موسسه تبيان - ايران شناسي
مختصري از بروجن:
بُروجـِن يكي از شهرستانهاي ششگانه استان چهارمحال و بختياري است. جمعيت اين شهرستان بر اساس برآورد سال ۱۳۸۳ ، ۴۲۸۶۲ نفر بوده است. اين شهر در دشتي به وسعت حدود 580 كيلومتر مربع در شرقيترين نقطه منطقه و در محل تلاقي راههاي سه استان چهار محال و بختياري، اصفهان و فارس قرار گرفته است. رشد فزاينده جمعيت آن از دهههاي سوم و چهارم قرن حاضر آغاز شد و گسترش شهر بروجن با توجه به موقعيت جغرافيايي آن كه در تلاقي سه استان قرار گرفته است، توسعه آن را از امتياز ويژهاي برخوردار نموده و روند رشد آن را تسريع كرده است.
بُروجـِن دومين شهر استان ازنظر وسعت و جمعيت است، كه از سال 1280 هجري پذيراي عشاير ترك قشقايي گرديد.
بروجن عليرغم كوچكي و دورافتاده بودن، به واسطه سرماي شديد زمستاني غالبا در ميان انگشتشمار سردترين شهرهاي ايران قرار دارد و به همين واسطه براي غالب مردم ايران نامي آشنا بوده و ايرانيان بارها و بارها نام آن را از صدا و سيما شنيدهاند. طبق آمارهاي هواشناسي حداقل دماي شهرستان 36 درجه زيرصفر در دي ماه (سيبري) وحداكثر دما از مرز 35درجه در تيرماه متجاوز نيست.
از ديگر خصوصيات منحصر به فرد اين شهرستان، ارتفاع زياد آن از سطح درياست (2225 متر) به صورتي كه بروجن مرتفع ترين شهرستان در مرتفعترين استان كشور و به عبارتي بام بام ايران بوده، كه اين خصيصه بروجن را از جهت محيط زيست حيواني و گياهي بسيار غني و پر جاذبه نموده است. بر همين اساس در ورودي شهر نوشته شدهاست: « به بام ايران بروجن خوش آمديد »
وجه تسميه بروجن:
"برو" از ابرو گرفته شده و "جن" تازيشدهي گن است كه خود سبكشدهي گين است. كه پسوندي شناخته شده است؛ از آنجا ميگوييم كه شايد در پارينه بروجن ديهاي همچون ابرو بوده و از آن روي بدان بروگن گفته اند.
________________________________________
وجه تسميه ديگري از بروجن:
قدمت بروجن به روايتي به ده هزار سال پيش مي رسد. و اسم بروجن بدين سبب آمد كه در سالهاي بسيار دور ميان دو قوم اكسينا و بخادا (بختياري كنوني) درگيري بوده و قوم بخادا براي دفاع برجهاي زيادي براي ديدباني و دفاع ساخته بود كه بدين سبب به آن شهر اورجست مي گفتند كه بعد به اورجن (كه هماكنون نيز اهالي آن مي گويند) و سپس به بروجن تغيير كرده است.
جاذبههاي بروجن :
اين شهرستان به دليل ديدنيهاي فراواني كه در خود دارد در سال هاي اخير به صورت يكي از قطب هاي گردشگري استان در آمده است.
باغ آورگان، تالاب چغاخور، تالاب گندمان، تنگ وستگان، چشمه سياسرد، گردشگاه گردبيشه، بقعه امام زاده حمزه علي، امام زاده مادر و دختر گندم، امام زاده قيس بن علي، نقوش سنگي برجسته سولك در تنگ كوهستاني سولك (ساوالك) بختياري از ديدنيهاي اين شهرستان محسوب مي شوند.
گردشگاه سياسرد :
از مكانهاي بسيار زيبا و ديدني اين شهرستان كه توسط يونسكو در زمره مناطق ديدني ايران ثبت گرديده، چشمه سياسرد است كه در ۵ كيلومتري آن قرار گرفته و با توجه به هواي خنك و مطبوع و درختان زيبا و كهنسال آن، مكاني بسيار زيبا براي تفرج و استراحت ساكنين شهر بروجن و ساير گردشگران به حساب آمده و بهويژه در
روزهاي تعطيل پذيراي تعداد زيادي از مسافران و گردشگران ميباشد. فضاسازيهاي مناسب و سهلالوصول بودن، ميل به بازديد از اين گردشگاه را دوچندان كرده است.
امكانات و تسهيلات :
جاده آسفالته، فضاي سبز، آبنماهاي زيبا، سرويس بهداشتي، سكوي نشيمن، دسترسي به واحدهاي اقامتي و پذيرايي شهر بروجن، تجهيزات جهت بازي كودكان، پاركينگ، آب آشاميدني
از ويژگيهاي بارز اين مكان وجود درختان كهنسالي است كه عمر برخي تا ۶۰۰ سال تخمين زده ميشود؛
تالاب چغاخور
تالاب بينالمللي و زيباي چغاخور با مساحتي حدود 2300 هكتار در دامنه ارتفاعات برآفتاب و كلار و در نزديكي شهر بلداجي واقع گرديده است. اين تالاب در مسير جاده شهركرد- خوزستان قرار گرفته و از شهركرد 65 كيلومتر فاصله دارد. فضاي وسيع و هواي لطيف و چشم اندازهاي بديع، همراه با آواز و پرواز پرندگان مهاجر و بومي، اين تالاب را در رديف يكي از كانون هاي مهم جذب گردشگري در استان قرار داده است.
تالاب گندمان
وسعت اين تالاب كه در جنوب غربي گندمان واقع شده، 980 هكتار است و ارتفاع آن از سطح دريا 2219 متر مي باشد. منابع تامين كننده آب تالاب علاوه بر باران و برف، چشمهها (چشمه هاي حاشيه تالاب چون گل كوچك، گل بزرگ، مرادان و نصيرآباد) و رودخانه آقبلاغ است. پوشش گياهي تالاب را عمدتا گونه هاي حاشيه اي و نم پسند تشكيل ميدهد كه از آن جمله ميتوان به درختان بيد، مرغ، جگن، ساز، ني، لويي، زنبق، آلاله آبي، هزار ني، بارهنگ آبي، نخل مرداب، عدسك آبي و بزواش اشاره كرد.
حمام مكتبخانه ويل بروجن
بناي تاريخي حمام مكتبخانه ويل بروجن هم يكي ديگر از ديدنيهاي اين شهرستان است كه در فهرست آثار ملي
به ثبت رسيده. حمام مكتبخانه از حمامهاي دوره قاجاريه و پل مصلي براساس كتيبه سنگي آن در سال 1319
هجري قمري 500 سال قبل از امضاي فرمان مشروطيت ساخته شده است.
"آب سفيد" شهرستان بروجن
نام چهارمحال وبختياري بر زبان هر كسي كه جاري ميشود، بيشك سرزمين آبهاي روان ايران در ذهن او تداعي و زنده خواهد شد.
نام سرزمين چشمهساران زاگرس و فلات مركزي ايران، سرزمين خروشنده و خروشان زايندهرود و كارون و نام تالابهايي جاودان كه فقط در چهارمحال وبختياري يافت ميشود.
خيليها نامش را با آب معدني چشمهسار بزرگ "ديمه" ميشناسند، همان آبي كه پاكترين و سالمترين آب جهان نامش داده بودند.
اما چشمهاي را ميشناسيم، كه آبش زنده كننده هر آنچه در زمين ميجبند است و آن را بايد چشيد تا قدر درياي سنگي چهارمحال و بختياري را دانست.
"آب سفيد" شهرستان بروجن چشمهساري از ميان ۷۰۰ چشمهسار چهارمحال و بختياري است، كه از كوه بزرگ سبزكوه در منطقه تفريحي چغاخور سرچشمه مي گيرد.
اين چشمه يكي از زيباترين چشمههاي كشور است كه آب آن نيز بسيار سرد و خنك است.
اين چشمه تالاب چغاخور را سيرآب ميكند و پس از طي طريق در ميان كوهساران راهي كارون و خروشندگي آن ميشود.
مردم محلي ميگويند: اين آب شفابخش براي كليه درد و درمان بسياري از بيمارهاي گوارشي بسيار مطلوب است.
آب چشمه "آب سفيد" سبزكوه بروجن پس از بررسيهاي به عمل آمده در روزهاي پاياني سال ۸۴ از سوي كارشناسان امور آب وزارت نيرو به عنوان سبكترين آب ايران و جهان اعلام شد.
سختي املاح معدني آب اين چشمه نسبت به آبهاي معدني ديگر در جهان در حد سبكي ۱۴۰ است و اين آب يكي از سالمترين و سبكترين آبهاي جهان است. دبي خروجي اين چشمه كه در ارتفاع دو هزار متري واقع شده، سه مترمكعب در ثانيه است.
سوغات شهرستان بروجن
از سوغات اين شهرستان مي توان به گيوه هاي ملكي بروجن اشاره كرد ، كه رويه اين كفش ها از كرباس ناب بوده و كف آنها از استخوان حيوانات و چوب سخت ساخته مي شود.از ويژگي اين گيوه ها، خنك كردن پا در تابستان و گرمابخشي آن در زمستان است . آوازه ساخت اين نوع گيوه به نمايشگاه هاي جهاني نيز رسيده است.قدمت توليد گيوه هاي ملكي بروجن به يكصد سال مي رسد كه اصل آنها بسيار گران قيمت هستند اما حداقل سه سال كارآيي دارند.از ديگر سوغات شهرستان بروجن مي توان به پولكي و نبات، كشك و غارا، روغن حيواني، گليم و قالي دستباف، نمدي ، انواع ترشيجات و لبنيات، گز بلداجي و سوهان بلداجي نام برد.
برداشت توصيفي تاريخي باغ گلشن، تا حدودي انسان امروز را قادر مي سازد تا گذشته را درك نمايد. باغ گلشن يكي از دو عنصر اصلي شهر طبس مي باشد و عنصر ديگر، ارگ است كه در طرف ديگر شهر قرار دارد. ساختمان سردر و ديوارهاي زيبا و تاريخي آن كه بازگوكننده سليقه هاي گذشتگان بوده بر اثر زلزله سال 1357 از بين رفته و تنها طبيعت سبز باغ، از ايام گذشته سخن مي گويد، طبيعتي مشتمل بر 2000 نفر خرما، 2500 اصله مركبات، 500 اصله انار و ساير ارقام مختلف گياهان.
معمار اوليه باغ، طبيعت سبز آن را با توجه به نوع درختان، به صورت شطرنجي طراحي وكشت كرده است. باغ گلشن يكي از باغهاي نادر ايران است كه آب جاري دائمي در آن جريان دارد. در اين باغ گونه هاي مختلف گياهان سازگار با اقليمهاي متفاوت آب و هوايي وجود دارد. مانند درخت چنار كه خاص مناطق سردسير است در كنار خرما كه فقط در گرمسيري رشد مي كند.
باغ گلشن كه ساختمان در ورودي آن در زلزله سال ?? تخريب شد، امروزه نيز به عنوان تفرجگاه اصلي مردم طبس و مسافرين خسته از طي طريق در كوير خشك اطراف شهر، بشمار مي رود.
به نوشته آقاي يعقوب دانشدوست در جلد اول كتاب «طبس، شهري كه بود»، آن طور كه مدارك موجود نشان مي دهد، باغ گلشن طبس به وسيله امير حسن خان، سومين حاكم طبس، از سلسله خوانيني كه به وسيله نادرشاه به حكومت طبس منصوب شدند ساخته شده است.
در وقفنامه اي كه در سال ???? هـ ق تهيه شده است، ميرحسن خان، اين باغ و املاك زيادي را وقف اولاد و امور خيريه نموده است ...
ميرزا خانلرخان اعتصام الملك كه در تاريخ 1294 ق-ه از طبس بازديد كرده موضوع ساختن باغ به وسيله ميرحسن خان را ذكر نموده است،...
ساير جهانگرداني هم كه از طبس ديدن كرده اند مانند: سون هدين (سوئدي در سال ????) و خانم آندره گدار (فرانسوي) باغ گلشن را توصيف و از «درختان خرما و مركبات»، «سايه خنك نخلها»، «نغمه زيباي آب روان جويها»، «چمنهاي ميان دو جوي»، «زمزمه باد در ميان درختان» و «فواره هاي متعدد كه آب را مانند تحفه اي به آسمان مي فرستند»، در آن باغ سخن رانده اند.