معرفی وبلاگ
سلام ،‌ خوش آمديد . در اين وبلاگ موضوعات زير مطرح مي شوند : اطلاعات ايران شناسي (معرفي شهرهاي ايران به تفكيك هر استان) - تاريخ ايران - ادبيات ايران زمين - جغرافياي ايران - گالري تصاوير و ... منابع وبلاگ => نرم افزار مرز پر گهر - سايت هاي : نماي ايران ، كتاب اول ، ساجد ، سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان ، پارست ، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، گنجور دات نت
لينك دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1482451
تعداد نوشته ها : 1100
تعداد نظرات : 27
Rss
طراح قالب

موسسه تبيان - ايران شناسي

Translate
لينك دوستان تبياني
پيج رنك
 

فردوس يكي از شهرستان‌هاي استان خراسان رضوي است كه در بخش مركزي استان واقع شده و مركز آن شهر فردوس است. شهرستان فردوس از طرف شمال به شهرستان گناباد و كوير نمك، از طرف خاور به دهستان نيميلوك و دهستان پساكوه از شهرستان قائن، از جنوب به بخش خوسف و دشت لوت و از باختر به شهرستان طبس و كوير نمك محدود است . در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت شهرستان فردوس 86625 نفر برآورد شده از اين تعداد جمعيت 21874 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي‌كردند.
مهم‌ترين صنايع دستي شهرستان فردوس؛‌قالي‌و قاليچه بافي است كه از روزگار كهن در اين منطقه رايج بوده است. بافت قالي و قاليچه در اين منطقه داراي اهميت نسبي بوده و توليدات آن جزو اقلام صادراتي شهرستان فردوس محسوب مي‌شود. قالي‌هاي بافته شده با طرح محلي و بلوچ و نقش‌هاي ترنج و قنديلي عرضه مي شوند. فرش بافي در شهرستان طبس پيشينه تاريخي دارد و از گذشته هاي دور يكي از منابع اصلي درآمد مردم بوده است بافتن قالي به گونه سنتي و قاليچه هاي دو متري با دارهاي خوابيده است. بعضي از گونه هاي قالي اين منطقه را قاليچه هاي محلي و سنتي دومتري، سنتي مشهور به خود رنگ، نقشه‌خشتي و نقشه‌نايين تشكيل مي‌دهد. امام‌زاده در گوشه باختري ميدان بازار شهر فردوس، حوض سيدي، مدرسه حبيبيه، مدرسه شيخ، مدرسه عليا، مسجد جامع و مسجد كوشك در خاور شهر و كنار دروازه قاين برخي از مهم ترين ديدني هاي شهرستان فردوس را تشكيل مي دهند.

 

مساجد و مدارس مذهبي در شهرستان فردوس

مسجد كوشك فردوس
مسجد كوشك فردوس در خاور شهر و كنار دروازه قاين قرار دارد. داراي ايوان ، شبستان ، صحن و محراب است . بر پيشاني قوس محراب، كتيبه‌اي مزين به گچ‌بري و گل و بوته است ، كه تاريخ بنا ، بر آن 554 هـ . ق ، نگاشته شده است . از كيفيت بنا و كتيبه‌هاي دراويش، به ويژه آيه پيشاني محراب پيداست كه اين بنا در اصل نه يك مسجد، بلكه شايد يك خانقاه و در دوره‌هاي دورتر شايد يك آتشكده بوده است.

مسجد جامع رقه فردوس
اين بنا در روستاي رقه در 18 كيلومتري بخش بشرويه شهرستان فردوس در جنوب استان خراسان واقع شده و بناي اوليه آن از معدود آثار دوره خوارزمشاهيان است. اين بناي خشت و گلي در اصل به صورت دو ايوانه بوده كه زلزله و تغييرات مكرر، صورت اصلي را تا حدود زيادي دگرگون كرده است. ورودي بنا در گوشه شمال شرقي و جنوب غربي واقع اند. صحن مسجد به ابعاد 80.11 * 10 متر است و در اضلاع غرب و شرق وجنوب آن، سه ايوان با رواق ها و اتاق در جهت غرب و شرق داشته و وجود محراب گچي در ايوان غربي، نشانه تعلق آن به حنيفان است. پوشش سقف ايوان شرقي وغربي درگاهي وجود دارد كه به فضاهاي جانبي راه پيدا مي كند. مصالح اصلي ايوان‌ها آجر بوده كه در دوره هاي تعميراتي، خشت جايگزين شده است. ايوان جنوبي با پوشش طاق و قوس از الحاقات دوره بعدي است. در طرفين ايوان غربي، دو شبستان كوچك مركب از يك ناومركزي و سه چشمه طاق ساخته شده كه گچ اندود است. دهنه هاي روبه صحن نيز ساده و فاقد هرگونه تزييني است بناي مزبور در حال حاضر در وضعيت بدي قراردارد. پوشش ايوان ها فرو ريخته و به صورت نيمه ويران درآمده است

مسجد جامع فردوس
دارالمؤمنين تون يا مسجد جامع توسط آخوند ملا اكبر توني ساخته شده است . شايد اين مسجد از سده 6 هـ. ق، باشد ، يعني پيش از حمله هولاكوخان مغول ، كه مردم آن ، اسماعيلي بودند ، در اين صورت شايد مسجد جامع ، همان مسجدي باشد ، كه مقدسي در احسن التقاسيم ، از آن ياد كرده و گفته است :
« قلعه و مسجدي نيكو دارد و بيشتر اهل آن ، بافندگانند . »
اين مسجد ،‌ در زلزله شهريور 1347 هـ . ش ، فرو ريخت و اكنون تنها ايواني بر جاي است با رواق‌هايي آسيب ديده، بر گرداگرد صحن آن‌ كه پس از بازساري به عنوان بناي يادگاري از شهر پيشين فردوس ، خودنمايي مي‌كند.

مردم گناباد اصيل و ايراني هستندو به زبان فارسي و لهجه شيرين خراساني سخن مي گويند. همه مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.گنابادي ها مردماني استوار، سخت كوش و مهمان دوستند. جمعيت شهرستان گناباد در سرشماري عمومي نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 103.625 نفر بوده است كه از اين شمار 51.590 نفر مرد و 52.035 نفر زن بوده اند. مهم‌ترين صنايع‌دستي‌اين‌شهرستان سفال‌گري و سراميك‌سازي، فرش‌بافي، نمدمالي، گليم‌بافي، رنگرزي، سنتي بافندگي پارچه و دستار، سبدبافي، كارهاي چوبي است. قالي‌هاي اين شهرستان با طرح‌هاي مشهدي و محلي و بلوچي و در رنگ‌هاي قرمز، لاكي، قهوه اي و … عرضه مي‌شود.
سفال‌گري و سراميك سازي در شهرستان گناباد بسيار رواج دارد در كارگاه‌هاي اين شهرستان در روستاي مند در يك كيلومتري شمال شهر گناباد قرار دارند. مواد اوليه در تهيه سفال و سراميك عبارتند از: گل‌رس، لعاب، رنگ، مواد سوختي، مهم‌ترين توليدات اين كارگاه عبارتند از: كاسه سفيد، قهوه اي، زيرسيگاري، قندان، شكلات خوري، پياله و استكان و نعلبكي، پارچ و ليوان، بشقاب كوچك، كشك سياسي، كاسه و بشقاب بزرگ. بازار فروش اين محصولات در گذشته بيش‌تر به خود گناباد اختصاص داشته است. گليم را پلاس نيز مي گويند بافت آن در كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است به واسطه رونق فرش بافي گليم بافي و تهيه نمد رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب از رشته پتوهاي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. نمد نيز از ديگر صنايع دستي اين منطقه به شمار مي‌آيد. نمد در اصل گونه اي فرش است كه از پشم تهيه مي‌شود و از رخنه رطوبت و سرما جلوگيري مي كند نمد براي مصرف هاي گوناگون و نقش هاي رنگارنگ است. توليد سبد و حصيربافي كه ماده اوليه ان كم ارزش است مواد اوليه اين توليد كاه، شاخه هاي نازك درختان است.آرامگاه‌جغتاي، امام‌زاده‌سلطان عابد، جامع‌عتيق جويمند، دژ دختر، دژ رستم، دژ فرود، گورپيران ويسه، گور ميثور و مسجد جامع گناباد از مكان هاي تاريخي و ديدني اين شهرستان به شمار مي روند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
درباره علت نام‌گذاري گناباد، داوري هاي گوناگوني ابراز شده است. برخي آن را در اصل «گون آباد» مركب از «گون» تركي (به معناي‌خورشيد) و «آباد» دانسته و نام را وسيله‌اي براي انتساب محل به خورشيد دانسته اند. بعضي نيز آن را «گيو آباد» دانسته بر اين باورند كه گيو، پسر گودرز آن را بنا كرده است. ديگر آراء نيز هر يك نام شهر را به واژه اي منسوب دانسته اند. همانند «كان آباد» كه به كان هاي موجود در منطقه اشاره مي كند، و «گون آباد» كه به فراواني گياه «گون» در محل دلالت دارد. گناباد را در گذشته « جويمند» نيز گفته اند. گناباد پيش از اسلام، گذرگاه دروني فلات ايران و بخش هاي خاوري آن، محل برخورد ميدان جنگ لشگريان ايران و توران بوده است كه «جنگ يازده رخ» در آن روي داده است. گناباد از مناطق كهن ايران است و بناي آن را به شاهان هخامنشي نسبت داده اند. اين شهر درحدود سال 31 هـ . ق، به دست مسلمانان افتاد. در دوران سلجوقي و خوارزمشاهي آباد و از اعتبار و اهميت ويژه اي برخوردار بوده است. گناباد در دوره تيموريان نيز اهميت داشت و بر پايه نوشته نورالدين لطف الله، سرشناس به حافظ ابرو، حاكمان ايالت قهستان در آن مي نشستند. در همين دوره است كه دومين مسجد دو ايواني اين ناحيه در بجستان ساخته شد. گناباد در اوايل حكومت صفوي، مدت ها محل نبرد بين ايران و اوزبكان بود، با اين حال در اين دوران، مورد توجه بود و گسترش يافت. بناهايي چون امام زاده سلطان محمد عابد (ع)، كاخك، مسجد جامع گناباد، آب انبار و كاروان‌سراهاي شاه عباسي، بيان‌گر اين داوري است.

مشخصات جغرافيايي
شهرستان گناباد، با پهنه‌اي حدود 9715 كيلومتر مربع، در مركز خراسان رضوي، از نظر جغرافيايي در 34 درجه و 21 دقيقه پهناي شمالي و 58 درجه و 42 دقيقه درازي خاوري و بلندي 1150 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي تربت حيدريه و كاشمر، از خاور به شهرستان خواف، از باختر به شهرستان فردوس، و از جنوب به شهرستان هاي قاينات و فردوس محدود است. آب و هواي گناباد به دليل قرار گرفتن در كنار كوير و دوري از دريا، بياباني و گرم وخشك است. بيش ترين درجه حرارت در اين شهرستان، در تابستان، 47 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان، 17 درجه زير صفر است. بخش هاي كوهستاني شهرستان گناباد جزء نواحي خوش آب و هوا و ييلاقي شمرده مي شود و بلندي هاي ميان سنو و كاخك برف گير و زمستان ها پوشيده از برف است. ميانگين بارندگي سالانه، حدود 160 ميلي‌متر اندازه گيري شده است. راه هاي مهم گناباد عبارتند از :
1- راه يزد – طبس – فردوس – گناباد، به درازاي 675 كيلومتر
2- راه فردوس – گناباد، به درازاي 72 كيلومتر
3- راه گناباد – تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 265 كيلومتر

 

مساجد و مدارس مذهبي در شهرستان گناباد

مسجد جامع گناباد
اين مسجد بر اساس‌تاريخ كتيبه‌كوفي آن، در سال 609 هجري قمري ساخته و قسمت اعظم بناي اصلي آن منهدم شده است. اين مسجد از لحاظ دارا بودن كتيبه كوفي و آجر كاري هاي ظريف داراي اهميت هنري است. اين مسجد كه ايوان‌هاي رفيع در جنوب و شمال و اطراف محوطه صحن دارد و در زمره‌ي مساجد مهم تاريخي بشمار مي رود از لحاظ هنر آج‌كاري(درجنوب‌ايران) و ساختمان محراب ومنظره بديع سقف داراي اهميت بسياري است. اين قسمت تحت شماره 325 در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.

مسجد مهري گناباد
در كناره خاوري گوستان كهنه مزار بازمانده دژي كهن است. در شمال آن، مسجدي نوساز است در سوي جنوب باختري حياط مسجد ، دالاني به پهناي 40/1 و درازاي 7 و بلندي 2 متر در دل صخره كنده شده است كه به فضايي به پهنه حدود 180 متر مربع مي‌پيوندد. در ميانه اين محوطه سه پايه كلفت سنگي قرار دارند . به اين محوطه « صنعه » و گاهي « صمعه مزار » مي‌گويند كه با توجه به كاربرد آن در گذشته بي‌گمان بايستي همان صومعه ، معبد يا پرستش گاه مهري باشد .با توجه به ويژگي مهري آن ، مي‌تواند به زمان هخامنشيان و حتي پيش از آن مربوط باشد .
مسجد جامع بجستان گناباد
مسجد جامع بجستان در زمان ميرزا شاهرخ ، پسر تيمور لنگ توسط محمد بن فخرالدين بن سيف الدين مقام بجستاني بنا شده و تاريخ پايان بنا ، 828 هـ .ق است در روزگار شاه عباس صفوي توسط حاج ناصرالدين محمد بن احمد، بازسازي شده و در ذي القعده 1024 هـ .ق تعمير آن پايان يافته است.
مسجد جامع كاخك گناباد
اين بنا در كاخك گناباد در جنوب استان خراسان رضوي واقع شده و بناي اوليه آن در زلزله سال 1347 شمسي ويران شده است. بناي مزبور توسط شاهزاده سلطان خانم، خواهر شاه طهماسب اول صفري (ه-ق 984 – 930) ساخته شده و در سال 1070 و 1286 ه- ق تزيينات و تعميراتي در آن صورت گرفته است.

 

قلعه ها ، برجها و آتشكده ها در شهرستان گناباد

آتشكده گناباد
در آبادي گيسور شهرستان گناباد آتشكده اي وجود دارد كه از دوران هخامنشيان بر جاي مانده است در اطراف اين آتشكده چند قلعه باستاني به نامهاي دختر شور آب ،قبر پيران ويسه و پشن قرار گرفته اند گفته مي‌شود اين قلعه ها به دوره هاي پيش از اسلام تعلق دارند.

شهرستان‌خواف، در خاور استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان،‌ قرار گرفته است. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت اين شهرستان 92158 نفر برآورد شده است كه از اين تعداد 167989 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي كنند. بافت قالي و قاليچه از روزگار كهن در اين شهرستان رايج است. قالي‌هاي بافته شده با طرح‌هاي بلوچي و تركمني و نقش‌هاي وافي، گل كشميري و قاسم آبادي عرضه مي شوند و مازاد آن به ساير نقاط عرضه مي‌شود. خواف، در دوران پيش از اسلام، از سرزمين هاي پر رونق آيين زرتشتي بود. مردم اين ناحيه در سپيده دم اسلام، شهر خود را به منظور ديار امن تري ترك كرده و پس از سال ها آوارگي، سرانجام در كرانه هند به سرزمين گجرات رسيدند و در آن جا شهري را بنياد كردند، كه به يادگار سنگان خواف «سنجان» ناميده شد. خرابه هاي سنگان يا سنجاق، مدرسه خرگرد، مدرسه غياثيه، مسجد خرگرد در 6 كيلومتري شهر خواف، مسجد ملك زوزن بناهاي تاريخي و مكان هاي ديدني اين شهرستان را تشكيل مي دهند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
خواف پيش از اين به نام هاي «روي»، «رود»، «رويه» و «روح» ناميده مي شده است. «روي ruy» در به معني چهره و آب بسيار و «رود» به معني نهري، كه از جويبار هاي زيادي تشكيل مي شود، آمده است. اما «روي ravi» به معني ابر بسيار و آب فراوان و شيرين است. علت اين نام گذاري وجود رود هاي متعددي است كه در پيرامون اين شهر وجود دارد. هنوز هم شهر خواف را «روي» و گه گاه «رود» نيز مي گويند. بنا بر روايتي ديگر «خاف» شكل كهن كلمه «خواف» و نام ديگر به آفريد، پسر ماه فروردين است، كه از سيراوند خواف به منظور نوآوري در آيين زرتشت برخاسته بود.
خواف، در دوران پيش از اسلام، از سرزمين هاي پر رونق آيين زرتشتي بود. مردم اين ناحيه در سپيده دم اسلام، شهر خود را به منظور ديار امن تري ترك كرده و پس از سال ها آواره گي، سرانجام در كرانه هند به سرزمين گجرات رسيدند و در آن جا شهري را بنياد كردند، كه به يادگار سنگان خواف «سنجان» ناميده شد.
«خواف» و «زوزن» در سده هاي نخستين هجري قمري، از مراكز علمي پر رونق به شمار مي آمده اند. قرار گرفتن اين دو شهر در جايگاه ارتباطي مهم بين حوزه هاي هرات، قهستان و نيشابور و در حقيقت قرار گرفتن آن ها در دل خراسان بزرگ، موجب شده بود كه خواف و پس از آن زوزن، محل داد و ستد انديشه ها باشند. خواف در دوره هاي بعدي، در قلمرو طاهريان، صفاريان سيستان، سامانيان، آل بويه، و… قرار گرفت و در زمان خوارزمشاهيان، ملوك زوزن برآن حكومت مي كردند. ملوك زوزن نسبت به آباداني خواف و زوزن علاقه زيادي از خود نشان داده آثاري از خويش بر جاي گذارند. روزگاري نيز ملوك نيمروز و آل كرت، بر خواف حكومت كردند. از وقايع مهم اين منطقه در دوران صفويه، مي توان به لشگر كشي شاه اسماعيل صفوي به خواف در اوايل حكومت اش به منظور سركوب مراد بيگ تركمان اشاره كرد. ظاهرا خواف تا اوايل دوره شاه تهماسب صفوي، حكومت مستقلي داشته و در زمان سلطان محمد صفوي (986- 996 هـ . ق) مرشد قلي خان، به عنوان حاكم خواف تعيين مي گردد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان خواف، با بيش از 11 هزار كيلومتر مربع پهنه، در خاور استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان،‌ قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي تايباد و تربت حيدريه، از باختر به شهرستان هاي تربت حيدريه و گناباد، از جنوب به شهرستان قاينات و از خاور به افغانستان محدود است. آب و هواي اين شهرستان معتدل و خشك بوده و بيش ترين حرارت در تابستان ها، 42 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه اين شهرستان به 185 ميلي متر مي رسد.

 

مساجد در شهرستان خواف

مسجد جامع خواف
اين بنا در خواف استان خراسان رضوي واقع است. بناي مسجد مشتمل بر گنبدخانه، ايوان، شبستان، صحن و سرا و منبر نفيس است. از طريق پيش طاق كوچكي در دهليز خاوري حياط وارد مسجد مي شوند. نماي اصلي صحن ايوان وسيعي به ابعاد 7/10*10*9/5 متر است كه از طريق راهروي موربي در انتهاي آن به فضاي گنبد خانه مي رسند. در بخش خاوري گنبد خانه تالار مستطيل شكلي وجود دارد كه از طريق يك ورودي در گوشه شمال خاوري گنبد خانه بدان راه مي يابند اين تالار در ديگري به حجره هاي اطراف صحن و از آنجا به خود صحن دارد عدم تناسب در تركيب اين سه بخش – ايوان، گنبد خانه و تالار – مي رساند كه احتمالا ايوان و تالار مستطيل در دوره تيم وريبه گنبد خانه الحاق شده است. ايوان در ديوارهاي جانبي خود طاقنماهاي عميقي دارد. در زير طاق ايوان يك افريز افقي است كه احتمالا در گذشته پوشش گچي يا كاشي داشته است. بر فراز اين افريز در ديوار قبله يك دهانه نيم شش ضلعي است كه از روزنه هاي واقع در ميان گنبد خانه و ايوان مي توان داخل آن شد. پوشش ايوان توسط طاق هايي در سه بخش انجام سده است. يك طاق وسيع مركب از رج هاي افقي در دنبال آن طاق وسيع ديگري و سپس بخش بسيار پهني به طرز افقي ميان اضلاع و در آستان آن ها ساخته شده ليكن در بخش مركزي رج هاي آن عمودي است. احتمالا بخش چهارمي با برج هاي افقي نيز وجود داشته كه توسط پركار گچي ديوار قبله ايوان از چشم پنهان شده است يكي از طاق‌نماهاي واقع در ديوارهاي ايوان هنوز طاق كوكبي جالبي دارد كه دهانه مستطيل شكل را مي‌پوشاند. قوس‌هاي طاق‌كوكبي‌در‌پيرامون خود گچ‌بري هاي منشوري شكلي از نوع گچبري‌هاي دوره تيموري دارد. گنبدخانه محوطه وسيعي است كه از دو جهت به ايوان و تالار متصل است و بدان ها راه دارد. در ديوارهاي اين بخش علاوه بر محراب طاق‌نماهايي نيز كار شده است تالار مستطيل نيز كه به نظر مي رسدهم‌زمان با ايوان باشد مركب از يك دهانه گنبد دار در شمال باخترياست. هيچ نوع تزيين خاصي در مسجد به كار نرفته است.
در داخل مسجد منبري قديمي با هفت پله وجود دارد. در اضلاع منبر، تنگه هاي منبت در قاب چوبي طرح هايي هندسي تشكيل مي دهند. در قسمت بالا، اضلاع به صورت شبكه‌اي چوبي ادامه يافته و در پشت كتيبه اي است كه بر اساس متن آن اين منبر در سال 908 ه.ق به مساعي خواجه مجد الدين محمد انحوافي و استادي صدر الدين بن استاد نجم الدين محمد سمناني به انجام رسيده است. با توجه به ويژگي هاي معماري مسجد به نظر مي رسد كه بناي گنبد خانه در دوره مغول ساخته و ايوان و تالار مستطيل در دوره تيموري به آن افزوده شده باشد.
مسجد جامع سنگان‌خواف
اين بنا در محله پايين ده روستاي سنگان پايين در 19 كيلو متري جنوب خاوري خواف از توابع تربت حيدريه واقع شده و بناي اوليه آن از آثار دوره خوارزمشاهيان در ايران است.

بناي مسجد مشتمل بر سردر ورودي صحن ايوان رواق و شبستان است ورودي بنا از سمت شمال خاوري به صورت ايوان كم عمقي است كه پوشش آن با كاربندي و مقرنس كاري ساده گچي مزين شده است. صحن مستطيل شكل مسجد به ابعاد 15*10 متر با آجر فرش شده است. و در ضلع باختريآن ايوان اصلي و قبله بنا در اضلاع شمالي و جنوبي رواق و در جهت خاوري آن در اصل ايواني بوده كه بعدها به شبستاني تبديل شده است. دهانه ايوان باختريحدود 6/5 متر است. جرزهاي طرفين اين ايوان به جهت نيروي رانشي طاق و زلزله هاي صورت گرفته بيش از 50 سانتي‌متر از راستاي شاغول خارج شده و پوشش اوليه آن فرو ريخته است. پوشش ايوان بعدها بازسازي شده اما انحناي ديوار ها هنوز باقي است. به صورتي كه فاصله دو پايه ايوان در پايين از فاصله آن ها در بالا كم‌تر است. پوشش ايوان با طاق و گهواره هاي عرضي صورت گرفته است. در اضلاع طرفين ايوان مجموعا چهار درگاه با پوشش طاقي به رواق هاي كناري ايوان مرتبط مي شوند. برپا كار طاق ايوان يك نوار كتيبه مانند با آجر چيني تزييني به صورت خفته راسته ايجاد شده است. در انتهاي ايوان محرابي به ارتفاع 2/60 و دهانه 1/20 متر قرار دارد كه سطوح آن ساده گچي است و با طاقنماهاي ساده و تزييني نماسازي شده است. در طرفين ايوان دو ايوانچه با نماي دو طبقه ساخته شده كه پيشاني آن ها و ايوان با آجرهاي مشبكي با طرح هشت ظلعي كه در وسط آن گل ميخي از جنس آجر لعابدار فيروزه اي – منقوش به كلمه مقدس الله – نصب كرده اند. تزئين شده است كه قابل مقايسه با تزيينات ضلع خاوري صحن مسجد جامع گناباد – از اوايل قرن هفتم هجري – است. رو به روي ايوان باختريدر جهت ديگر صحن ايوان كوچك‌تري قرار داشته كه بعد از خراب شدن با تغييراتي و نيز الحاق بخش هاي جانبي به شبستاني تغيير شكل يافته است.
رواق هاي ضلع شمالي و جنوبي هر كدام با چهار دهنه به صحن مربوط مي شود. كچلي هاي بالاي اين دهنه ها داراي تزيينات زيباي آجري بوده كه تنها بخش هايي بر جاي مانده است. آجرهاي اين تزيينات به اشكال هلالي گل هاي سه پروشش پر تراشيده اند. پشت اين دهنه ها راهروي مسقفي واقع است كه پوشش راهروي جنوبي آن پس از تخريب با پوشش مسطح چوبي جايگزين شده است. در اين بنا هيچ كتيبه يا مدركي در خصوص تاريخ ساخت بنا در دست نيست اما با توجه به شيوه پوشش ايوان نقشه دو ايوانه و تزيينات آجركاري مشابه تزيينات مورخ 609 ه.ق مسجد جامع گناباد، مي توان بناي اوليه را مربوط به دوره خوارزمشاهيان دانست. در دوره اخير نيز تعميراتي در اين مسجد صورت گرفته است.
مسجد گنبد خواف
در خرابه‌هاي شهر سنگان خواف كه در قرن اول اسلامي شهري آباد بوده است . دو اتاق گنبددار باقي مانده كه از خشت خام ساخته شده‌اند. در درون اين اتاق‌ها و گنبد آنها ، تزيينات گچبري ارزنده‌اي مشاهده مي‌شود كه به رنگ آبي و سفيد است. در وسط اتاق سنگ قبري نصب شده است كه طبق كتيبه آن بناي مزبور به اوايل دوره صفاري (قرن 3 هـ.ق.) مربوط است. اين بنا كه آن را به نام مسجد گنبد نيز ناميده‌اند در 100 كيلومتري جنوب مشهد واقع شده است.
مسجد ملك زوزن خواف
اين مسجد در دشت زوزن خواف واقع شده است . از ساختمان اصلي اين مسجد كه به اوايل قرن هفتم هجري قمري تعلق دارد ، چند پايه و دو ديوار و سردري باقي مانده است و در كتيبه آن نيز تاريخ 600 و 610 هجري قمري قيد شده است. اين مسجد از لحاظ تزيينات و نگاره‌هاي خط كوفي جالب توجه است. آثار باقي انده اين مسجد معرف معماري و تزيينات قرن هفتم هجري قمري مي‌باشند. ساختمان ايوان و تاق‌ها و ساير ريزه‌كاري‌هاي هنري اين بنا موجب شده است كه مسجد زوزن درشمار زيباترين مساجد تاريخي قرن هفتم هجري قمري محسوب شود. اين مسجد تحت شماره 340 ، در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
مسجد خرگرد خواف
در 6 كيلومتري شهر خواف قرار دارد و در حال خراب شدن است . گويا يكي از نظاميه‌هاي سرشناس است . خواجه نظام الملك ، در 540 هـ.ق. آن را ساخته است . كاشي‌ها و تزيين‌هاي آن مي‌رساند كه دراين بنا تا چه اندازه هنر و زيبايي به كار رفته است.

قائن‌كه در گذشته مركز ايالت قهستان بوده، بر روي دشتي به همين نام قرار گرفته و ساخته شده است. قائنات بزرگ ترين توليد كننده‌ي زعفران خشك در جهان است. قائني‌ها مسلمان، پيرو مذهب شيعه جعفري، متدين، سخت كوش و مقاوم هستند. آداب قومي و سنتي نياكان خود را پاس مي دارند و به بزرگان احترام مي گذارند. جمعيت شهرستان قائن در سرشماري عمومي نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 126.951 نفر بوده است. صنايع دستي نقش پر اهميتي در اقتصاد قائن دارد. بيش از 7 درصد از خانواده هاي قائنات در بخش صنايع دستي شاغل هستند. فرش، قاليچه، گليم و ‌شعربافي مهم ترين صنايع مردمان اين شهرستان را تشكيل مي دهد. مسجد جامع شهر قائن، قلعه كوه در 6 كيلومتري قائن و گردشگاه ابوذر ( مزار ابوذر جمهر قائني) در دامنه كوهي نزديك به ستيغ كوه از جمله مكان هاي ديدني و تاريخي اين منطقه به شمار مي روند
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
قائن‌كه در گذشته مركز ايالت قهستان بوده، بر روي دشتي به همين نام قرار گرفته و ساخته شده است. برخي از محققين بر اين باورند كه قائن در اصل «گاوئين» يا «گاوآيين» بوده و اين كلمه كشاورز بودن مردم اين ديار را مي رساند. قهستان و از جمله قائن، پيش از اسلام آباد بوده است. در اوايل كشور گشايي مسلمان، هپتاليان قهستان را در دست داشتند و در روزگار خلافت عمر، يكي از سرداران اسلام به نام عبدالله بن بديل خزاعي، اين ناحيه را گشود. ديري نگذشت كه شخصي به نام قارن، عليه عرب ها بر پا خاست. فرماندهان عرب، شورش را سركوب كردند و از آن پس قهستان از لحاظ اداري، تابع خراسان شد.

قهستان به دليل دوري از مركز خلافت، در آغاز اسلام، پناهگاه زرتشتياني به شمار مي آمد كه براي نپذيرفتن دين اسلام، از زادگاه هاي خود، گريخته بودند. در دوران سلجوقيان قائن و قهستان، مكاني براي پيروان مذهب اسماعيلي شد و در اين ناحيه دژهايي براي خود بنا كردند. خوارزمشاهيان بارها براي سركوب اسماعيليان به آن جا لشگر كشيدند، تا سرانجام هلاكوخان مغول، اسماعيليه را كاملا شكست داد. بزرگ ترين شهر قهستان قائن بود، كه به گفته ابن حوقل، در سده 4 هـ . ق داراي كهن دژ، خندق و مسجد جامع بوده است. هم چنين در سال 444هـ . ق ناصر خسرو قبادياني از قائن ديدن كرده و از استحكامات شهر، خندق و مسجد جمعه آن، ياد كرده است.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان قائنات با پهنه اي حدود 17.722 كيلومتر مربع، در خاور استان خراسان قرار دارد و از شمال به شهرستان هاي خواف و گناباد، از باختر به شهرستان فردوس، از خاور به مرز ايران و افغانستان و از جنوب به شهرستان بيرجند محدود است. هواي قائنات معتدل و خشك بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان، 40 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه آن، 200 ميلي‌متر گزارش شده است.اين شهرستان از شمال به شهرستان‌هاي خواف و گناباد، از باختر به شهرستان‌هاي فردوس، ‌از خاور به مرز ايران و افغانستان و از جنوب به شهرستان بيرجند محدود است . شهر قائن مركز شهرستان قائنات در َ 11°59 طول جغرافيايي و َ43° 33 عرض جغرافيايي و ارتفاع 1440 متري از سطح دريا واقع شده است. مهم ترين راه هاي قائن عبارتند از :
1- راه قائن – بيرجند – زاهدان، به درازاي 578 كيلومتر
2- راه قائن – گناباد – تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 373 كيلومتر مربع

 

مساجد در شهرستان قائن

مسجد جامع قائن
مسجد جامع قائن كه از بناهاي قرن هشتم هجري قمري است، در بيرجند واقع شده است . اين مسجد، بر طبق كتيبه‌اي كه در لوح سنگي نقر نموده‌اند، در سال 796 هجري قمري احداث و در زمان شاه سليمان صفوي به سال 1086 هـ.ق. مرمت شده است . منبر چوبي نفيس آن در سال 1082 هجري قمري ساخته شده ، و از نمونه‌هاي عالي هنرهاي دستي است. از كتيبه تاريخي مسجد كه بر روي سنگ نقر شده و در داخل ايوان نصب است ، برمي‌آيد كه اين مسجد در زمان شاه سليمان صفوي با كوشش و همت صفكش خان مرمت شده است . نوشته منظومي بر تاق بنا ، تاريخ سال 1263 هجري قمري را دارد و نام استاد و معمار آن كربلايي اسحق قائني در گوشه آن نوشته شده است.
منبر چوبي مسجد كه متعلق به قرن يازدهم هجري قمري است ؛ از نظر ظريف كاري‌ها و تزئينات آلت و لغت‌بندي‌ و كتيبه ده سطري به خط نسخ و ساير كنده كاري‌ها ممتاز مي‌باشد. در روي بدنه منبر ، نام نجار و سازنده آن بدين ترتيب حك شده است : « عمل استاد محمد مقيم ... كاخكي سنه 1082 هجري قمري » بناي مسجد از سنگ و آجر است. ساختمان مسجد شامل صحن ، ايوان ، دو شبستان ، تاق مقرنس گچي رنگين ، رواق و گوشواره‌هايي در طرفين شبستان است. بلندي ايوان آن 18 متر و عرض دهانه آن 13 متر مي‌باشد. در طرف چپ مسجد، چهار ايوان و در سمت راست آن ، شبستان واقع شده كه داراي 24 متر طول و 18 متر عرض است. اين بنا تحت شماره 295 ، در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.

 

قلعه ها در شهرستان قائن

قلعه كوه قائن
در حدود 6كيلومتري قائن قرار دارد كه از دژهاي اسماعيليه بوده و ظاهراً خواجه نصيرالدين طوسي در همين دژ ، كتاب اخلاق ناصري را به نام ناصرالدين محتشم ، حاكم قهستان نگاشته است.

مشهد مقدس مزين به وجود مبارك حضرت امام رضا(ع) مهم ترين شهر مذهبي ايران است كه در تمام روزهاي سال پذيراي دوستداران اهل بيت(ع) است. وجود حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) در اين منطقه سبب توسعه و رونق اقتصادي اين شهرستان شده است. صنعت جهانگردي در مشهد از اهميت و اعتبار ويژه‌اي برخوردار است. اهميت ويژه شهر مشهد در درجه نخست به خاطر جايگاه زيارتي آن است كه به طور دايم گروه گروه مردم ايران و ديگر مسلمانان كشورهاي گوناگون اسلامي را براي زيارت به سوي خود مي كشاند. علاوه بر جهانگردان مسلمان، بسياري از جهانگردان غيرمسلمان نيز آرزوي بازديد اين آثار و زيارت مسلمانان را در‌اين گونه زيارتگاه ها دارند. مشهد به پاس وجود حرم مطهر ثامن الائمه(ع) و نيز به لحاظ جايگاه گردشي و فرهنگي خود، سراسر سال را با بيش ترين جمعيت مي گذراند. در مشهد توليدات هنري، نقش پر اهميتي در اقتصاد ناحيه داشته و شمار زيادي از مردم، در بخش صنايع دستي شاغل هستند. رايج ترين صنايع دستي مردم مشهد و پيرامون آن، بافت فرش، قاليچه، گليم، شعربافي، نمد مالي، پوستين دوزي، سنگ تراشي، قلم‌زني روي سنگ، سفال‌گري، سبد و حصيربافي، فرآورده هاي چوبي و فلزي، نقاشي روي چرم و… است. روند بازرگاني حاكم بر اقتصاد ايران، بر پيكره بازرگاني استان خراسان، به ويژه ناحيه مشهد نيز تاثير داشته است. از گذشته هاي دور، بخش بزرگ توليد مشهد را فرآورده هاي كشاورزي و صنايع دستي به خود اختصاص مي داده است. بيش‌ترين كالاهاي صادراتي اين ناحيه در سطح ملي، فرآورده هاي كشاورزي، مانند گندم، زعفران، زرشك، كشمش، پوست دام و در مورد صنايع دستي، قالي، فيروزه تراشيده شده و پوستين بوده است.
جمعيت‌شهرستان‌مشهد،‌درسرشماري‌عمومي‌نفوس‌و‌مسكن‌سال‌1375 هـ . ش، 2.247.996 نفر بوده است، كه از اين شمار 1.137.632 نفر مرد و 1.110.364 نفر زن بوده اند. در سال‌هاي اخيرمهم ترين واردات استان را لوازم نيروگاه‌ها، مواد شيميايي، قند و شكر، روغن، قطعات كارخانه ها،ماشين‌آلات، اتومبيل، ورق هاي فلزي، دارو، لوازم برقي و پوشاك تشكيل مي‌داده است
مكان هاي ديدني و تاريخي
حرم مطهر حضرت‌امام رضا(ع)، آرامگاه شيخ بهايي، آرامگاه فردوسي درشهر توس، آرامگاه نادرشاه افشار، خواجه ابا صلت در حدود 10 كيلومتري شهر مشهد، در كنار راه مشهد – تهران، خواجه ربيع در 4 كيلومتري شمال مشهد، خواجه مراد درنزديكي شهر مشهد، كنار راه مشهد – تهران، سقا خانه زرين، كاخ خورشيد، گنبد سبز‌ در مشهد، گنبد هارونيه در24 كيلومتري شمال باختري شهر مشهد، آرامگاه فردوسي، مدرسه بالاسر، مدرسه پيري زاد، مسجد بالاسر، مسجد شاه در بازار بزرگ مشهد، مسجدگوهر شاد در جنوب حرم مطهر حضرت رضا(ع)، مصلاي شهر مشهد و ييلاقات اطراف مشهد.

وجه تسميه و پيشينه تاريخي
واژه مشهد به معني شهود، حضور و شهادتگاه است و به اين معاني به واژه «مشاهد» جمع بسته مي شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولياء ائمه(ع) و رجال اطلاق مي شده است، چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد ميهنه ( آرامگاه ابوسعيد ابوالخير) و مشهد توس يا مشهد رضوي در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسي در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هاروني سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ويژه در زمان شاه تهماسب صفوي افزوده گشته و مردم توس به مشهد كوچ داده شدند.

توس، عبارت بود از ناحيه شمالي خراسان، بر مسير بالاي كشف رود و سرشناس ترين شهرهاي آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادكان. نوغان تا اواخر سده 3 هـ . ق، داراي اهميت و اعتبار بود. ويرانه هاي نوغان، در شمال باختري مشهد، نزديك روستاي حسين آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهميت و گسترش يافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، كه در آغاز، آرامگاهي در آبادي سناباد نوغان بود، اندك اندك گسترش يافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقيقت تابران نيز در سال 791 هـ . ق، ويران شد و مشهد جاي آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوي، مركز ناحيه پيشين توس و تمامي خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» ياد شده است. در كتاب ونديداد نيز آمده است كه اهورا مزدا اراضي شانزده گانه را آفريد و «اوروا» يكي از آن ها بود. اين واژه را اوستا شناسان با شهر توس يكي دانسته اند. بر پايه داستان هاي ملي بناي اصلي شهر را به جمشيد - شاه پيشدادي - و بازسازي آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ايران - نسبت مي دهند. افسانه مي گويد كه وي نهصد سال در زير آسمان اين شهر زندگي كرد و نام خود را بر اين شهر نهاد. اين روايت ها مي رساند، كه شهر توس در روزگار ساسانيان وجود داشته است.
بين سال هاي 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشي از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملك مروان (65- 86 هـ . ق) بني تميم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق،‌ آن را در دست داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشيد به منظور رسيدگي به ستم هاي علي بن عيسي - حاكم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ايران، رهسپار آن ديار گرديد. وي در راه بيمار شد و زماني كه به گرگان رسيد، بيماري او شدت يافته در توس درگذشت. وي را در 193 هـ . ق،‌ در محلي كه ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاك سپرده شد، دفن كردند. در سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستاني، توس را ويران ساخت. در سال 336 هـ . ق ابومنصور توسي - حاكم وقت توس - عليه نوح بن نصر ساماني سر به شورش برداشت. نوح پس از شكست دادن ابومنصور، بار ديگر وي را بر حكومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق بكتوزون و فايق، از سرداران منصور بن نوح ساماني متحد شده منصور را كور كرد ند و برادرش عبدالملك بن نوح را به حكومت برداشتند. محمود غزنوي با باخبر شدن از اين ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر كشيد. وي‌ بكتوزون و فايق را شكست داد و تمامي خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حكومت توس منصوب كرد.
از سال 421 هـ . ق، سلجوقيان اندك اندك در شهرهاي مهم خراسان رخنه كردند. ملكشاه سلجوقي در 465 هـ . ق، توس را به تيول به خواجه نظام الملك توسي، وزير خود داد. با شكست سلطان سنجر سلجوقي از غزان در سال 548 هـ . ق، امراي وي، خاقان ركن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت كردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در اين زمان مويد آي آبه، غلام پيشين سلطان سنجر، نيشابور، ابيورد، بيهق،‌ دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چيره گي غزان در 553 هـ . ق، بار ديگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گرديد.
در سال 618 هـ . ق، لشگريان چنگيز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نيز مانند نيشابور به دستور تولري، پسر چنگيز خراب شد. اين شهر بار ديگر در روزگار حكومت اوكتاي قاآن (626- 629 هـ . ق) باز سازي شد و از آن زمان چندين بار مركز فرمانروايي مغولان گرديد. در اين دوره مسيحيان توس از آزادي زيادي برخوردار بودند، به طوري كه در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطراني (سراسقفي) چين انتخاب شد. پس از برافتادن ايلخانان ايران، توس، قوچان، كلات،‌ ابيورد و نسا، جزء قلمرو حكومت كوچكي شد، كه امير ارغون شاه، رئيس طايفه جون باختراني (جان قرباني) ايجاد كرده بود. در حدود سال 790 هـ . ق، حاكم محلي توس از خاندان جان قربان،‌ نام امير تيمور را از خطبه انداخت، اما طولي نكشيد، كه در سال 791 هـ . ق، از ميران شاه، پسر تيمورلنگ شكست خورد و باعث ويراني دوباره توس شد. پس از اين رويداد، توس اهميت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازي آن پس از مرگ تيمور، در روزگار حكومت شاهرخ، يعني در سال 807 هـ . ق صورت گرفت.
در دوران پادشاهي شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزوني نهاد. در اين دوره صحن عتيق استان قدس گسترش يافت، و شاهراهي ميان اصفهان – مشهد و هرات ايجاد و كاروانسرا ها و آب انبارهاي بزرگي در مشهد پي افكنده شد. در اواخر دوره صفوي ملك محمود سيستاني تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در مشهد استقرار يافت. در اين زمان،‌ در قوچان بين شاه تهماسب صفوي، و نادر قلي افشار پيماني بسته شد. به موجب اين پيمان نادر فرمانده سپاه ايران شد و مشهد را در 1139 هـ . ق، از ملك محمود سيستاني پس گرفت. پس از قتل نادر شاه افشار در 1160 هـ . ق، عليقلي خان (عادل شاه) برادر زاده نادرشاه به پادشاهي رسيد، وي در 1161 هـ . ق، به دست برادرش ابراهيم خان كشته شد و شاهرخ، پسر رضا قلي ميرزا و نوه نادر شاه به حكومت رسيد.
شاهرخ شاه تا سال 1210 هـ . ق، در مشهد، برخراسان فرمانروايي كرد و در همان سال به دست آقا محمد خان قاجار از حكومت بركنار شده درگذشت. با قتل نادرميرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرين باز مانده افشار در سال 1217 هـ . ق، به دست فتحعلي شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاريه افتاد. شهر مشهد درگذر تاريخ آسيب ها و خسارت هاي زيادي ديده شاهد چپاول ها و كشتارهاي بسياري بوده است؛ با اين حال اكنون از شهرهاي بزرگ، آباد، پر نفوس و درجه اول ايران به شمار مي رود.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان مشهد، با پهنه اي حدود 20 هزار كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان قرار دارد.اين شهرستان‌‌از‌سوي‌شمال به جمهوري تركمنستان، از شمال باختري به شهرستان درگز، از باختر به شهرستان هاي چناران و نيشابور، از خاور به شهرستان هاي سرخس و تربت جام و از جنوب به شهرستان هاي فريمان و تربت حيدريه محدود است. آب و هواي شهرستان مشهد معتدل و متمايل به سرد و خشك است. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 35 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 15 درجه زير صفر گزارش شده و ميانگين بارندگي ساليانه آن، 260 ميلي‌متر بوده است. شهر مشهد در ناحيه بسيار حاصلخيز و زيبايي كه به دشت توس يا دشت مشهد سرشناس است قرار گرفته و رود كشف رود از 5 كيلومتري شمال اين شهر مي گذرد. مهم ترين راه هاي دسترسي به مشهد عبارت اند از :

1) مشهد – نيشابور- سمنان – تهران، به درازاي 894 كيلومتر
2)مشهد – بجنود – ساري – آمل – تهران، به درازاي 966 كيلومتر
3) مشهد – بيرجند – زاهدان – ايرانشهر- چاه بهار، به درازاي 164 كيلومتر
4) مشهد- تربت حيدريه – گناباد – طبس – يزد، به درازاي 992 كيلومتر
5) مشهد – تربت حيدريه – گناباد – فردوس – كرمان، به درازاي 889 كيلومتر

 

مساجد در شهرستان مشهد

مسجد گوهرشاد مشهد
اين مسجد در جنوب حرم مطهر قرار گرفته است و در سال 821 هـ.ق توسط گوهرشاد ـ زوجه شاهرخ تيموري ـ و به استادي قوام الدين شيرازي ساخته شده است . اين مسجد با صحن بزرگي در ميان ،‌به شيوه مساجد چهار ايواني ايران ساخته شده و به سبب دارا بودن تزيينات غني كاشي و كتيبه‌اي ، از موقعيت ممتازي در مجموعه برخوردار است. خطوط ثلث زيباي اين مسجد به دست بايسنقر ميرزا، فرزند شاهرخ تيموري نگاشته شده است. مهم‌ترين قسمت اين مسجد، ايوان جنوبي آن است كه با مقرنس كار و كتيبه‌هاي نفيس آذين شده است . دهانه اين ايوان 48/12 متر ،‌ارتفاع آن 26 متر ، عمق آن 36/35 متر و ارتفاع كلي آن 64/42 متر است. در طرفين اين ايوان، مناره‌هاي توپري به ضخامت 6 متر و ارتفاع مساوي ايوان قرار گرفته‌اند كه از رانش تاق ايوان جلوگيري مي‌كنند. دركتيبه‌ي اين ايوان، نام گوهرشاد و شاهرخ تيموري به همراه فرزندشان بايسنقر ثبت شده است. گنبد اصلي مسجد كه به دهخانه 15 متر و دو پوسته بوده، در گلوله باران ارتش روسيه در سال 1330 هـ.ق آسيب ديده و در سال 1339 هـ.ش برچيده شده است. گنبدفعلي‌، از بتون مسلح و با همان اندازه اصلي، جايگزين آن شده است. اين مسجد؛ يك بار در دوره صفوي ، سال 1052 هـ.ق و يك بار ديگر در دوره قاجاريه ، سال 1276 هـ.ق ، تعمير و تزيين شده است. در دوره‌هاي اخير نيز تعميراتي در اين مسجد به عمل آمده است.

مسجد امام مشهد
مسجد شاه سابق مشهد از بناهاي تاريخي قرن نهم هـ.ق. است اين مسجد گنبدي بزرگ با كاشي كاري ، ايوان و دو مناره دارد . به طوري كه از متن كتيبه ايوان مسجد برمي‌آيد ، ساختمان آن در ماه رجب سال 855 هـ.ق. پايان يافته است.

در پايان كتيبه ،‌ نام معمار بناي آن « شمس الدين محمد تبريزي » ثبت شده است . دو مناره كاشي كاري شده طرفين داراي كتيبه مي‌باشند . ازاره ايوان با كاشي‌هاي هشت گوش مزين شده و گنبد كنوني آن با كاشي پوشيده شده است . بقيه بنا نيز با كاشي كاري تزيين يافته است . در نماي ايوان ، كتيبه منظومي جاي گرفته است كه با خطوط زرين بر روي كاشي نگاشته شده و مطلع آن چنين است :
عمر خوش است دريغا كه جاوداني نيست پس اعتماد بر اين پنج روز فاني نيست اين بنا با شماره 186 در زمره آثار تاريخي استان خراسان به ثبت رسيده است.
مسجد كبود گنبد مشهد
اين بنا در شهرستان كبود گنبد (كلات نادري) در شمال مشهد و نزديك مرز واقع شده و از بناهاي نادر شاه افشار است كه به خاطر رنگ كبود كاشي هاي آن بدين نام خوانده شده و بعدها بين سال‌هاي 1148 – 1160 ه- ق شهرستان مزبور (كلات نادري) نام خود را نيز از آن گرفته است. اين ايوان به صورت چهار ايوانه ساخته شده و داراي صحن، ايوان، گنبد خانه است. صحن مسجد به شكل مستطيل و به ابعاد 27*19 متر است. در چهار جهت اصلي صحن چهار ايوان بزرگ به دهنه 8 متر و ارتفاع 11 متر با تزيينات طاق نما و كاشي قرار دارد. ايوان جنوبي به عنوان شبستان تابستاني مورد استفاده قرار مي گيرد. ازاره صحن با سنگ هاي بزرگ و يكپارچه بنا شدده – گنبد خانه مسجد نيز داراي طرح هشت ضلعي است. اين بنا متحمل صدمات زيادي شده بود كه در دوره قاجاريه توسط حاكم كلات - پلنگ توش خان جلاير – به سال 1250 ه - ق تعمير و تزيين مي گردد. شرح اين تعمير بر سنگ نبشته ايوان ورودي مسجد ثبت شده است.
مصلاي مشهد
اين بنا در قسمت شرقي شهر مشهد واقع شده و تاريخ ساخت آن سال 1087 هجري قمري است. اين بنا از يك ايوان بلند، دو رواق در طرفين آن، يك گنبد آجري و تزيينات كاشي‌كاري معرق و مقرنس كاري‌هاي گچي تشكيل يافته است.

 

كاخها و باغها در شهرستان مشهد

كاخ خورشيد مشهد
بناي اين كاخ كه در وسط باغ بزرگي قرار دارد از آثار دوره‌ي نادر شاه افشار است و احتملاً براي سكونت خانواده‌ي سلطنتي احداث شده است. نماي اين كاخ كه به شيوه معماري هنري ساخته شده به شكل استوانه‌اي بوده و با سنگ هاي مر‌مر سياه تزيين شده است. بلندي آن در گذشته در حدود 25 متر بوده است و در حال حاضر به علت خرابي طبقه سوم ، ارتفاع كاخ بيش از 20 متر نيست. اين كاخ مجموعاً داراي 12 اتاق است كه در داخل اتاق‌ها نيز تزييناتي از نقاشي و گچ‌بري ديده مي‌شود . شيوه تزيين و آرايشي كه در اين بنا به كار رفته مشتمل بر ريزه كاري هاي دقيق و متنوع و قابل ملاحظه است. تصاويري از شاهزادگان نادري بر روي ديوار‌ها نقش شده است كه در ميان آن‌ها، نقوش زرين نيز ديده مي‌شود. در طبقه زيرين بنا راهرو تاريكي وجود دارد. در وسط اين بنا از سطح پشت بام طبقه اول برجي‌با ترك‌هاي شبيه نيم ستون معروف به خياري احداث شده است. اين قسمت از برج به صورت سنگ يكپارچه است و ظاهراً يك سوم از ارتفاع بنا را شامل مي‌شود. اين قصر در نيمه دوم قرن دوازدهم هجري قمري ساخته شده است.

كاخ و موزه ملك آباد مشهد
كاخ ملك‌آباد با زيربناي 1378 متر مربع‌ بين سال‌هاي 1354 و 1355، در باغ مصفاي ملك آباد(از اموال‌موقوفه آستان قدس) براي اقامتگاه شام به هنگام مسافرت به مشهد ساخته شده‌ است. آثاري كه در موزه اين كاخ نگه‌داري مي‌شوند، آثار و اشياي نفيس و قيمتي شامل فرش، تابلو و ظروف است. موزه ملك آباد وابسته به آستان قدس رضوي است.

 

موزه ها در شهرستان مشهد

موزه آستان قدس رضوي مشهد
يكي از غني‌ترين موزه‌هاي ايران در شهر مقدس مشهد، موزه استان قدس رضوي است كه در سال 1324 هـ.ش گشايش يافته است. آثاري كه در اين موزه نگه‌داري مي‌شود شامل آثار مربوط به دوران اسلامي است. موزه آستان قدس رضوي از سه موزه تشكيل شده است كه عبارتند از: موزه مركزي، موزه ملك آباد و گنجينه قرآن در ميان موزه مجموعه‌اي بي‌نظير از قرآن‌هاي نفيس و قرآن‌هاي منسوب به ايمه اطهار، كتب قديمي و نيز نمونه‌هايي از صفات قرآن هاي دوران‌هاي اوليه اسلامي وجود دارد كه اغلب به خط كوفي و روي پوست آهو نوشته شده‌اند و به همين سبب از گزند حوادث در امان مانده‌اند.

كتيبه‌هاي طلا كه در اين موزه نگه‌داري مي‌شوند، به خط ثلث و نستعليق اثر عليرضا عباسي كاتب بنام دوره صفوي و نيز آثاري از استادان بنام خط هم‌چون ميرعماد، احمد نيريزي، كلهر و ... است. از ديگر آثار ارايه شده در اين موزه، بافته‌هاي نفيس و ظريف از جمله زري‌هاي متعلق به سده‌هاي يازدهم تا سيزدهم ه.ق و قالي و قاليچه‌هايي است كه اغلب منسوب به دوران صفوي‌اند. .
موزه گنجينه قرآن و نفايس مشهد
موزه گنجينه در شلع جنوب شرقي حرم مطهر حضرت رضا (ع) قرار دارد و تاريخ احداث آن طي سالهاي 62-60 ه.ش مي‌باشد اين بناي 2 طبقه در سال 1364 به موزه تبديل شد. هر طبقه اين موزه داراي 400 متر‌مربع فضاي نمايشي است كه طبقه اول به آثار هنري و خوش نويسي و طبقه دوم آن به بخش گنجينه قرآن اختصاص دارد. موزه گنجينه قرآن وابسته به آستان قدس رضوي است

موزه آرامگاه نادر مشهد
ساختمان بناي موزه آرامگاه نادر در سال 1335 آغاز شده و در سال 1340 به پايان رسيده است. اين بنا در محوطه‌اي به مساحت 1448 متر مربع در سال 1342 افتتاح شد. بناي موزه شامل: كتابخانه‌مركزي، تالار اصلي و قسمت‌هاي اداري در آرامگاه نادر مي‌باشد و در آن نمونه‌هايي از وسايل جنگي دوران نادر و مجموعه‌اي از اشياي باستاني متعلق به هزاره‌هاي پيش از ميلاد به نمايش گذاشته شده است. موزه آرامگاه نادر وابسته به سازمان ميراث فرهنگي كشور است.
موزه توس (موزه فردوسي) مشهد
ساختمان اصلي اين موزه در سال 1347 ، همزمان با تجديد بناي آرامگاه فردوسي به صورت رستوران سنتي ساخته شده و در سال 1361 با تغييرات اندكي به موزه تبديل شد . ليكن به علت برخي كاستي ها در سال 1366 موزه به حالت تعطيل درآمد و پس از تهيهء طرحهاي پژوهشي و فني ، در سال 1367 با نام موزه توس به موزه مردم شناسي تبديل و بازگشايي شد. در سال 1369 كه از سوي يونيسكو سال هزاره‌‌‌‌‌‌‌ تدوين شاهنامه نامگذاري شده بود . بر اساس برنامه ريزي هاي زمان بندي شد و با ارائه اشياء و آثار مربوط به دوران فردوسي موزه اختصاصي فردوسي افتتاح شد . موزه توس وابسته به سازمان ميراث فرهنگي كشور است.

 

كاروانسراها در شهرستان مشهد

رباط شرف مشهد
رباط شرف بين مشهد و سرخس در كنار راه قديم نيشابور به مرو واقع شده است و امروز از جاده اصلي مشهد - سرخس شش كيلومتر واز سرخس از جاده كنوني پنجاه و شش كيلومتر فاصله دارد. اين كاروان‌سرا از بناهاي عصر سلجوقي است. نام اين كاروان‌سرا هميشه رباط شرف نبوده است و در برخي متون كهن از آن به نام رباط آبگينه ياد آوري كرده اند. اين بنا در سال 508 ه- ق ساخته شده است و درسال 548 ه-ق در اثر حمله مغوها آسيب فراواني ديده است.

بناي رباط شرف داراي چهار ايوان به شكل چليپا (صليب) و شبستان‌است.‌آجرچيني و كتيبه‌هايي كه در اين رباط به چشم مي خورد جلوه‌اي خاص دارند. رباط شرف 4644 مترمربع زيربنا دارد. تمام اين زيربنا در اطراف دو حياط بزرگ واقع شده است. دو حياط كوچك با طرح چهار ايوان نيز در دوطرف شاه نشين حياط دوم قرار گرفته، اين حياط هاي كوچك 16 متر مربع و به ابعاد 4*4 متر است. حياط بزرگ اول مستطيل است به ابعاد 16.4*32.48 متر و حياط دوم مربعي است به ابعاد 31.75*31.4 متر كه در وسط آن يك حوض هنوز باقي است. در اين بنا دو مسجد وجود دارد يكي در طرف چپ دالان ورودي به حياط و ديگري در طرف چپ دالان ورودي به حياط دوم. بناي رباط شرف به طور كلي به سمت قبله ساخته شده است وجود يك محراب در مسجد حياط اول و دو محراب در مسجد حياط دوم و محراب آجري قسمت خارج رباط به نظر مي رسد به عنوان نشانه قبله ساخته شده است اين موضوع را ثابت مي كند. اين بنا 6 برج دارد.

 

حمامها و آب انبارها در شهرستان مشهد

آب انبارهاي مشهد
در شهر مقدس مشهد آب انبارهاي زيادي بوده كه امروزه آثار برخي از آنها پابرجاست كه از آن ميان مي‌توان به آب انبار شاه عباسي (1052 هـ.ق.)، واقع در پايين خيابان آب انبار مقبل (قاجاريه)، ‌واقع در خيابان امام خميني، بازارچه سراب؛ آب انبار محراب خان (قرن 11 هـ.ق.) واقع در بازار نوغان و زير مسجد محراب خان؛ آب انبار معجردار (قرن 11 هـ.ق.) واقع در خيابان نواب صفوي با كتيبه‌اي به قلم عليرضا عباسي و محتوي نام باني آب انبار ،‌خواجه بيك اشاره كرد.

حمام شاه مشهد
اين بنا در بازار بزرگ و جنب مسجد امام واقع شده و از آثار دوره صفويه است كه در سال 1027 ه.ق توسط مهدي قلي‌بك، ميرآخور شاه عباس اول ساخته شده است. بناي حمام شاه، مشتمل بر ورودي و راهروي پشت سر آن، سربينه، گرمخانه و فضاهاي مرتبط به آنها مي‌باشد. سربينه آن مربع شكل است كه پوشش طاق و گنبدي آن در ميانه بر وي چهار جفت ستون قرار گرفته و در اطراف داراي سكوهاي نشيمن و رختكن و در ميانه داراي حوضچه‌اي است. ستون‌ها از سنگ ساخته شده و دو به دو ، به فاصله 5/1 متر از يك‌ديگر قرار گرفته‌اند. گرمخانه نيز فضاي مربع مستطيلي شكلي است كه پوشش طاق و گنبد آن در ميانه بر روي چهار ستون قرار گرفته است. اين بنا كه‌ به شماره 1374/3 به ثبت رسيده در دوره اخير متحمل تغييرات و تبديلاتي شده و قسمتي از آن به نمره‌هاي خصوصي اختصاص يافته است.
حمام سرسوق‌ مشهد
اين بنا در ابتداي بازار بزرگ مشهد و مقابل سراي سلطاني قرار داشته كه در جريان اقدامات عمراني اطراف حرم تخريب شده است. حمام سرسوق از آثار دوره صفويه و ساخته‌هاي زينت بيگم دختر شاه تهماسب صفوي و از حمام‌هاي قابل توجه مشهد بوده است.
حمام حضرت مشهد
اين بنا در بازار سنگ تراش‌هاي مشهد واقع شده و از آثار اوايل دوره صفويه به شمار مي‌آيد. حمام حضرت از معماري جالب توجهي برخوردار بوده و متشكل از دو حمام كوچك و بزرگ است.حمام بزرگ داراي رخت‌كن وسيع و هشت ضلعي است كه پوشش گنبدي آن بر روي 4 جفت ستون قرار گرفته است. فضاي رخت‌كن از طريق دالاني به گرمخانه راه مي‌يابد . گرمخانه نيز داراي طرحي مشابه رخت‌كن – اندكي كوچك‌تر – است و پوشش گنبدي آن در ميانه بر روي 8 ستون قرار گرفته است.

حمام شاهرودي خان (مشهد)
اين بنا در نزديكي بست پايين مجموعه حرم آستان قدس رضوي قرار داشته كه در جريان احداث فلكه در سال 1307 شمسي تخريب شد. حمام شاهرودي خان ظاهراً قابل مقايسه با حمام گنجعلي خان كرمان بوده و در دوره صفوي توسط شاهرودي‌خان سيل سپر ، از امراي آن دوره ، ساخته شده بود.

آب انبار‌هاي قريه خشت (كلات) مشهد
بقاياي اين آب انبار‌ها در قريه خشت، واقع در 10 كيلومتري مال كلات قرار گرفته و با توجه به اسناد و مدارك موجود، به دستور نادرشاه افشار ساخته شده است. امروزه بقاياي ويران تعدادي از آب انبار‌هاي روستاي خشت (بنا به روايات 365 عدد بوده كه امروزه بقايايي 41 عدد آن‌ها باقي است) كه از آجر با ملات ساروج ساخته شده، بر جاي مانده است. مخازن اين آب انبار‌ها توسط كانال‌هايي كه آب حاصل از برف و باران را هدايت مي‌كردند، پر مي‌شده است. بقاياي اين آب‌ انبار‌ها به شماره 663 به ثبت تاريخي رسيده است.

 

عمارات وتپه هاي باستاني در شهرستان مشهد

برج اخنجان مشهد
ميل اخنجان در 22 كيلومتري شمال مشهد و در روستايي به همين نام واقع شده است . ساختمان اين ميل به دوره تيموري و قرن نهم قمري تعلق دارد و داراي برج هشت ضلعي آجري زيبا و گنبد مخروطي ترك ترك ، معروف به خياري ،‌است . آجركاري هاي آن بسيار هنرمندانه است و در اشكال گوناگون تزيين يافته است . اين اثر به شماره 341 در زمره آثار تاريخي به ثبت رسيده است.

بازمانده شهر قديمي توس مشهد
درباره توس پيش از اسلام جزو روايات افسانه‌اي اسناد معتبري در دست نيست . به نظر مي‌رسد كه اين شهر در اواخر و فرمانروايي ساسانيان ، يكي از شهرها و مرز داريهاي درجه دوم بر سر راه گرگان و نيشابور به مرو ، نسا و باختر بوده است . به دنبال جنگ سرنوشت ساز نهاوند كه مورخين تاريخ وقوع آن را به تفاوت ، سال‌هاي 18-19-21 هجري ذكر كرده‌اند و اعراب آن را فتح الفتوح خوانده‌اند ، دروازه فلات ايران بر روي اعراب گشوده شد و راه شرق براي عبور سپاهيان عرب هموار گشت فتح خراسان در سال 29 و 30 هجري توسط عبدالله بن عامر اتفاق افتاد و توس همچون ديگر شهرهاي خراسان در رقعه وسيع قلمرو سرزمين‌هاي شرق اسلامي درآمد.

آن چه در وهله نخست و قبل از ورود به شهر قديمي توس نظر هر تازه واردي را به سوي خود جلب مي‌كند برج و باروي قديمي پيرامون شهر است كه از سالم‌ترين حصار‌هاي باقي مانده در شهرهاي باستاني و تاريخي ايران به شمار مي‌رود.
سطح شهر انباشته از بقايا و عناصر معماري تاريخي و فرهنگي است . قطعات سفال ، شيشه ، آجر و بعضاً فلز در اين سو و آن سوي شهر پراكنده‌اند . آثار به جامانده در ويرانه‌هاي توس ، چندين دوره تاريخي را در بر مي‌گيرند ، و به دوران ساسانيان ، سلجوقيان ، تيموريان و دوران قاجار تعلق دارند. چشم‌گيرترين و سرپاترين اثري كه در مركز شهر قديم توس برجاي مانده ، بنايي است آجري و گنبددار به ارتفاع تقريباً 25 متر كه به گنبد هارونيه مشهور است و در متون قديمي از آن با نام‌هاي نقاره‌خانه ، مسجد خرابه ،‌ مأمونيه ،‌ مسجد جامع و زندان هارون ياد شده است. سفالينه‌هاي مكشوفه از شهر توس قديم به چند گروه تقسيم مي‌شوند :
- سفال‌هاي بي لعاب و ساده توس مربوط به قرن ششم تا نهم هـ.ق.
- سفال‌هاي بي لعاب توس در اشكال و نقش‌هاي متنوع و مختلف متعلق به قرن سوم تا چهارم هـ.ق.
- سفال‌هاي بي لعاب ديگر توسط مربوط به قرن سوم تا هشتم هجري.
- سفال‌هاي لعابدار بسياري كه به قرن‌هاي سوم تا نهم هجري تعلق دارند. توس قديم با اين كه بارها توسط متجاوزين به ويراني و نابودي كشيده شده است ليكن تن به فناي هميشگي نداده است و هر بار پس از ويراني ، ‌در كنار ويرانه‌هاي آن ، شهري ديگر بنا گرديده است كه هر چند رونق پيشين را نداشته ؛ اما برپا و ماندگار شده است.
مجموعه آثار كلات نادري مشهد
حصار كلات كه در فاصله 180 كيلومتري شمال مشهد واقع شده است مانند دره‌اي است كه توسط دو رشته كوه مرتفع محاصره گرديده باشد ،‌و داراي طول و عرض تقريبي 35 و 10 كيلومتر مي‌باشد. آثار باستاني اين منطقه به دوره نادر شاه تعلق دارند و عبارت‌اند از :

برج‌هاي ديده‌باني اطراف شهر كلات كه در فاصله سالهاي 1155 و 1160 هجري قمري ساخته شده‌اند و برخي از آن‌ها باقي مانده‌اند ؛ كتيبه نادري واقع در خارج از قلعه نادري (دربند نفتي) به زبان تركي و به خط نستعليق در بدنه كوه ؛ دروازه ورودي ، دروازه دهچه، دروازه چوب بست ، دروازه گشتانه ، دروازه نفتي ، دربند ارغوان شاه ، عمارت خورشيد و دربند نفتي ، تخت دختر نيز مجموعه بنايي بوده ،‌ كه بر تپه‌اي نزديك به دروازه نفتي و به امر نادر شاه ساخته و اكنون آثاري پراكنده از آن بنا برجاي مانده است.

X