معرفی وبلاگ
سلام ،‌ خوش آمديد . در اين وبلاگ موضوعات زير مطرح مي شوند : اطلاعات ايران شناسي (معرفي شهرهاي ايران به تفكيك هر استان) - تاريخ ايران - ادبيات ايران زمين - جغرافياي ايران - گالري تصاوير و ... منابع وبلاگ => نرم افزار مرز پر گهر - سايت هاي : نماي ايران ، كتاب اول ، ساجد ، سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان ، پارست ، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، گنجور دات نت
لينك دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1529890
تعداد نوشته ها : 1100
تعداد نظرات : 27
Rss
طراح قالب

موسسه تبيان - ايران شناسي

Translate
لينك دوستان تبياني
پيج رنك

نام پيشين رودان «رودكان» برگرفته از وجود رودهاي بسياري است كه جلوه هاي طبيعي و توانمندي هاي زيستي اين منطقه را رونقي ويژه بخشيده اند. شهرستان رودان، با پهنه اي حدود 5/2744 كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان هرمزگان، قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا حدود 192 متر است. اين شهرستان از سوي شمال به استان كرمان و شهرستان حاجي‌آباد، از خاور به استان كرمان، از باختر به شهرستان بندر عباس و از جنوب به شهرستان ميناب محدودمي شود. شهرستان رودان از نظر اقليمي داراي آب و هواي گرم وخشك بوده و بلندي آن از سطح دريا 200متر است. فاصله اين شهرستان با كرانه، موجب شده يكي از نقاط خوش آب و هواي استان هرمزگان به شمار رود. بيش ترين درجه حرارت در تابستان 3/44 و كم ترين آن در زمستان 3 درجه سانتي گراد بالاي صفر و ميانگين دماي سالانه آن در سال 1374 هـ . ش، 2/27 درجه سانتي گراد بوده و ميانگين بارندگي آن6/471 ميلي مترگزارش شده است.
در شهرستان‌رودان به دليل‌آب‌و‌هواي‌مناسب،باغ‌داري‌وپرورش درخت خرما و مركبات(ليموترش ) رواج بسياري دارد، تا جايي كه ليمو ترش به عنوان فرآورده پايه منطقه به شمار مي رود. 7 هزار و پانصد هكتار از زمين هاي اين ناحيه زير كشت ليمو ترش است و سالانه 120 هزار تن ليمو ترش توليد مي شود. در سال هاي اخير، گونه اي از درخت ليمو ترش، در شهرستان رودكان شناسايي شده كه بدون خار هستند. اين نوع درخت كار برداشت را براي كشاورزان آسان كرده و از شكسته شدن سر شاخه هاي جوان و افت محصول سال بعد جلوگيري مي كند. اين گونه جديد ليمو ترش « رودان لايم» نام دارد كه به تاييد موسسه تحقيقات مركبات كشور رسيده است و بر روي گونه جديد تري به نام «امير لايم » نيز تحقيقاتي به عمل آمده است. فرآورده هاي كشاورزي شهر دهبارز از شهرستان رودان گندم، جو، كمي برنج، سبزي و جاليز بوده و خرما و مركبات اين ناحيه از مرغوبيت ويژه اي برخوردار است. در اين شهرستان دامداري و پرورش دام و طيور به شيوه سنتي انجام مي شود. از جمله صنايع دستي اين شهرستان صنعت حصيربافي است كه از قديمي ترين صنايع دستي اين شهرستان محسوب مي‌شود در واقع مي توان گفت قديمي ترين صنايع دستي استان هرمزگان است كه با استفاده از شاخه برگ نخيلات در تمام آباد‌ي‌هاي اين شهرستان ساخته مي‌شود.
كوه اسپيري‌در 2 كيلومتري شمال، كوه كري خواجه در 3 كيلومتري شمال باختري، كوه سبز در 9 كيلومتري باختر و كوه زندان در 8 كيلومتري جنوب باختري دهبارز از جمله مكان‌هاي ديدني مهم اين منطقه به شمار مي‌آيد.

 

طبيعت در شهرستان رودان

فربوري
به طور حتم يكي از بهترين گردشگاههاي رودان محسوب مي شود ايجاد باغات بسياري دل انگيز با آب چشمه ودر دل كوه زيباي خيال انگيزي به اين منطقه كه در فاصله 21كيلومتري شرق دهبارز واقع شده است. وجود آبشارهاي زيبا از جمله ديدنيهاي فربوري مي باشد.

آبشار كرون
اين آبشار درمنطقه كوهستاني باد افشان در 27كيلومتري در مسير جاده رودخانه ورودان واقع مي باشد ويكي از پر آب ترين منطقه رودان محسوب مي گردد.

نازدشت
در فاصله 65 كيلومتري شمال شهرستان رودان ودر همسايگي استان كرمان باغهاي زيباي ناز دشت چلو خاصي را به منطقه داده است. خاندان منحوس پهلوي در اين مكان اقدام به ساختن كاخ عظيمي نموده اند، باغ ناز دشت جهت شادابي نياز به توجه بيشتر مسئولين دارد، كلكسيوني از انواع مركبات وارقام مرغوب پرتقال – نارنگي وگريپ فروت از جمله محصولات باغ زيباي نازدشت مي باشد.

كهنوج بالا : كمي پايين تر از پل زيباي آبنما منطقه اي به نام فوق با داشتن قنات هاي جاري از آب زلال وباغهاي انبه وليمو ترش گردشگاه زيبايي ازبوجود آوردهاست. به يقين تفرج در رودان بدون ماندن در كهنوج بالا خالي از لطف وصفا مي باشد.

 

عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان رودان

گو آهن
درنخلستانهاي مركزي شهر رودان ودرمكاني با همين نام، سنگهايي با تركيب آلياژهاي مختلف كشف گرديده كه مبين صنعت فلز كاري در دوران گذشته مي باشد. عقيده عمومي براين است كه در اين مكان كارگاه بزرگ فلز كاري جهت ساخت وسايل وابزار جنگي داير بوده است

 

پلهاو بندها درشهرستان رودان

پل رودخانه آبنما
پلي ساخته دست بشر امروزي ورودخانه زلالي كه از زير آن جاري مي باشد، اين مكان در12كيلومتري شمال شهر رودان واقع است.

 

آرامگاه ها، امامزاده هاو زيارتگاه ها درشهرستان رودان

قبرستان گبرها
درسراسر رودان آثار زيادي از گورهايي به چشم مي خورد كه با كلمات وخطي شبيه به ميخي هر بيننده اي را به عمق تاريخ گذشته رودان راهنمايي مي نمايد، به گفته پيشينيان اين قبرستانها مربوط به ساكنان اوليه اين خطه بوده وهزاران سال نيز قدمت دارند. در روستاهاي سرجوئيه ، زيارت سيد سلطان محمد وبخشي از منطقه رودخانه اين آثار به خوبي مشهود است.

زيارتگاه سيد سلطان محمد
يكي از مهمترين زيارتگاههاي رودان است كه همه ساله بويژه در ايام نوروز تعداد زيادي از عاشقان اهل بيت عصمت وطهارت جهت زيارت برادر حضرت امام رضا(ع) راههاي دور ونزديك را پشت سر مي گذارند وبا عشقي وافر ايام خوشي را در روستاي زيارتي پير چوكان سپري مي نمايند.اين مكان مذهبي در42كيلومتري ودر مسير جاده رودان به رودخانه واقع مي باشد. زيارتگاه شاه قطب الدين حيدر: نيز يكي از مهم ترين زيارتگاههاي رودان است كه يكي از قطب هاي مذهبي در ايام سال مي باشدوتعداد زيادي از عاشقان اهل بيت را در طول هفته به سوي خود مي كشاند ويكي از مراكز گردشگري شهرستان رودان مي باشد.اين مكان مذهبي در فاصله 3كيلومتري از مركز شهر واقع شده است . امامزاده شاه قطب الدين حيدر يكي از نوادگان امام موسي كاظم مي باشد.

 

قلعه ها ، برجها و آتشكده ها درشهرستان رودان

قلعه دختران
اين قلعه در فاصله 5كيلومتري شمال دهبارز ومنتهي اليه كوي گرم واقع است، اين قلعه كه در حال حاضر به ويرانه اي مبدل شده به وسيله سنگهاي بزرگي بنا گرديده كه وجود سنگرهاي سنگي متعددي در اطراف قلعه وغاري در پايين آن نشان دقت وتوجه خاص ساكنان قلعه به بالا بردن ضريب امنيتي پناهگاهشان مي باشد.گفته مي شود اين قلعه توسط دختر يكي از بزرگان اقوام گذشته رودان اداره مي شده است .

قشم بزرگ ترين جزيره‌ي مسكوني ايران و يكي از زيباترين و با صفاترين مناطق گردشگري سرتاسر ناحيه‌ي جنوب ايران به شمار مي‌آيد. اين شهرستان از مهم‌ترين مناطق استان هرمزگان بوده و داراي تاريخي طولاني است. سابقه حكومت درقشم به پيش از اسلام مي‌رسد. امراي قشم با داشتن نيروي زميني و دريايي حاكميت خود را حفظ مي‌كرده‌اند. چنان‌كه در كتب تاريخي آمده، توجه به قشم در دوره ايلخاني مغول‌ها بالا مي‌گيرد. با ورود پرتغالي‌ها به خليج فارس، قشم به‌دست آن‌ها مي‌افتد و اين استيلا تا قرن يازدهم هجري (دوره صفويان) ادامه مي‌يابد. از اين هر سه دوره بقايايي به‌جامانده كه امروزه جزو آثار ديدني اين منطقه محسوب مي‌شوند. شهرستان قشم، با پهنه اي حدود 9/1609 كيلومتر مربع در جنوب استان هرمزگان، در شمال باختري تنگه استراتژيك هرمز، در 26 درجه و 45 دقيقه ي پهناي شمالي و 55 درجه و 47 دقيقه‌ي درازاي خاوري نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا 6 متر است. صادرات شهرستان قشم گونه هاي ماهي وميگو، صنايع دستي، قايق، لنج و خاك سرخ است. از آن‌جايي كه صيد آبزيان در اين شهرستان از جايگاه خوبي برخورداربوده وبيش‌تر مردم اين شهرستان ماهي گير و كارگر معدن خاك سرخ هستند، ماهي، ميگو و خاك سرخ مهم‌ترين صادرات منطقه را تشكيل مي‌دهند. از مهم‌ترين صنايع دستي مردم شهرستان قشم مي توان به لنج سازي، گلابتون دوزي، خوس دوزي، شك دوزي، سوند و حصيربافي، توربافي، گرگور سازي اشاره كرد. به‌جرات مي توان گفت كه لنج سازي قديمي ترين صنعت سازمان يافته و منظم سواحل جزاير جنوبي ايران است شايد بتوان با احتياط گفت كه عمر اين حرفه و صنعت بومي با تاريخ دريانوردي و بازرگاني ايرانيان قديم درهم آميخته است. در حال حاضر بيش‌ترلنج هاي ساخته شده در جزيره قشم چه از نظر حجم و اندازه و چه نوع شناور به وسيله استادان محلي طراحي و پرداخته مي‌شود. يادگيري و آموزش فن جلافي (نجار لنج) به‌طور تجربي است و پسران از پدرانشان به ارث برده اند. اين صنعت يك صنعت كاملا مردانه است و زنان در آن دخالتي ندارند.
گلابتون دوزي كه يكي از حرفه هاي سنتي و بومي سواحل و جزاير است به هنري اطلاق مي شودكه طي آن دوخت طرح‌هاي زيبا و منقش روي پارچه با نوارهاي طلايي گلابتون و جهت تزيين و زيبايي لباس‌هاي زنانه و بيش‌تر بروي روسري و شلوار محلي به كار مي رود. طرح اصلي از لباس‌هاي زنانه هند و بنگال گرفته شده است و بيش‌تر مصرف محلي دارد اما در حال حاضر به‌خاطر دارا بودن پوشش و راحتي در استفاده از آن كم و بيش مورد توجه زنان ساير شهرها نيز قرار گرفته است. ابزار كار گلابتون را قلاب، مواد، كپيه وچهارپايه (هاون چوبي) تشكيل مي‌دهند.
خوس دوزي نيز يكي‌ديگر صنايع دستي اين ناحيه است و به عبور نواري نقره‌اي با پهناي متفاوت از لابه‌لاي پارچه هاي توري، با طرح‌هاي دل‌خواه اطلاق مي‌شود. در خوس نوار نقره اي را بيش تر بر روي روسري كه در اصطلاح محلي «جلويل فوسي» نام دارد به كار مي برند.
شك دوزي بافي نيز نواري است كه به وسيله نخ‌هاي طلايي و نقره اي فلزي بافته مي‌شود. وسايل كار شامل يك هاون چوبي و چند قرقره است كه بيش‌تر براي لبه پيراهن و آستين و دور يقه لباس زنانه مورد استفاده قرار مي گيرد.
سوند و حصيربافي نيز از مهم‌ترين صنايع دستي مردمان اين ناحيه و سرتاسر ناحيه جنوب ايران است. براي ساختن سوند از شاخه برگ‌دار درخت خرما استفاده مي‌شود شاخه برگ دار را با طناب‌هايي‌كه از برگ درخت خرما بافته شده است به‌هم متصل كرده و جهت پوشش خانه هاي مسكوني مورد استفاده قرار مي دهند. حصير نيز از برگ درخت خرما تهيه مي‌شود اما در بعضي از آبادي‌هاي ساحلي جهت حصيربافي استفاده مي‌شود. حصيرهاي بافته شده بيش‌تر جهت فرش زيرپا، پوشش سقف خانه و لوازم خانگي مورد استفاده قرار مي گيرد در گذشته نه چندان دور محصولات ساخته شده از برگ نخيلات يكي از اقلام صادراتي اهالي جنوب، شيخ نشينان بوده است اما در حال حاضر توليد آن بسيار پايين‌بوده و بيش‌تر جنبه مصرفي دارد.
توربافي نيز از ديگر صنايع دستي رايج در اين منطقه است. اهالي جزيره به‌خصوص‌آن‌ها كه از طريق دريا و ماهي‌گيري امرار معاش مي كنند؛ مهارت خاصي در بافتن و وصله كردن تور دارند. در گذشته كه حجم صيد و تعداد صيادان كم‌تر از حالا بوده است تمامي تور مورد احتياج جهت صيد توسط خود صيادان و اهالي جزيره بافته مي‌شده است كه نخ نايلوني مورد نياز را از كشورهاي عربي وارد مي كردند. در حال حاضر بخش عمده اش از تور مورد نياز صيادان توسط عمليات تامين مي‌شود اما هنوز در آبادي‌هاي قشم، سوزا، رمچاه و هلر تور بافي متداول است و كم و بيش مي توانند جواب‌گوي نياز مصرف خانوار صياد باشد.
گرگورسازي از ديگر صنايع دستي مردمان جزيره‌ي قشم به شمار مي‌آيد. گرگور تله‌هاي سيمي و نيم‌دايره شكلي است كه به‌عنوان وسيله اصلي صيدماهيان كف‌زي از آن‌ها استفاده مي‌شود و گرگورسازي در حال حاضر به خاطر كمبود و گراني سيم مخصوص آن كه وارداتي است رونق گذشته را ندارد اما در صورت تهيه و تامين سيم آن در آبادي‌هاي صيادي جزيره‌ قشم ساختن گرگور كم و بيش رواج دارد. كوزه گري، گل‌دوزي، برودوزي نيز از ديگر صنايع دستي شهرستان قشم به شمار مي‌آيند. از نظر كشاورزي، به ويژه باغ‌داري، شهرستان قشم جايگاهي در حد خودكفايي دارد و از مكان هاي زير كشت آن مي توان رمكان، توريان، كوشه، كاروان، ديرستان را نام برد. از نظر صنعت و معدن نيز اين شهرستان غني است و از لحاظ جاذبه هاي گردشگري طبيعي و تاريخي داراي جايگاه ويژه‌اي در استان هرمزگان بوده و اهميت بسيار زيادي دارد. سواحل‌زيبا و رويايي خليج‌فارس، جنگل‌هاي حرا، غار خوربس، كيش كوه) نمكدان)در35 كيلومتري خاور باسعيدو، كوه هاي اسب رستم و كلاه رستم در حدود 5 كيلومتري جنوب خاوري قشم، دره هشتاد گزي در جنوب باخترقشم و دره سياه كوه‌ در جنوب خاورقشم برخي از جاذبه‌هاي طبيعي شهرستان قشم را تشكيل مي‌دهند. اين در حالي است كه ده ها اثر تاريخي و باستاني در اين ناحيه وجود دارد و نيز بازارهاي متعدد خريد از سنتي تا مدرن در اين شهرستان به بازديدكنندگان خدمات ارائه مي‌كنند.
مكان هاي ديدني و تاريخي
سواحل زيبا و رويايي خليج فارس، جنگل‌هاي حرا، غار خوربس، كيش كوه) نمكدان)در35 كيلومتري خاور باسعيدو، كوه هاي اسب رستم و كلاه رستم در حدود 5 كيلومتري جنوب خاوري قشم، دره هشتاد گزي در جنوب باخترقشم و دره سياه كوه در جنوب خاورقشم برخي از جاذبه‌هاي طبيعي شهرستان قشم را تشكيل مي‌دهند. شهرستان قشم به خاطر داشتن اهميت در طول تاريخ داراي اماكن و بناهاي متعدد تاريخي نيز بوده كه برخي از مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از

آب انبارهاي لافت از روزگار ماد و هخامنشي : شهر قشم در كناره شمال خاوري روستاي لافت
آرامگاه شيخ شاه شهيد : جزيره قشم بر بالاي تپه باستاني خربس
آرامگاه و زيارتگاه شيخ شاه عمر : جزيره قشم بر بالاي تپه اي، در كرانه سوزا.
آرامگاه و زيارتگاه سيد حسن بن سيد منصور: جزيره قشم در لافت
اسكله باسعيدو از دوران ساساني در 144 كيلومتري شهر قشم
اسكله لافت از دوران ساساني : در گوشه شمال جزيره قشم و در كنار خور لافت
برج تيرانداز: شهر و جزيره هرمز قشم
برج ناقوس : شهر و جزيره هرمز قشم
بركه مرمت شده شهر باستاني خوربس : جزيره قشم
بناي حاكمان جزيره : در شمال باختري زمين هاي كرانه اي شهرهرمز
تكيه و مسجد ويران باسعيدو : جزيره قشم
چاه ترنبك : شهر و جزيره هرمز قشم
خانه زعفراني : شهر و جزيره هرمز قشم
خرابه هاي خوربس از دوران ساساني : در15 كيلومتري جنوب باختري قشم و در كناره خليج فارس
خرابه هاي دژ پرتغالي ها : شهر و جزيره هرمز قشم
خرابه هاي مكتب خانه (3 بناي چهارطاقي) : شهر و جزيره هرمز قشم
دخمه خربس از دوران اشكاني : شهر قشم
دژ پرتغالي ها : جزيره هرمز
زيارت خضر و الياس: شهر و جزيره هرمز قشم
زيارتگاه بي‌بي مريم‌در ميان گورستان كهنه : جزيره قشم
ساختمان شيخ عبدالرحمان (قلعه نادري) : در قشم
سد ساساني تل بالا، ‌از دوران پيش از اسلام : در 3 كيلومتري باختر قشم در مسير راه قشم، درگاهان
سد دم از دوران ساساني : شهر قشم
هم چنين انواع بازارهاي سنتي و جديد در اين شهرستان اقدام به ارائه كالاهاي مرغوب با قيمت هاي مناسب براي جهانگردان مي كنند كه در سال هاي اخير اين وجهه از قشم نيز بسيار مورد توجه گردشگران قرار گرفته است.
صنايع و معادن
شهرستان قشم از لحاظ صنايع نيز داراي توانايي‌هايي است كه از مهم‌ترين صنايع اين شهرستان مي توان لنج سازي، قايق فايبرگلاس، شيلات، پارچه بافي و صنعت پالايش نفت و گاز كورزين را نام برد. مرا كز اوليه ساخت لنج در جزيره قشم لافت،گوران، و دولاب هستند. اين آبادي‌ها با داشتن خورهاي طبيعي امروزه نيز از مراكز بزرگ توليد و ساخت لنج هاي سنتي هستند. در حال حاضر بيش تر لنج ها در شهر قشم، كولقان، ‌درگهان، رمچاه، سوزا لافت، دولاب، و گوران ساخته مي شوند. پالايشگاه گازگورزين قشم، كه از پنج حلقه چاه تغذيه مي كند، پس از پالايش، به وسيله لوله هاي 12 اينچي از لافت كهنه به بندر پل و پس از 70 كيلومتر به نيروگاه بندرعباس مي رسد تا انرژي گازي را به الكتريسيته تبديل كند. توان پالايش و حمل گاز طبيعي به نيروگاه حرارتي بندرعباس در صورت امكان مصرف روزانه يكصد ميليون فوت مكعب است.
از معادن شهرستان قشم مي توان معدن نمك، منابع گاز قشم، معدن سنگ لاشه، شن و ماسه و معدن خاك سرخ در شهر هرمز را نام برد. كوه نمكدان در 85 كيلومتري شهر قشم قرار دارد. اين منابع به كونه تپه هاي گنبدي شكل و به قطر 7 كيلومتري و بلندي 237 متر از سطح دريا قرار گرفته اند و انبارهاي آن 420 هزار تن برآورده شده است. در حال حاضر از معدن نمكدان، سه گونه نمك آبي (پايو)، كوهي، بلور (تركه) بهره برداري مي شود. به دنبال اجراي پروژه هايي مانند صنايع فولاد، مس سرچشمه و نيروگاه حرارتي توانير، بهره برداري از گاز گورزين جزيره قشم آغاز شد و منابع گاز سلخ جزيره به دليل نامرغوب بودن (ترش) مورد استفاده قرار نگرفت. شركت ملي نفت ايران از چندين سال پيش اقدام به كاوش، ‌حفاري در جزيره قشم كرده و در همه كاوش ها به منابع گاز طبيعي دست يافته است.
كشاورزي و دام داري
از نظر كشاورزي، به ويژه باغ‌داري، شهرستان قشم جايگاهي در حد خودكفايي دارد و از مكان هاي زير كشت آن مي توان رمكان، توريان، كوشه، كاروان، ديرستان را نام برد. فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان مانند گندم، جو، تره‌بار به اندازه نياز محلي توليد شده و فرآورده هاي باغي شامل خرما و مركبات (ليموترش و پرتقال) علاوه بر نياز محلي، صادر نيز مي شوند. بيش تر فرآورده هاي جزيره قشم در دشت توريان به عمل مي آيد و آب كشاورزي آن، به وسيله 300 حلقه چاه نيمه ژرف و يك سد خاكي تأمين مي شود. علاوه بر آن، ‌5 سد خاكي در اين شهرستان بنا شده است. دام‌داري به ويژه پرورش بز، گوسفند، گاو، گوساله و شتر در اين شهرستان رواج دارد، كه از ميان آن ها بز تالي (جزيره اي و پاكستاني) اهميت ويژه اي داشته، به طوري كه پرورش بز تالي جزيره اي به دليل دارا بودن پاره اي ويژگي از رونق زيادي برخوردار مي باشد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان قشم، با پهنه اي حدود 9/1609 كيلومتر مربع در جنوب استان هرمزگان، در شمال باختري تنگه استراتژيك هرمز، در 26 درجه و 45 دقيقه ي پهناي شمال و 55 درجه و 47 دقيقه‌ي درازاي خاوري نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا 6 متر است. درازاي جزيره 112 كيلومتر و پهناي آن، 11 تا 33 كيلومتر است. شهرستان قشم جزو نواحي گرم ومرطوب بوده و رطوبت هوا در آن بالا است. در اين ناحيه تنها دو فصل وجود دارد. فصل طولاني گرم و مرطوب كه از اواخر اسفند آغاز شده و تا اواخر آبان ادامه دارد. دو فصل كوتاه و معتدل ديگر، كه بيش‌تر بارندگي‌هاي شهرستان، در اين فصل ها صورت مي گيرد. درجه حرارت هوا در تابستان 35 تا 46 و در زمستان 15 تا 25 درجه سانتي گراد در نوسان است. اندازه بارندگي قشم، در بخش بندي آب و هوايي، قسمتي از منطقه گرمسيري ايران مي باشد و چهره رويشي آن، جزو جنگل هاي نيمه حاره‌اي يا شبه حاره‌اي به شمار مي رود. اين ناحيه به دليل فرسايش بادي و آبي، شني بودن ژرفاي اندك خاك رويشي و ديگر عامل هاي محدود كننده چون اندازه بارندگي، آب و هواي گرمسيري و … از نگاه پوشش گياهي، فقيرمي باشد. جزيره قشم را كوهستان هاي آهكي با بريدگي هاي بيش تر تند و پابرجا فرا گرفته اندكه از كرانه جزيره فاصله هاي گوناگوني دارند، بعضي به كرانه چسبيده و برخي ديگر تا چند كيلومتر از آن فاصله دارند. بلندترين نقطه اين كوهستان، در 35 كيلومتري خاور باسعيدو و به نام «كيش كوه» حدود 350 متر بلندي دارد و از نمك تشكيل يافته است. به همين جهت مردم آن را«نمكدان» ناميده اند. جمعيت شهرستان بندرقشم، ‌در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هـ . ش، 72981 نفر، شامل 37346 نفر مرد و 35635 نفر زن بوده است. مردم محلي قشم ايراني الاصل بوده و شماري هم عرب نژاد در اين شهر به سرمي برند. مردم اين شهرستان مسلمان پيرو مذهب سني شافعي و شيعه جعفري بوده و به زبان فارسي و گويش شيرين بندري و عربي سخن مي گويند. قشمي ها متدين، سخت كوش، پاك انديش، و ميهمان نوازند. مردم قشم مانند زبان هاي هند واروپايي نام پسران و دختران خود را از نام اشياء، درختان و جانوران انتخاب مي كنند. («آهن» و«كهور» براي پسران و«ليتك» كه گونه اي نام است براي دختران)

فاصله هوايي شهر قشم تا تهران 1074 كيلومتر و فاصله دريايي آن تا خرم‌شهر 570، تا بندر امام خميني 550، تا كويت 540، تا بندر گناوه 450، تا جزيره كيش 165، تا جزيره سوري 120، تا جزيره بوموسي 100، تا بندر لنگه 120، تا شارجه 120، تا بندرعباس 11، تا بندر جاسك 125، تا بندر چابهار 295، تا عمان 245 مايل است. از شهر و بندر قشم كه در گوشه خاوري جزيره قرار گرفته، راه آسفالته اي به درازاي 124 كيلومتر به سوي باختر تا بندر باسعيدو كه در گوشه باختري جزيره قرار دارد، كشيده شده است. از طريق همين راه، مركز شهرستان به نواحي و آبادي‌هاي مهم جزيره مانند سوزا، ( 30 كيلومتر )، درگهان ( 20 كيلومتر ) و لافت (56كيلومتر ) مي پيوندد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
جزيره قشم، در گذر زمان به نام هاي آرا راكتا، آاراكتا، كاون، ابركاون، بركمان، ‌ابركافان، بني كاوان، ابن كاوان، كيش، قيس، طويله(دراز)، لافت، لار، باسعيد(باسعدو )، كسم، كشم، جاسك، ‌خاسك، قاسمي، جسم و قشم سرشناس بوده است و ايرانيان پيش از اسلام، اين شهر و جزيره را «برخت» و «ابركاوان» مي خوانده اند. اين جزيره به دليل دراز بودن، از سوي عرب ها، به طويل ( طويله، دراز)، نام گذاري شد. نام گذاري آن به يافت يا لافت نيز، به دليل وجود‌ آبادي لافت، كه از بزرگترين روستاهاي قشم است، مي باشد. عرب ها شهر و جزيره قشم را بيش تر با( ك) فارسي نوشته اند و همچنين فارسي زبانان و ساكنان محلي لارستان نيز( ك) را جايگزين (ق) كرده و قشم را به گونه فارسي آن «كشم» گويند. يكي از نام هاي پيشين شهر و جزيره قشم «لار» بوده است، زيرا روزگاري بخش بزرگي از كرانه ها، بندرها وجزيره هاي خليج فارس، زير نظر حكمرانان لارستان اداره مي شد، و به اين بندرها و جزيره ها لار مي گفتند و نام هاي جزيره لارك و لارستان نيز از اين نام، ريشه گرفته اند. در گذشته جزيره قشم را به دليل مركز توانايي و حاكم نشين آن، نام گذاري كرده بودند. روزگاري كه باسعيدو(باسعدو)، مركز حكومت بوده جزيره قشم را «باسعيدو» ناميده بودند.

شهر و جزيره قشم پيش از اسلام، از هزاره 3 پ . م و به گفته اي از هزاره 8 پ . م به بعد در قلمرو ايلاميان، هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان بوده است. با برافتادن دولت ساساني، قشم كه از پايگاهاي دريايي، بازرگاني و نظامي ساسانيان بود، به دست مسلمانان افتاد ومردم شهر و جزيره قشم خانه هاي خود را رها نموده و به نواحي آرام تري كوچ كردند. اين وضع تا دوران حكومت خاندان هاي ايراني ادامه داشت تا اين كه در سده هاي 3 و 4 هـ . ق، قشم بار ديگر پيشرفت كرد وبه دليل وجود آب شيرين در مركز جزيره، گروههاي تازه اي به كار كشت پرداختند. از اواخر سده 7 هـ . ق شهر و بندر قشم بار ديگر پايگاه خوبي براي بازرگانان حوزه خليج فارس گرديد. اما ناآرام بودن ايران (سده 8 تا 10 هـ . ق) ميدان را براي تاخت و تاز عرب هاي قاسمي باز گذاشت و مردم قشم سال ها در رنج بودند. حكومت صفوي، با پايان بخشيدن به اين اوضاع، كارهاي عمراني بسياري را انجام دادند. متأسفانه در اين دوران به دليل دخالت هاي استعمارگران اروپايي و گرفتاري هاي ايران با كشورهاي عثماني، شهر و جزيره قشم به دست پرتغالي ها افتاد. اما به كوشش شاه عباس بزرگ صفوي دست پرتغالي ها براي هميشه از پهنه درياي پارس و قشم كوتاه شد. باوجود فراز و نشيب هاي زيادي كه شهر و جزيره قشم در350 سال بعد داشت، اين جزيره از نواحي ويژه و مورد توجه دولت است و برنامه هاي عمراني و اقتصادي بزرگي كه در دست انجام است، دگرگوني هاي شگرفي را‌ در جايگاه مردم قشم از نظر فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي به وجود خواهد آورد.

 

مساجد و مدارس مذهبي درجزيره قشم

مسجد برخ الاسود
اين بنا در آبادي كوشه در جزيره قشم واقع گرديده و بناي آن بارها بازسازي شده است . بناي كنوني مسجد به نوشته سديد السلطنه ‚ در سال 1307 قمري بنا گرديده است در گذشته ‚ در اين مسجد ‚ لوحي چوبين نصب بوده كه بر آن تاريخ بناي اوليه مسجد ( 244 ه .ق ) ‚ شرح زمين لرزه سال 736 ه . ق و ويراني مسجد ‚ تاريخ تجديد بناي مسجد ( 737 ه . ق ) ‚ و نام باني تجديد مسجد ( قطب الدين تهمتن ‚ فرزند كردان شاه ‚ فرزند سلغر ‚ فرزند محمود ) ذكر شده است . كتيبه مذكور امروزه در موزه ملي ايران نگهداري مي شود
مسجد جامع قشم
اين بنا در محله مسيني ها و نزديكي قلعه سنگي قشم واقع گرديده و ازآثار اواخر دوره زنديه - 1212 ه . ق - است كه به گفته معمرين محل توسط صوغيه ‚ از حكام ايراني و از خاندان بني معين ‚ بنا گرديده است. بناي مسجد به ابعاد 27*15 متر مشتمل بر شبستان و ايوان ستوندار و صحن است . ايوان مسجد به ابعاد 25*4/5 متر در جبهه شرقي با 7 دهانه طاقنما با قوس جناغي و مصالح سنگ و ملاط گل و آهك بنا گرديده است . درگاه ورودي به شبستان به عرض 210 سانتي متر است و در طرفين آن ‚ درگاه هاي كوچكتري تعبيه شده است . بر بالاي اين درگاه ها ‚ دريچه اي مشبك ساخته اند . بر روي تيغه ها و چارچوب درها ‚ كنده كاري هاي زيبايي صورت گرفته است . بر روي پيشاني درگاه بزرگ ‚ كتيبه اي به خط نسخ مورخ 1212 ه . ق حك شده است . شبستان مسجد به ابعاد 25*13 متر داراي سه رديف ستون 6 تايي است . مصالح ستون ها نيز از سنگ و ملاط گچ و آهك است . بر روي هر رديف از اين ستون ها ‚ طاق هايي با قوس جناغي ساخته شده و سپس سقف تير پوش بر روي آنها و ديوارهاي كناري قرار گرفته است . پايه ستون ها به ابعاد 1*1 متر و ساقه ستون ها استوانه اي به قطر 45 سانتي متر است . در اضلاع شمالي و جنوبي مسجد ‚ نيم ستون هاي ديگري تعبيه شده كه پا طاق ها بر روي آنها قرار گرفته است . بر روي اندود گچي ستون ها ‚ اقلام متعدد و زيبايي از قبيل ثلث ‚ نسخ ‚ شكسته ‚ تعليق و نستعليق با تاريخ هاي مختلف نگاشته شده كه قديمي ترين آنها ‚ مقارن سالهاي اوليه ايجاد بناي مسجد است در يكي از زواياي شبستان ‚ پلكاني جهت دسترسي به پشت بام ساخته شده است . در ضاع غربي شبستان نيز محرابي با تزيينات گچبري تعبيه شده است . ساقه ستون طرفين محراب ‚ به جاي طرح استوانه اي به صورت 8 ضلعي درآمده است . در اضلاع ديگر شبستان ‚ درگاه هاي متعدد تعبيه شده است

جزيره ابوموسي يكي از مهم‌ترين جزاير ايران از نظر جغرافياي سياسي بوده و از اهميت بسيار زياد ژئوپوليتيكي براي جمهوري اسلامي ايران برخوردار است. آب هاي پيرامون بوموسي داراي بهترين گونه مرواريد ايران است. ابوموسي از ديرباز تا كنون به نام هاي بوموسي، بابا موسي، بوموف، ابوموسي و گپ سبزو خوانده شده است. واژه بوموسي از دو پاره « بو» و «موسي» تشكيل شده است، كه«بو» به معني رايحه است‌و كوتاه شده آن«بود»، «باشد»، «باشيم» و «بوم» است. «بوم» به معني‌جا، مقام، منزل، ماوا، و سرزمين است و «موسي» هم نام شخص است و بوموسي، يعني سرزمين موسي.آب و هواي جزيره بوموسي گرم و مرطوب است و چون به خط استوا نزديك است، هواي آن از هواي ساير جزيره هاي ايراني خليج فارس گرم تر است. بارش، بيش تر در اواخر زمستان و اوايل بهار بوده و بارندگي به گونه رگبار لحظه‌اي و موقت است. آن‌چه ابوموسي را مورد توجه‌اقوام مختلف قرار مي‌داده وجود آب شيرين و كشت‌زار و پوشش گياهي مناسب در آن بوده است. هر چند كه قدمت و تمدن در جزيره تاريخي چند هزار ساله دارد، اما از اين پيشينه تاريخي اثر چنداني بر جاي نمانده است ولي آن‌چه جزيره ابوموسي را هم اكنون داراي اهميت مي‌‌كند، وجود بهترين گونه‌ي مرواريد در آب‌هاي پيرامون آن و نيز وجود معدن اكسيد سرخ آهن در آن و از همه مهم‌تر نفت در پيرامون آن است. درجزيره ابوموسي باغ‌هاي پراكنده‌اي همراه‌درختان نخل خرما وجود دارد و نخلستان از چشم اندازهاي آشناي آن است. درختان و درختچه‌هاي جنگلي اين جزيره را تاغ، كنار، چيرغ و سمر تشكيل مي‌دهد. سواحل زيباي خليج فارس و غروب هاي رويايي آن مهم ترين جاذبه ‌ي شهرستان ابوموسي را تشكيل مي‌دهد.
صنايع و معادن
در جزيره بوموسي معدن اكسيد سرخ آهن و نفت وجود دارد. نفت اين جزيره، كه به ميدان مبارك، در بخش دريايي خاور جزيره محدود است، از نظر گونه و كيفيت، بهترين نفت در خليج فارس شناخته شده است. منابع نفت جزيره سوري كه نقش مهمي در صادرات نفتي كشور دارد را مي توان از مهمترين منابع زير زميني اين شهرستان نام برد.
كشاورزي و دام داري
كشاورزي و دام‌داري به مفهومي كه براي اقتصاد اين منطقه تعيين كننده باشد در اين جزيره وجود ندارد و ساكنان اين جزيره بيش تر به ماهي‌گيري اشتغال دارند. در جزيره بوموسي باغ هاي پراكنده‌اي همراه درختان نخل خرما وجود دارد و نخلستان از چشم اندازهاي آشناي آن است.
مشخصات جغرافيايي
جزيره بوموسي، با پهنه اي حدود 12 كيلومتر مربع، در 41 مايلي ( 75 كيلومتري ) بندر لنگه، در 25 درجه و 52 دقيقه ي پهناي شمالي و 55 درجه و 1 دقيقه ي درازاي خاوري نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد. جزيره هاي كناره ايران، از جمله جزيره هاي شهرستان بوموسي، دنباله‌ي چين‌خوردگي‌هاي زاگرس، دركف دريا و يا برجستگي طاقديس‌‌هستند و يا سرچشمه نمكي دارند. در بعضي جزيره‌ها، سنگ‌هاي ماسه‌اي مربوط به دوران«پليستوسن»، روي تشكيلات دوران سوم قرار گرفته و در برخي ديگر سنگ ماسه ها به سوي روي طاقديس هاي زيرين زاگرسي خم شده اند. در جنوب بندر لنگه و جزيره قشم، يك چاله دريايي در راستاي كرانه به ژرفاي 30 متر، جزيره هايي را از كرانه جدا مي سازد. اين چاله به ظاهر يك ناوديس زير دريايي است و پس از آن نيز جزيره هاي فارور و تنب، روي يك طاقديس زير دريايي قرار دارند و يك برآمدگي ديگري هم جزيره هاي سوري و بوموسي را در بر مي گيرد. پستي و بلندي هاي جزيره بوموسي به سوي شمال افزايش يافته تا سرانجام، در بخش شمالي به بلند ترين نقطه جزيره، يعني كوه حلوا مي رسد. اين بلندي مخروطي شكل و تيره رنگ حدود 110 متر بلندي دارد. آب و هواي جزيره بوموسي گرم و مرطوب است و چون به خط استوا نزديك است، هواي آن از هواي ساير جزيره هاي ايراني خليج فارس گرم تر است. بارش، بيش تر در اواخر زمستان و اوايل بهار بوده و بارندگي به گونه رگبار لحظه اي و موقت است. اين جزيره رودخانه ندارد و تنها در شمال آن، چند مسيل خشك وجود دارد، اما داراي آب شيرين بوده و آب آشاميدني مردم از چاه و باران تامين شده، يا با لنج وكشتي از بندر لنگه و بندر عباس به اين جزيره حمل مي شود. از رايج ترين بادهايي كه در جزيره بوموسي و پيرامونش مي وزد، مي توان به بادهاي « شمال»، « قوس»، « سهيلي» و« نعشي» اشاره كرد. جزيره بوموسي از لحاظ پوشش گياهي فقير و داراي فلور گرمسيري است و برخي گياهان نواحي خشك درآن مي رويند كه به مصرف چراي دام هاي محلي مي رسد. در سال هاي پر باران، گياهان علفي و بوته ها، رشد زيادي كرده و تمامي سطح جزيره و كف دره ها پوشيده از گياه و يكپارچه سبز مي شود. اين جزيره زير تاثير محيط جغرافيايي گرم و مرطوب، از پوشش گياهي استپي و خاردار نيز پوشيده است. مردم بوموسي از تبار آريايي و ايراني الاصل هستند و چند خانوار ايراني عرب زبان هم در بين آنان وجود دارند. ساكنان بوموسي سخت كوش، ايران دوست، متدين، پاك انديش و مهمان نوازند. شماري از ساكنان جزيره از راه صيد ماهي و مرواريد امرار معاش مي كنند. آب هاي پيرامون بوموسي داراي بهترين گونه مرواريد است. تا دهه نخست سده 14 هـ. ش، 50 فروند كشتي بزرگ صيد صدف مرواريد، در كرانه اين جزيره فعاليت داشته اند.

فاصله دريايي بوموسي تا خرم‌شهر 480، تا بندر امام خميني 460، تا كويت 450، تا بوشهر 235، تا دوحه 205،تا كيش 70، تا سوري ( سيري) 31، تا لنگه 41، تا مسقط 310 مايل دريايي است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
ابوموسي از ديرباز تا كنون به نام هاي بوموسي، بابا موسي، بوموف، ابوموسي و گپ سبزو خوانده شده است. واژه بوموسي از دو پاره « بو» و «موسي» تشكيل شده است، كه« بو » به معني رايحه مي باشد و كوتاه شده آن، « بود»، « باشد»، « باشيم» و « بوم» است. «بوم» به معني جا، مقام، منزل، ماوا، و سرزمين است و «موسي» هم نام شخص است و بوموسي، يعني سرزمين موسي. بنابراين مي توان گفت كه پيش از اسلام، شخص ايراني الاصل سرشناسي به نام موسي، در اين جزيره زندگي مي كرده و شايد هم حكومت مي نموده و نام جزيره از نام او گرفته شده و به « بوموسي » يا سرزمين موسي سرشناس شده است. با توجه به آن چه گفته شد، به نظر مي رسد نام اين جزيره، در اصل « بوموسي» كه يك نام كهن ايراني است، بوده، و از سده 19 م، با دخالت بيگانگان استعمارگر به ابوموسي كه يك نام عربي است، تبديل شده است. بررسي هاي انجام شده تا كنون، نشان گر آن است كه از هزاره 2پ . م، جزيره بوموسي، همانند ديگر جزاير درياي پارس توسط ايرانيان اداره مي شده و جزو قلمرو ايران بوده است. اين جزيره از لحاظ استراتژيك نه تنها از جزيره هاي ايراني ارزشمند و مهم در تنگه هرمز و دهانه خليج فارس مي باشد، بلكه همراه جزيره هاي تنب بزرگ، هرمز، لارك، قشم و هنگام، خط قوسي دفاعي ايران را در تنگه هرمز تشكيل مي دهد. درياي پارس و جزيره هاي آن، از جمله بوموسي، در دوران ايلاميان در دست ايلامي ها بوده است. حدود امپراتوري ماد، در زمان پادشاهي هوخشتره از جنوب به كرانه هاي جنوبي درياي پارس كشيده شد. در اين دوره، جزيره هاي درياي پارس، از جمله ابوموسي، نخست جزو يكي از ايالت هاي جنوب باختري و سپس جزو ساتراب ( استان) چهاردهم ماد به نام «درنگيانه» و بخشي از كرمان بوده و در روزگار هخامنشيان، به موجب بند 6 ستون نخست سنگ نبشته بيستون، جزو استان پارس شده است. در دوران اشكانيان، به ويژه در روزگار حكومت مهرداد اول ( 171-138 پ . م ) بندر ها و جزيره هاي درياي پارس، زير فرمانروايي اشكانيان قرار گرفت. در دوران ساسانيان، جزيره ها و بندرهاي درياي پارس، جزو قلمرو ايران و كوره (شهر) اردشير خوره استان پارس، جزو پادكيسان نيم روز بوده است.

در 23 هـ . ق، در زمان خلافت عمربن خطاب، جزيره بوموسي و ديگر شهرها و ولايت هاي كرانه شمالي خليج فارس به دست عرب ها افتاد. در روزگار حكومت امويان و عباسيان، كرانه ها و جزيره هاي خليج فارس، توسط فرستادگان آنان اداره مي شد. درميانه سده 3 هـ . ق، يعقوب ليث صفاري، ‌نخستين حكومت مستقل ايراني را در سيستان پايه گذاري كرد. پس ازدر گذشت وي، برادرش عمروليث صفاري، جانشين او شده و به فرمانروايي فارس، بوشهر، بندرها، جزيره ها و كرانه هاي شمالي و جنوبي درياي پارس رسيد. در 323هـ . ق، علي ( عماد الدوله ) ديلمي، فارس، بندرها و جزيره هاي درياي پارس، از جمله جزيره بوموسي را گشود. در تمام مدت حكومت آل بويه فارس، بندرها، جزيره ها و كرانه هاي درياي پارس در قلمرو آنان بود. پس ازآل بويه، سلجوقيان كرمان، درآن منطقه حكومت يافتند كه نخست كرمان، مكران و فارس و سپس كرانه هاي شمالي و جنوبي جزيره هاي درياي پارس، از جمله ابوموسي، تنب، بحرين، كيش و خوزستان راگشودند. جزيره بوموسي تا 583 هـ . ق، جزو قلمرو سلجوقيان به شمار مي رفت و توسط حكومت دست نشانده آنان، يعني بني قيصر يا ملوك كيش اداره مي شد. پس از ملوك كيش، در 626 هـ . ق، حكومت جزيره كيش و ديگر جزاير خليج فارس، از سوي اتابك فارس به ملوك هرمز واگذار شد. در روزگار اتابكان فارس و ايلخانان مغول، والي هاي درياي پارس يا ملوك هرمز، در جزيره كيش ساكن بودند و تا 779 هـ . ق، بر تمامي جزيره هاي درياي پارس حكومت مي كردند. تيمور لنگ، در يورش هاي خود، فارس، بندرها و جزيره هاي درياي پارس، از جمله بوموسي را جزو قلمرو خويش ساخت. تيموريان خراج جزيره كيش و ديگر جزيره هاي درياي پارس را تا 873 هـ . ق، كه در ايران حكومت داشتند، جزو فارس شمرده و دريافت مي كردند. در 1147 هـ . ق ( 1735 م)، لطيف خان دشتستاني از سوي نادر شاه افشاربه حكمراني دشتستان، شولستان و فرماندهي كل كرانه ها، بندرها و جزيره هاي خليج فارس انتخاب شد و جزيره كيش و ساير جزيره ها، از جمله بوموسي را از دست دزدان دريايي و شورشيان بيرون آورد و به بحرين لشكر كشيد و شيخ جباره هوله را شكست داد و كليد دژ بحرين را براي نادر شاه فرستاد. كريم خان زند، در 1179هـ . ق(1765 م)، بر سراسر فارس، جزيره ها و بندرهاي خليج فارس، از جمله جزيره بوموسي، …. اعمال حاكميت كرد. آقا محمد خان قاجار پس از زد و خوردها و كشمكش هاي بسيار، سرانجام پيروز گرديد و بر تمامي ايران، ‌از جمله بندرها و جزيره هاي درياي پارس چيره شد. در روزگار حكومت فتحعلي شاه، جزيره هاي درياي پارس، چون كيش، بحرين، بوموسي، هندرابي، تنب بزرگ، تنب كوچك، فارور، سوري، …. جزو ايالت فارس به شمار مي رفتند.

از دشت ميناب با نام پيشين هرمز كهنه يادشده و از دير باز تاكنون به نام هاي منا، مناب، مناو، مينا، ميناو، مينو، … نيز خوانده شده است. ميناب را به دليل نزديكي با دريا و وجود رودهايي در پيرامون آن، «ميان آب» نيز گفته اند كه اندك‌اندك به ميناب تغيير يافته است. شهرستان ميناب، با پهنه‌اي حدود 5/6878 كيلومتر مربع، در خاور استان هرمزگان، در كناره كرانه‌اي درياي مكران (درياي عمان)، در شمال خاوري تنگه هرمز، در 27 درجه و 8 دقيقه‌ي پهناي شمالي و 57 درجه و 5 دقيقه‌ي درازاي خاوري نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا حدود 27 متر است. كشاورزي و باغ داري ميناب و پيرامون آن از رونق ويژه‌اي‌برخوردار است. آب‌شيرين فراوان همراه با خاك حاصل‌خيز دشت ميناب، جايگاه مناسبي را براي كشاورزي در اين ناحيه فراهم ساخته است مجتمع صنايع تبديلي مركبات (كارخانه آبليموگيري) يكي از صنايع مهم ميناب به شمار مي‌رود كه دگرگوني بزرگي در جايگاه اقتصادي اين شهرستان به وجود آورده است. از جمله صنايع دستي در اين شهرستان مي توان گلابتون دوزي وحصيربافي را نام برد كه برخي از آن ‌ها به مناطق اطراف صادر مي شوند. علاوه بر آن ها چادرشب بافي يا كاربافي و طناب كنفي و نوعي كفش چوبي به نام سواس كه توسط زنان تهيه مي‌شود نيز از ديگر صنايع دستي اين منطقه محسوب مي‌شوند. سواحل‌زيباي درياي مكران(عمان)، كوه زندان در 27 كيلومتري شمال شهر ميناب و بازمانده قلعه هزاره«‌ قلعه بي بي مينو» در اين منطقه مهم‌ترين ديدني هاي شهرستان ميناب را تشكيل مي‌دهند.
صنايع و معادن
مجتمع صنايع تبديلي مركبات (كارخانه آبليموگيري) يكي از صنايع مهم ميناب به شمار مي رود كه با بهره برداري روزانه 50 تن، در سال 1367 هـ . ش، گشايش يافته و به دنبال آن دگرگوني بزرگي در جايگاه اقتصادي اين شهرستان به وجود آورده است. از صنايع ديگر شهرستان ميناب مي توان كارخانه‌مواد خوراكي، كارگاه هاي نساجي، كارخانه هاي مصالح ساختماني، كارخانه تهيه ابزار فلزي را نام برد. هم‌چنين به دليل همسايگي بخش بزرگ كرانه هاي شهرستان ميناب با كرانه هاي خاوري تنگه هرمز ( حدود 120 كيلومتر) ماهي گيري يكي از كارهاي مهم بوده كه تاثير زيادي در اقتصاد شهرستان داشته است.

كشاورزي و دام داري
كشاورزي و باغ داري شهر ميناب و پيرامون آن از رونق ويژه‌اي برخوردار است. آب شيرين فراوان همراه با خاك حاصل خيز دشت ميناب، جايگاه مناسبي را براي كشاورزي در اين ناحيه فراهم ساخته است. از اين رو توليدات زراعي شهرستان ميناب، 40-50 روز روزدتر از توليدات كشاورزي خوزستان وارد بازار مي‌شود. فرآورده‌هاي كشاورزي و باغ داري ميناب خرما، مركبات (ليمو ترش و نارنگي)، صيفي، سبزي، … است. مركبات اين شهرستان از مرغوبيت ويژه‌اي برخوردار بوده و خرما به عنوان يك توليد سنتي جاي ويژه اي در كشاورزي و زندگي مردم اين ديار دارد. آب كشاورزي ميناب از چاه نيمه ژرفا و آب آشاميدني آن از چاه معمولي تامين مي شود. كشت دربندر سيريك شهرستان ميناب به گونه سنتي بوده و مهم ترين فرآورده‌هاي كشاورزي آن خرما، ليمو ترش و تره بار هستند.دام‌داري در اين شهرستان بسته به جايگاه مراتع و شرايط زيستي مناسب از رونق خوبي برخوردار است. در ميناب پرورش بز، گوسفند، گاو و گوساله به روش سنتي انجام مي شود.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان ميناب، با پهنه اي حدود 5/6878 كيلومتر مربع، در خاور استان هرمزگان، در كناره كرانه اي درياي مكران (درياي عمان)، در شمال خاوري تنگه هرمز، در 27 درجه و 8 دقيقه ي پهناي شمالي و 57 درجه و 5 دقيقه‌ي درازاي خاوري نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا حدود 27 متر است. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان رودان، از باختر به شهرستان بندر عباس و درياي پارس، از خاور به شهرستان جاسك و استان كرمان و از جنوب به شهرستان جاسك و تنگه استراتژيك هرمز محدود است. بخش هاي شمالي و خاوري شهرستان ميناب كوهستاني و بخش مركزي و باختري آن، دشتي است. بخش دشتي آن به درازاي حدود 120 كيلومتر از بندر تياب تا نزديكي روستاي كرگوشكي نوار كرانه اي ( كرانه خاوري تنگه هرمز) قرار دارد. آب وهواي اين شهرستان، مانند ديگرنواحي استان هرمزگان گرم و مرطوب است. رطوبت هوا زياد و هر چه به كرانه نزديك تر شويم، اثر آن محسوس تر است. درجه حرارت گاهي به 50 درجه بالاي صفر مي رسد. بيش ترين درجه حرارت 6/47 و كم ترين آن 5/6 و ميانگين سالانه آن 9/26 درجه سانتي گراد است. جمعيت شهرستان ميناب، در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375 هـ . ش، 204588 نفر، شامل 103053 نفر مرد و 101535 نفر زن بوده است. مردم ميناب سخت كوش، استوار، وطن دوست، مهمان نواز و متدين هستند و به زبان فارسي و لهجه شيرين مينايي سخن مي گويند. ساكنان شهر ميناب مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري و سني بوده و زبان مردم شهرستان ميناب، فارسي و لهجه هاي مينابي، بشاگردي، بلوچي در اين منطقه رايج است. شمار زيادي مهاجر لاري و بحريني در اين شهرستان ساكن شده اند و به لهجه هاي خود سخن مي گويند. فاصله هوايي ميناب تا تهران 1094 كيلومتر و فاصله زميني آن تا تهران 1616، تا بندر عباس 110، تا دهبارز 64 كيلومتر است. دو راه آسفالته درجه 2 از سيريك، كه يكي به سوي شمال به درازاي 75 كيلومتر تا مركز شهرستان ميناب و ديگري به سوي جنوب خاوري به درازاي 150 كيلومتر تا بندر جاسك كشيده شده است. بندر هاي مهم شهرستان ميناب، عبارتند از: تياب، كلاهي، كرگان، كوهستك، سيريك. بعضي از اين بندرها، خليج هاي كوچكي دارند كه به آن «خور» مي گويند.

وجه تسميه و پيشينه تاريخي
از دشت ميناب با نام پيشين هرمز كهنه، ياد شده و از دير باز تا كنون به نام هاي منا، مناب، مناو، مينا، ميناو، مينو، … نيز خوانده شده است. ميناب را به دليل نزديكي با دريا و وجود رودهايي در پيرامون آن، «ميان آب» نيز گفته اند، كه اندك اندك به ميناب تغيير يافته است. واژه ميناب، در گذشته به جهت شفافيت آب رود ميناب، مينا آب بوده، كه به مرور زمان و به دليل دگرگوني، حرف«آ» از بين رفته و به گونه ميناب درآمده است. مردم محل بر اين باورند كه در روزگاران كهن، دو خواهر به نام‌هاي «بي‌بي مينو» و«بي‌بي نازنين» اين شهر را پايه گذاري كرده اند. ناحيه ميناب از ديرباز نه تنها به نام هاي گوناگون، نظر جهانگردان را به خود جلب كرده، بلكه دست‌خوش يورش هاي ويران‌گر نيز بوده است. در محل امروزي ميناب، شهري آباد، كه مركز ايالت هرمز كهنه بوده، قرار داشته كه تيمورلنگ با يورش وحشيانه خود، آن را خراب كرده و هفت دژ استوار آن را نيز ويران ساخته است. يكي از دژهاي ويران شده شهر به نام دژ«بي بي مي نو»، كه همان «بي بي مينو» باشد، در گوشه خاوري شهر باز مانده است و به اين دژ «هزاره» هم مي‌گويند. از بازمانده‌هاي تاريخي اين شهر، دژ ميناب است، كه شهر ميناب بر دامنه آن بنا شده است. اين دژ تا اواخر دوران قاجاريه، مركز حكومت بوده و اكنون خرابه اي بيش نيست.

شهرستان حاجي‌آباد درشمال استان هرمزگان قراردارد و بلندي آن از سطح دريا هزارمتراست. اين شهرستان از سوي شمال و خاور به استان كرمان، از باختر به استان فارس و از جنوب به بخش فين شهرستان بندر عباس محدود مي‌شود. شهرستان حاجي آباد، ناحيه‌اي است كه درميان كوه هاي آن، دشت هاي پهناور و حاصل خيز قرار گرفته اند. اين شهرستان به دو بخش خاوري و باختري بخش مي شود، كه هر كدام از اين بخش ها از نظر جنس خاك، پهنه، آب، كشت‌و آب و هوا، داراي ويژگي‌هايي است. آب و هواي بخش خاوري، در زمستان معتدل و تابستان آن گرم و خشك بوده،آب اين بخش به گونه چشمه سارهاي كوهستاني بوده و بيش تر روستاها در پيرامون همين چشمه سارها بنا شده‌اند. بخش خاوري شامل ناحيه فارغان است، كه پيرامون آن پاره اي زمين هاي داخلي را دنباله رشته كوه زاگرس در بر گرفته و داراي ستيغ هاي بلند و دره هاي ژرف مي باشد. ناحيه فارغان و احمدي با توجه به كوهستاني بودن و دگرگوني آب و هوا، داراي پوشش گياهي از گونه هاي درختان جنگلي سردسيري و گرمسيري مي باشند. از دشت پهناور بخش خاوري مي توان به دشت آشكارا اشاره كرد كه گونه هاي فرآورده هاي كشاورزي در آن كشت مي‌شود. بخش باختري كم آب بوده و رود خانه ها، به دليل گذشتن از شوره زارها و گنبد هاي نمكي داراي آب شور مي باشند كه از نظر كشاورزي غير قابل استفاده اند. دشت پهناور گله به دليل شوري گله گاه و پهناوري شوره زارها، جز در كناره شمال و نقاطي از كناره جنوبي، در ديگر نواحي قابل استفاده براي كشاورزي نمي باشد. از اين رو بيش تر مردم اين ديار، در بخش خاوري آن به سر مي برند و بخش باختري جمعيت اندكي دارد. كار مردم بخش باختري، كشاورزي است كه با شمار كمي دام به كار خود ادامه مي دهند.
قالي بافي از جمله صنايع دستي رايج و مهم اين منطقه است . اين صنعت به ويژه در بين عشاير اسكان يافته رونق زيادي دارد. عشاير اسكان يافته افشاري و اييني به توليد و تهيه انواع قالي، قاليچه، رويه پشتي و چنته اشتغال دارند. اندازه فرش هاي منطقه در ابعاد 2×3 متر است. درشهرستان حاجي آباد و پيرامون آن، كشاورزي و باغ داري رواج داشته و سيستم كشاورزي كارآمدي، متناسب‌با توانايي‌هاي مالي كشاورزي ناحيه‌پيدا شده است. فرآورده‌هاي مهم اين بخش خرما، مركبات (ليمو شيرين و نارنگي)، صيفي، غلات و حبوبات مي‌شود. پرورش درخت خرما و مركبات اهميت بسياري دارد، به طوري كه در فارغان و هماگ ليموشيرين و نارنگي كم نظيري به دست مي آيد. پرورش اين محصولات به ويژه در بخش احمدي از كارهاي پر سود روستاييان اين ديار به شمار مي رود. دام‌داران اين بخش كوچ نشين بوده و به دليل نبودن مراتع مرغوب و استفاده بيش از اندازه از آن‌ها در اين بخش، دام پروري رونق چنداني ندارد. آب سرد برغني معروف به آب«ريشو»، آب معدني پيرامون روستاي معدونيه و چشمه سبز پوشان از جمله ديدني هاي اين شهرستان به شمار مي‌آيند.

X