرقي , راسته اي كه به هسته مركزي و خانه هاي اعياني راه دارد. اين قلعه همانند ساير قلعه ها بخش عامه نشين و اعيان نشين دارد و فضاهاي معماري موردنياز مردم نظير زورخانه , مسجد , اصطبل در آن ديده مي شود. مصالح كلي آن خشت خام است.

 

 

شهرستان كهنوج دراصل روستايي از دهستان‌هاي سرمشك، بخش‌ساردوييه (شهرستان جيرفت) بوده و از اين رو تاريخ آن به شهرستان جيرفت وابسته است. مركز اين شهرستان ازنظر جغرافيايي در 57 درجه و 42 دقيقه درازاي خاوري و 27 درجه و 57 دقيقه پهناي شمالي قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دريا 490 متر است. شهرستان كهنوج از شمال به بم و جيرفت از خاور و جنوب خاوري به ايران‌شهر و نيك‌شهر (سيستان و بلوچستان)، از جنوب به شهرستان جاسك (استان هرمزگان) و ميناب (هرمزگان) و از باختر به شهرستان هاي رودان و حاجي آباد (استان هرمزگان) محدود مي‌شود. مركز كهنوج در 86 كيلومتري جنوب سبزواران و در مسير راه بندرعباس ـ سبزه واران قرار گرفته است. آب و هواي كهنوج گرم و خشك و ميزان بارندگي سالانه 180 ميلي‌متر است. كشاورزي و دام داري از پيشه‌هاي اصلي مردم اين شهرستان بوده و آب كشاورزي از كاريزها، چاه هاي نيمه ژرف و رود فراهم مي شود. محصولات كشاورزي اين شهرستان را گندم، جو، بنشن، تره‌بار، مركبات، خرما و گردو تشكيل مي‌دهد. قالي‌بافي نيز مانند ساير شهرهاي استان كرمان در اين شهرستان رايج است. اقتصاد كهنوج بر پايه كشاورزي، دام‌داري و قالي‌بافي استوار بوده و گندم، جو، مركبات، خرما، تره‌بار و تا حدودي قالي صادرات اين شهرستان را تشكيل مي‌دهند. مسيرهاي ارتباطي اين منطقه به اطراف را راه كهنوج ـ‌ سبزواران به سوي شمال به درازاي 86 كيلومتر و كهنوج ـ بندر عباس به درازاي 195 كيلومتر به سمت جنوب باختري تشكيل مي‌دهد. براساس سرشماري سال 1375 جمعيت شهرستان كهنوج 194936 نفر و جمعيت شهر كهنوج 22558 نفر، شامل 4036 خانوار بوده است. مردم اين شهرستان مسلمان شيعه هستند و به زبان فارسي با گويش محلي صحبت مي كنند. برخي از طوايف رودباري از جمله كندر در اين منطقه زندگي مي كنند.

 

 

به طوري كه از حفاري ها و كاوش هاي باستان شناسي بر مي آيد؛ قدمت بافت به بيش از 1000 سال مي رسد. شهرستان ‌بافت در باختر استان كرمان واقع شده و از شمال به بردسير، از خاور به جيرفت، از باختر به سيرجان و از جنوب به ميناب و بندرعباس محدود مي شود. قالي‌بافي در شهرستان بافت رواج كامل داشته و جزو مهم‌ترين صنايع دستي اين منطقه به شمار مي‌روند. قالي هايي كه در اين شهرستان توليد مي شود داراي طرح كرماني و نقش‌هاي شاه عباسي، گلداني، حشمتي، گل بادامي و گل سرخي هستند. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت شهرستان بافت 122967 نفر و جمعيت شهر بافت 27920 نفر، شامل 5292 خانوار بوده است. مردم بافت مسلمان شيعه و آريايي نژادند و به زبان فارسي با گويش ويژه بافتي نزديك به كرماني صحبت مي كنند. جمعيت شهرستان بافت از طايفه هاي افشار و بوچاقچي، تيره‌هاي‌ميري، آنه‌اي، خوارزمي، اولادي، سليماني، سلاجقه، قلندري، آقاجانلو و گوغري هستند كه در نقاط مختلف زندگي مي‌كنند. شهرستان بافت از نظر كشاورزي بسيار پر رونق بوده و به دو منطقه گرمسيري و سردسيري تقسيم مي شود.
صنايع و معادن
معدن كروميت و معدن سرب از كان هايي است كه تاكنون در اين شهرستان مورد بهره برداري قرار گرفته اند.

كشاورزي و دام داري
شهرستان بافت از نظر كشاورزي بسيار پر رونق بوده و به دو منطقه گرمسيري و سردسيري تقسيم مي گردد. درمنطقه گرمسيري پنبه و مركبات و در منطقه سردسيري گندم، جو و تره بار كشت مي شود. روش آبياري به صورت ديمي و آبي بوده و جهت آبياري زمين هاي تحت كشت از كاريزها و رودخانه ها استفاده مي شود. فرآورده هاي عمده كشاورزي اين شهرستان گندم، جو، كنجد، پنبه، زيره، انگور، انار، بادام، گردو و تره بار مي باشند. به علت مساعد بودن آب و هوا و وجود مناطق كوهستاني، امكانات زيادي جهت پرورش دام فراهم گرديده كه شامل گوسفند، گاو و طيور مي‌شود. اساس اقتصاد شهرستان بافت بر كشاورزي، دام‌داري و قالي‌بافي استوار است. گندم، جو، پنبه، قالي، تره بار، روغن، كتيرا، زيره، كنجد و دانه هاي روغني نيز صادرات اين شهرستان را تشكيل مي‌دهند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان بافت يكي از شهرستان هاي استان كرمان از نظر جغرافيايي در 56 درجه و 37 دقيقه ي درازاي خاوري و 29 درجه و 14 دقيقه ي پهناي شمالي و ارتفاع 2270 متري از سطح دريا قرار دارد. شهرستان بافت از شمال به بردسير، از خاور به جيرفت، از باختر به سيرجان و از جنوب به ميناب و بندرعباس محدود مي شود. به طور كلي آب و هواي بافت خشك و معتدل است. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت شهرستان بافت 122967 نفر و جمعيت شهر بافت 27920 نفر، شامل 5292 خانوار بوده است. مردم بافت مسلمان شيعه و آريايي نژادند و به زبان فارسي با گويش ويژه بافتي نزديك به كرماني صحبت مي كنند. جمعيت شهرستان بافت از طايفه هاي افشار و بوچاقچي، تيره هاي ميري، آنه اي، خوارزمي، اولادي، سليماني، سلاجقه، قلندري، آقاجانلو و گوغري مي باشد كه در نقاط مختلف زندگي مي كنند. مسيرهاي ارتباطي و دسترسي به اين منطقه نيز عبارتند از:

ـ بافت – بخش رابر، راهي به سوي خاور به درازاي 38 كيلومتر 
رابر – سبزواران، راهي به سوي جنوب خاوري به درازاي 112 كيلومتر-
ـ‌ بافت ـ سيرجان، راهي به سمت شمال باختري به درازاي 130 كيلومتر
ـ راهي به سوي جنوب كه شهر بافت را به دهستان خبر به درازاي 70 كيلومتر، به مركز بخش ارزوييه به درازاي 120 كيلومتر و به سوغان به درازاي 15 كيلومتر پيوند مي دهد و اين راه تا جيرفت ادامه دارد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
قدمت بافت به بيش از 1000 سال مي رسد. به طوري كه از حفاري ها و كاوش هاي باستان شناسي بر مي آيد بناي شهر قديم بافت كه درناحيه جنوبي شهر فعلي قرار دارد منصوب به هفت صد سال پيش بوده و شهر جديد در حدود دويست سال قبل ساخته شده است. در حدود عالم (372 هـ . ق) بافت مركز «اقطاع» ذكر شده است. در صورت الارض و تقويم البلدان اين شهر به نام «بافد» آمده و سپس به «بافت» تبديل شده است.

 

عمارات و محوطه هاي باستاني در شهرستان بافت

تپه يحيي
به فاصله حدود 260 كيلومتري جنوب كرمان در دشت وسيع "صوغان" تپه خاكي مرتفعي قرار گرفته كه حدود 19 متر از سطح دشت پيرامون ارتفاع دارد. اين تپه كه در حوزه شهرستان بافت قرار دارد به "تپه يحيي" شهرت دارد. تپه يحيي امروزه به عنوان يكي از مهمترين آثار و تپه هاي كليدي در باستان شناسي ايران است. كاوشهاي علمي باستان شناسي اين تپه از سال 1347 به وسيله هيئت مشترك ايراني-آمريكايي و طي چند فصل صورت گرفته است. حاصل كاوشهاي علمي كه در اين تپه عظيم باستاني صورت پذيرفته حكايت از دوره هاي مختلف استقرار انساني دارد. اين محوطه باستاني تقريباً بطورمداوم از نيمه اول هزاره پنجم پيش از ميلاد تا دوره ساساني مسكوني بوده است. در پايان دوره عيلام يعني حدود 2200 سال پيش از ميلاد وقفه اي در تپه يحيي مشاده مي شود كه دليل آن هنوز روشن نيست. قديمي ترين نشانه هاي سكونت بشري در تپه يحيي كه روي خاك بكر وجود دارد , تعدادي خانه هاي كوچك خشتي است كه آثار باقيمانده آنها در پنج لايه روي هم قرار گرفته است.
قديمي ترين اين آثار كه مربوط به نيمه هزاره پنجم پيش از ميلاد است , به صورت محوطه هاي كوچك چهارگوش است كه اندازه هر ضلع آن به حدود 5/1 متر مي رسد. اغلب اتاقها فاقد درگاه است و ورود و خروج احتمالاً از طريق روزن موجود در سقف صورت مي گرفته است. ديوارها از خشتهايي است كه با دست تهيه شده و در آفتاب خشك گرديده است. وجود قطعاتي از چوب , ني و حصير در كف اتاقها حكايت از سقفهاي فروريخته اتاقها دارد.آلات و ابزار پايين ترين لايه يعني دوره 6 (عصر نوسنگي) از استخوان و سنگ چخماق از مهمترين آثار مكشوفه در تپه يحيي اشيايي است كه از سنگ صابون ساخته شده و به صورت مهره هايي ساده تا ساغرهاي زيبايي بوده و جملگي شباهت بسيار به اشياء مشابهي دارد كه در دورترين مراكز تمدن دوران مفرغ همچون "موهنجودارو"مركز تمدن "هاراپا" در دره سند و همچنين در "ماري" واقع در بين النهرين مشاهده گرديده است. در خلال كاوشهاي باستان شناسي , يكي از نقاطي كه احتمالاً معدن سنگ صابون تپه يحيي بوده , كشف گرديده كه آثاري از كندوكاو و تراش خوردگي در عهد باستان در سطح حفره نمودار است و به نظر مي رسد تپه يحيي از مراكز توليد استخراج و صدور سنگ صابوني بوده است. از ديگر آثار باارزش و قابل توجه مكشوفه در تپه يحيي لوحه هاي گلي با خطوط پروتوعيلامي (آغاز عيلامي) است كه از راست به چپ به وسيله قلم نوك تيز بر متن گل نرم ايحاد شده است. گفتني است كه مشابه اين آثار در شوش و تپه سيلك كاشان نيز بدست آمده است.با كشف آثار ارزشمند در تپه يحيي مسلم گرديده كه فرهنگ عيلامي بيشتر از آنچه پيش از اين تصور مي رفت , پردامنه بوده است. تپه يحيي محل و موقعيت مناسبي براي رابطه بين نخستين تمدنهاي بين النهرين و فرهنگي كه بعدها در دره سند ظهور كرده است , بود.

 

آرامگاه ها ، امام زاده ها و زيارتگاه ها درشهرستان بافت

مقبره ميرحيدر (گورخانه)
تاريخ گورخانه واقع در دولت آباد و متعلق به دوران صفوي است. اين بنا داراي گنبد دو پوشه و ايوانهاي رفيع در دو طبقه مي باشد. جبهة خارجي بنا آجري است. مطالب و يادبودهاي متعددي در داخل بنا به خطوط خوش و ممتاز نستعليق و نسخ نوشته شده است. داخل مقبره چند سنگ قبر مرمر ديده مي شود. اين بنا داراي تزئينات گچ بري است.

 

X