معرفی وبلاگ
سلام ،‌ خوش آمديد . در اين وبلاگ موضوعات زير مطرح مي شوند : اطلاعات ايران شناسي (معرفي شهرهاي ايران به تفكيك هر استان) - تاريخ ايران - ادبيات ايران زمين - جغرافياي ايران - گالري تصاوير و ... منابع وبلاگ => نرم افزار مرز پر گهر - سايت هاي : نماي ايران ، كتاب اول ، ساجد ، سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان ، پارست ، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، گنجور دات نت
لينك دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1471725
تعداد نوشته ها : 1100
تعداد نظرات : 27
Rss
طراح قالب

موسسه تبيان - ايران شناسي

Translate
لينك دوستان تبياني
پيج رنك

مراغه از مناطق كهن آذربايجان شرقي است كه گفته مي شود در دوره مادها ساخته شده است. مراغه يك منطقه ي كشاورزي است و تنوع محصولات و فرآورده هاي كشاورزي آن را به يكي از مناطق مهم آذربايجان شرقي تبديل كرده است. گفته مي شود در زمان داريوش، آذربايجان شرقي يكي از ساتراپ هاي ايران و پايتخت آن شهر شيز بوده كه در جنوب خاوري مراغه قرار داشته است. از نظر كشاورزي و باغ داري اين شهرستان وضع بسيار خوب و پر رونقي داشته و نوع كشت آن آبي و ديمي است. مراغه در زمينه ي صنايع وابسته به كشاورزي فعاليت دارد و بيش تر كارخانه هاي موجود در آن به كار تهيه خشكبار اشتغال دارند. جاذبه هاي طبيعي شهرستان مراغه؛ اين منطقه را به يكي از زيباترين مناطق آذربايجان شرقي تبديل كرده است. وجود كوهستان سهند و نزديكي به ساحل درياچه اروميه همراه با دشت سبز مراغه، وجود غارهامپوييل كه معروف ترين غار منطقه است، آثار تاريخي و باستاني فراوان از جمله مساجد قديمي مانند: مسجدجامع مراغه، مقبره هاي مشاهير، قلعه ها، برج ها، كليساهاي زيبا، سدها و پل هاي قديمي و از همه مهم تر رصدخانه ي مراغه اين منطقه را به لحاظ طبيعي و تاريخي به يكي از مناطق ديدني و غني استان آذربايجان شرقي تبديل كرده است.

 

مساجد مراغه

مسجد معزالدين مراغه
در سمت باختري ميدان خشكبار مراغه كه درگذشته به ميدان آرد فروشان معروف بود، مسجدي قديمي وجود دارد كه به مسجد معز الدين معروف است. در فضاي كلي اين بنا يك مسجد كوچك ديگر و مقبره اي گنبد دار وجود دارد. اين مسجد بزرگ 36 ستون چوبي در چهار رديف دارد كه از ديوار شمالي آن توسط قرينه اي وارد محوطه مقبره شيخ معز الدين مي شود. مقبره، برج گنبد داري است نظير برج غفاريه مراغه كه در اثر رطوبت و عدم توجه و مراقبت، به مرور زمان گنبد آن فرو ريخته و تزيناتش از بين رفته است. در محوطه مقبره و مساجد، سنگ نبشته ها و الواح قبرهاي متعددي وجود دارد كه به روشن ساختن تاريخ مراغه كمكي شايان توجهي مي كند و اطلاعات ارزنده اي از قرن هاي 8 تا 12 هجري در اختيار علاقمندان به تحقيق در تاريخ و ادب و هنر مي گذارند. اين سنگ نبشته ها متعلق به قبر شيخ معز الدين و بستگان وي است. آن چه كه از اين سنگ نبشته ها معلوم مي شود اين است كه از قرن هشتم به بعد تا روي كار آمدن شاه اسماعيل صفوي، خاندان معز الدين در مراغه صدارت و نفوذ سياسي و معنوي داشته اند. اين مسجد در دوران سلطنت شاه تهماسب به وسيله فردي به نام حاجي نبي بازسازي گرديد كه ماده تاريخ 976 هـ. ق در كتيبه اي از مرمر ديده مي شود. علاوه بر اين، در سال 1372 هـ. ق نيز تعميراتي در مسجد صورت گرفت كه در يك كتيبه با خط نستعليق درشت نوشته شده است.

مسجد زنجيرلي مراغه
اين مسجد در جنوب خاوري برج ده ضلعي مشهور به «قبر مادر هلاكو» واقع شده است. سقف و ستون هاي چوبي منقش آن به سبك دوره صفوي است.
مسجد جامع مراغه
اين مسجد در خيابان خواجه نصير مراغه واقع شده است. اين مسجد داراي دو در است كه يكي به خيابان و ديگري به بازار سبزي فروشان اين شهر باز مي شود. كتيبه هاي موجود و شيوه معماري مسجد نشانگر تعلق آن به دوره صفويان است. اين مسجد حياط بزرگي دارد كه بناي اصلي در قسمت جنوبي آن قرار گرفته و در بقيه فضاي حياط 16 اطاق براي سكونت طلاب ديني ساخته شده است. درازاي بناي مسجد 28 متر و پهناي آن 5/18 متر است و 35 ستون دارد. سقف و ستون هايي آن منقش و همگي چوبي مي باشند. اين مسجد داراي شبستاني با چايخانه و آبدارخانه مي باشد. پنجره هاي شبستان به مسجد باز مي شود. در كنار شبستان، مسجد متروكي نيز وجود دارد كه بر روي ديوار آن دو كتيبه سنگي است كه تاريخ آن ها به ترتيب 1024 و 1106 هـ. ق مي باشد. متن كتيبه ها نشان دهنده فرماني است كه از سوي حاكم وقت در لغو پاره اي از مقررات مالي و پرداخت وجوهي كه از طرف رعايا انجام مي شد، صادر شده بود.
مسجد شيخ بابا
يكي ديگر از مساجد تاريخي مراغه، مسجدي موسوم به شيخ بابا است كه آن نيز در سال هاي اخير بازسازي شده است. اما از بناي اصلي و اوليه مسجد آثاري به جاي مانده كه در جريان نوسازي مورد استفاده قرار گرفت و هر كدام از آن ها ويژگي به خصوصي از نظر معماري و قدمت تاريخي دارند. اين مسجد در قسمت شمالي خيابان خواجه نصير واقع شده است

 

كليساي مراغه

كليساي هوانس مراغه
اين كليسا در روستاي پرآباد بين مراغه و ميانه واقع شده است. البته هنوز هم مورد استفاده اقليت شهر قرار مي گيرد. اين كليسا مربوط به دوره ايلخانان است، مدخل آن در ضلع باختري است و ورود به داخل از طريق درگاه زير طاق گنبدي صورت مي گيرد. فضاي اصلي كليسا به شكل مستطيل است كه عبادتگاه يا محراب، در ضلع خاوري آن واقع شده كه مركب از سه طاقنما با قوس جناغي است. طاق نماي مياني از طاق نماهاي طرفين بزرگ تر است و در داخل اين طاقنما ها دو پنجره مستطيل شكل با تزيين جالب و شيشه هاي رنگي ديده مي شود. طاق نماي مياني داراي طاق جناغي و طاقنماهاي طرفين داراي گنبد كوچكي است. در ديوار، طاقچه ها و نغول هاي كم عمقي جهت عكس هاي يادبود تعبيه شده است. نور داخل كليسا از درب ورودي و پنجره هاي كوچك ضلع خاوري، شمالي و جنوبي تامين مي شود. در جلوي تالار نرده چوبي مشبكي قرار دارد كه حد فاصل محراب و محل نشستن مردم است. بر روي سقف كليسا نيز چند چلچراغ قديمي جلب توجه مي كند. در ضلع باختري حياط يك سري ساختمان يك طبقه احداث شده كه در گذشته مورد استفاده بوده و اكنون متروك شده است ولي اتاق هاي مخروبه ديگري نيز در اطراف حياط ديده مي شود كه مسكن ارامنه كم بضاعت روستاي پرآباد است. سر در ورودي كليسا داراي گنبد هرمي با روكش شيرواني است و ناقوس كليسا نيز در اين محل قرار دارد

 

پلهاي مراغه

پل چيكان مراغه
اين پل در 25 كيلومتري شمال خاوري مراغه قرار گرفته و آثار دوره صفوي به شمار مي آيد.

پل سنگي مراغه
اين پل در گذشته بر روي رودخانه صافي، در كنار شهر مراغه و در مسير ارتباطي به بناب قرار داشته است. اين پل در دوره قاجاريه توسط حاجي ملك موسوي ساخته شده و داراي پايه هاي سنگي و طاق و بدنه آجري با قوس جناغي بوده و پايه هاي آن در جهت مخالف جريان آب، شكل مثلثي داشته اندو تمام دهانه هاي پل به يك ارتفاع بوده است.
پل ليلان چاي مراغه
اين پل در جنوب روستاي ليلان – از توابع شهرستان ملكان- بر روي ليلان چاي و در مسير كاروان و قديمي تبريز – همدان واقع گرديده و ظاهرا از آثار دوره صفويه مي باشد كه دردوره قاجاريه بازسازي و تعمير شده است. پل ليلان چاي، 46 متر درازاي (با احتساب دنباله و بخش از بين رفته پل، 75 متر) و با احتساب جان پناه ها، 30/6 متر پهناي و 40/5 متر ارتفاع داشته است. دهانه هاي سه گانه پل هر كدام 50/4 متر پهناي دارد و با طاق جناغي پوشش يافته اند. شالوده پايه هاي پل از سنگ هاي تراشيده ساخته شده و بر روي صخره هاي طبيعي بستر رودخانه قرار گرفته است. اين پايه ها در هر دو جهت، موج شكن هايي مثلثي شكل دارند. اين موج شكن ها به صورت جرزهاي پشتيبان تا راس جان پناه ها بالا مي آمده است. ابعاد آجرهاي به كار رفته در اين پل، 5/4× 21×21 سانتي متر است.

پل هلاكو مراغه
در قسمت شمال باختري شهر مراغه كنار برج معروف به برج غفاريه، پل قديمي هفت چشمه اي وجود دارد، كه متاسفانه فقط چهار چشمه از آن باقي مانده و سه چشمه ديگرش خراب است. اين پل كه بر روي رودخانه صافي چاي بنا گرديده و فعلا متروك مانده، نزد اهالي به پل «هلاكو خان» مشهور است. چشمه هاي آن با هم متحدالشكل و مساوي نيستند. دو چشمه با قوس هلالي و يك چشمه به صورت هلال شكسته و يك چشمه هم جناغي است. بر روي پايه سوم پل در جناغ شمالي كتيبه اي وجود دارد كه متاسفانه به دليل ساييدگي، تاريخ آن قابل قرائت نمي باشد تا بتوان از روي آن به تاريخ بناي پل پي برد. ولي ترديدي نمي توان داشت كه اين پل از دوره ايلخانان مغول باقي مانده و به همان سبك ابنيه مغولي از آجر و سنگ بنا گرديده و بعد ها تعميراتي در آن صورت گرفته است. طرز ساختمان پل تركيبي است از آجر چيني در بين جرزها و قاب كردن سنگ در قالب آجري كه همان سبك پل سازي مغول محسوب مي شود.

 

قلعه هاوبرجهاي مراغه

قلعه و غار قيز لار قالاسي مراغه
قيز لار قلعه سي (قلعه دختران) يكي از مهم ترين آثار تاريخي و طبيعي شهرستان مراغه است. اين قلعه و غار در 20 كيلومتري جنوب باختري مراغه و در سمت جنوبي دره بسيار عميق كوه هاي گوي داغ (كوه كبود) واقع شده است. دهانه غار به قطر 30×20 متر و درازاي آن در ابتدا 35 متر و پهنايش 24 متر و ارتفاعش حدود 20 متر است. ارتفاع كلي غار و قلعه نسبت به دره عميق مقابل حدود 1800 متر تخمين زده شده است. داخل غار دالان هاي متعدد تنگ و تاريكي وجود دارد كه در بعضي از آن ها اقسام استالاكتيت هاي آهكي به چشم مي خورد. در ارتفاعات پشت قلعه، باقيمانده يك ديوار خشتي به چشم مي خورد كه از بقاياي قلعه اي قديمي است كه پايين آن چند دخمه وجود دارد كه آثار كندوكاوهاي غير مجاز در آن ها مشهود است.
قلعه ضحاك (هشترود مراغه)
بر فراز تونل راه آهن تهران- تبريز، بين مراغه و ميانه، در خاور ايستگاه خراسانك، بقاياي يك آبادي قديمي سطح وسيعي را پوشانده است. اين محل را قلعه ضحاك مي خوانند. طريق وصول به قلعه به وسيله اتومبيل به اين ترتيب است. ابتدا بايد جاده ميانه- تبريز را در جهت سراسكند طي كنيم. سپس از سراسكند به طرف ايستگاه خراسانك، كه 14 كيلومتر راه خاكي ناهموار است، پيشروي نماييم. از اين نقطه به بعد را بايد پياده رفت. در امتداد خط به سمت خاور ميانه حركت مي كنيم، از تونلي مي گذريم و به پل راه آهن رودخانه قرنقو مي رسيم. بلافاصله پس از پل، تونل طويل تري شروع مي شود كه بخشي از قلعه ضحاك بر گرده آن استوار است. قلعه ضحاك را سرهنگي به نام مونتيث (Monteith) در حدود سال 1830 كشف كرد. در حوالي سال 1840 راولينسون و چند سال پيش محمد تقي مصطفوي رئيس باستانشناسي ايران از محل ديدن كرده اند. و نيز شيب من در سال 1964، در قلعه ضحاك مطالعاتي انجام داده است. رودخانه قرنقو در اين منطقه، مسير پيچ در پيچ خود را در فلاتي مرتفع و كوهستاني طي مي كند و به سمت خاور جريان مي يابد، تا در نزديكي ميانه به قزل اوزن بپيوندد. طرفين رودخانه را پرتگاه هاي تندي محصور كرده اند. قلعه، كه بنايي بسيار محكم است و ديواري دو لايه با پيشامد گي هاي مدور دفاعي دارد احتمالا توسط اسماعيليه بازسازي و مورد استفاده قرار گرفته است. قدمت آن ممكن است حتي به دوره ساساني نيز برسد. ساختمان قلعه با دو حصار جانبي پرتگاه هاي مشرف به رودخانه را در سمت باختر و خاور، مي بندد و با جبهه جنوبي مدخل آن را كه در زميني باريك بين دو سطح مرتفع واقع است، حفاظت مي كند. در بقاياي اين حصار قديمي هنوز جايگاه دروازه آن مشخص است و از اطرف آن سفال هايي متعلق به هزاره دوم قبل از ميلاد مسيح، يافت شده كه از قدمت قلعه ضحاك حكايت مي كند. گمان مي رود كه استحكامات در سطح مرتفع شمالي در دوره مانايي ساخته شده باشد و نيز اين قلعه، در دوره هاي مادي و هخامنشي هم مسكون بوده است. مهم ترين ساختمان محوطه، عمارت كوچكي است (پاويون) كه دركنار پرتگاه قرار گرفته است. در اطراف اين تك بنا، تكه هايي از قطعات گچبري شده و يا حجاري شده به دست آمده است. آب قلعه ضحاك از چشمه اي كه از فرورفتگي سنگ كوه مي جوشد، تامين مي شده است. فضاي داخلي عمارت در امتداد محور پهنايي، شش متر اندازه دارد و در امتداد محور درازايي بنا، طاقي استوانه اي به قطر چهار متر متناسب با پهناي دهانه جنوبي ساخته اند. در سطح داخلي و خارجي دو قاعده، طاقي استوانه اي و نيز دور تا دور بالاي سطح خارجي ديوارهاي سمت هاي ديگر بنا، حفره هاي سه بخشي ديده مي شود كه ياد آور حفره هاي ساختمان هاي هخامنشي است. سر درهاي قوسي شكل پيش آمده، شباهت روي كار نما و كتيبه هاي نقش هندسي، همگي حكايت از اين دارند كه احتمال قوي، قلعه ضحاك مربوط به دوره اشكاني و يكي از مهم ترين بناهاي ياد بود آن دوره در ايران است. قلعه ضحاك به احتمال زياد مخصوص ديده باني بوده است. اين قلعه، از هزاره دوم قبل از ميلاد تا ابتداي دوره اسلامي مسكون بوده و مكاني پر اهميت به شمار مي رفته است. مينورسكي مي نويسد: «كه شايد در قديم به قلعه ضحاك «فاناسپا» مي گفته اند و اين مكاني است كه بطليموس از آن نام برده است». قلعه ضحاك بر سر راه قديمي مركز آذربايجان يعني حدود تبريز و تخت سليمان و اكباتان قرار گرفته است.

برج مدور آجري مراغه
اين برج تقريبا به فاصله ده متري برج ديگري به نام قبر مادرهلاكو در مركز شهر مراغه واقع شده است. در بالاي سردرب آن كتيبه اي وجود دارد كه تاريخ بنا را به سال 563 هـ. ق نشان مي دهد

 

مزارهاوگنبدهادر مراغه

گنبد سرخ مراغه
از پنچ مزار موجود در مراغه، قديم ترين آن ها، گنبد سرخ است كه در آذربايجان بيش تر به «قرمزي گنبد» شهرت دارد. اين گنبد عمارتي است چهار گوش با سقفي گنبدي كه بر مقرنس هايي كه هنوز سالم مانده اند، نهاده شده است. اين بنا شبستاني دارد كه در بلندي قرار گرفته و داخل و زير عمارت نوعي سردابه احداث شده است. در سمت خاور، دري وجود دارد كه اين سردابه را كه از داخل هيچ راهي به شبستان ندارد به خارج مربوط مي كند. چهار پنجره بنا به شكلي تعبيه شده اند كه از داخل در گردن گنبد و از خارج بر چهار وجه اصلي هشت گوشه اي سقف قرار گرفته اند. روزنه هاي ديگري نيز در كتيبه هاي نواري شكل اضلاع باختري، جنوبي و خاوري گشوده اند، ولي بدون شك اين روزنه ها هيچ ارتباطي با تركيب اوليه ساختمان ندارد و بعدها آن ها را ايجاد كرده اند. پاي بنا از سنگ تراشيده ساخته شده است. هم چنين سر ستون هايي كه پايه هاي كوچك طاق هاي اضلاع ثانوي را بر دوش دارند همگي از سنگ هستند. بقيه بنا تماما از آجر است. لا به لاي اين آجرها كه با زيبايي تحسن انگيزي بر روي هم چيده شده اند، بلوك هاي كاشي فيروزه اي رنگ، جلوه اي خاص دارند. كتيبه ها و نقوش هندسي از آجر سرخ تراشيده، و كاشي مينايي رنگي بر بالاي درگاه بنا كار گذاشته شده است. بر زمينه اي از گچ خاكستري اين كتيبه ها نقوشي از گل و برگ گچبري كه اثري از رنگ آبي در آنها ديده مي شود، آراسته شده است. كتيبه هاي موجود نشان گر اين است كه بنا در زمان حيات عبدالعزيز ساخته شده ، ولي از هويت وي كه مدعي حمكراني آذربايجان بود اطلاعي در دست نيست.

گنبد مدور مراغه
گنبد مدور دومين مزار از قبرهاي پنجگانه مراغه است. اين بنا برجي است مدور كه از گنبد و سقف آن چيزي بر جاي نمانده و مزاري كاملا ناشناخته است. ارزش بنا در اين است كه ترقي و تكامل نماي مينايي را طي دوران كوتاه ميان تاريخ احداث اين بنا و تاريخ ساخت گنبد سرخ نشان مي دهد. بنا كه از آجر ساخته شده، بر سكوي بلندي از سنگ كه سردابي در ميان دارد، نهاده شده است. ساختمان، ظاهري ساده دارد و نظير نوعي برج دفاعي است كه فاقد تزئينات است. فقط قسمت ورودي با نقوشي پر و غني، مشابه نماي اصلي گنبد سرخ آذين شده است.

گنبد كبود مراغه
سومين مزار از قبرهاي پنجگانه مراغه كه « قبر مادر هلاكو»نيز ناميده مي شود گنبد كبود مراغه، برجي كبود و زيبا به شكل منشور ده وجهي است. پهلو هاي اين برج داراي طاق نما و حاشيه كاري و دندانه است و در كناره آن ها پايه هاي ستون مانندي ساخته شده است. اين پايه ها مانند سطح بيروني طاق نما ها، با تزئيناتي مركب از آجر و سفال و كاشي فيروزه اي رنگ در طرح هايي هندسي، به شكل بديع آرايش شده اند. وجه تسميه برج، شايد به دليل وجود اين همه كاشي فيروزه اي باشد. اين برج نظير ديگر برج هاي مقبره دار دو طبقه است. قسمت پايين، سرداب مخصوص دفن ميت است و قسمت بالايي، اطاقي مزين به گچبري، كاشي و نوشته، مي باشد. اطاق سقف بلندي دارد كه گنبد آن فرو ريخته و قسمت اعظم گچبري و تزئينات و نوشته هاي آن نيز از بين رفته است. داخل بنا، دور تا دور زير گنبد بر حاشيه اي پهن از گچ، با خط نسخ قسمتي از آيه اول سوره 67 قرآن كريم نوشته شده است. اندازه قبر كه منسوب به مادر هلاكو است و زير گنبد قرار دارد، از حد معمول بزرگ تر مي باشد. تاريخ بنا با توجه به نظرات مختلفي كه در مورد صحت وجود قبر مادر هلاكو، در اين گنبد مطرح است، احتمالا در فاصله سال هاي 582 و 652 مي باشد.

گنبد غفاريه مراغه
اين گنبد نيز يكي ديگر از مزارهاي پنجگانه مراغه مي باشد. اين بنا در قسمت شمال باختري مراغه، كنار رودخانه صافي چاي واقع شده و تاريخ احداث آن در فاصله بين سال هاي 725 و 728 هـ. ق است. گنبد غفاريه بنايي مربع و آجري است كه بر بالاي سكويي سنگي و سردابه دخمه اي عميقي استوار مي باشد. در چهار زاويه آن ستون هايي با نقوش لوزي يخ ساخته اند. جلو خان بزرگ آن، رو به شمال دارد و پهناي طاق زيرين به جانب خاور است. هر يك از اضلاع طرفين و عقب داراي دو طاقنما و يك حاشيه مكتوب است. در اين گنبد تمامي خطوط، ريحان است. كاشي هاي اين بنا مخلوطي از رنگ آبي دريايي و آسماني است. رنگ حروف كتيبه ها سياه بوده و بر متن سفيد ديوار با شاخ و برگ فيروزه قرار دارند. بالاي طاق نماي مركزي ايوان بزرگ، كتيبه اي سه خطي ديده مي شود. بالاي درگاه بنا نيز يك كتيبه دو سطري موجود است كه به علت ساييدگي و شكستگي مفهوم نيست، ولي به نظر مي رسد كه القاب و نام صاحب بقعه است. در جلو خان بزرگ يك طاقنماي مركزي بر سر در ساخته اند كه در بالاي آن دو سطر كتيبه ديده مي شود.

گؤي برج مراغه
اين بنا كه در محله اتابك، كوچه سبزيچي ها قرار دارد، پنجمين و آخرين مزار بزرگ مراغه است. متاسفانه اين بنا امروزه به ويرانه اي تبديل شده و نشانه و كتيبه اي كه بتوان با آن تاريخ بنا را معين ساخت، در دست نيست.

 

ساير نقاط مراغه

سد كوره (چكان) مراغه
در سر راه چكان – هره بر روي رودخانه چكان، سدي به شكل ابتدايي و درعين حال جالب توجه واقع شده است كه به «سد كوره» معروف مي باشد. اين سد با قلوه سنگ و سنگ لاشه به ارتفاع 6 متر بنا گرديده است. درازاي اين سد در بستر رودخانه به 100 متر مي رسد. طبق اظهار نظر اهالي محل اين سد را شخصي به نام اسد خان آصف در يك قرن پيش ساخته است.

آب انبار رصدخانه مراغه
بقاياي اين بنا در سال 1351 هـ. ش و به هنگام كاوش هاي باستان شناسي، تپه رصدخانه مراغه كشف شد. اين بنا كه در دامنه جنوب خاوري تپه واقع شده ظاهرا به همراه ديگر بناهاي رصدخانه مربوط به اوايل دوره ايلخاني و حدود سال 657 هـ. ق است. به نظر مي رسد آب مورد نياز آن، از آب جوي هاي حاصل از بارش برف و باران بر سطح تپه تامين مي شده است. بناي آب انبار مشتمل بر مخزني مستطيل شكل به درازا و پهناي 2/4×5/8 و عمق 3 متر است كه گنجايش 107 متر مكعب آب را دارامي باشد. ديواره هاي اين مخزن به ضخامت يك متر با سنگ هايي به اشكال نامنظم بالا آمده و پس از آن طاقي ضربي با آجر بر روي آن زده اند.( پوشش آجري آن از بين رفته است) براي استحكام بخشيدن به ديواره ها و هم چنين دريافت حجم بيش تري از آب، بنا در زير سطح دامنه تپه ساخته شده و دريچه ورود آب به مخزن در ضلع شمالي آن قرار دارد. براي آب بندي مناسب، ‌كف مخزن، بعد از كف سازي با نوعي اندود ساروج بسيار محكم پوشش يافته است. هم چنين در اين كف آبگذري براي تخليه و لايروبي مخزن پيش بيني شده است

هشترود از قدمتي ديرينه و كهن برخوردار است، در دوره ي ساسانيان از روستاهاي مهم منطقه بوده و در طول تاريخ بارها تخريب و دوباره بازسازي شده است. اساس اقتصاد اين منطقه بر كشاورزي و دام داري استوار بوده و محصولات مختلف كشاورزي و باغي در اين شهرستان به عمل مي آيد. صنايع دستي و كارخانه اي نيز مهم ترين صنايع شهرستان هشترود را تشكيل مي دهند. كوهستان سهند و تالاب هاي متعدد شهرستان هشترود از جاذبه هاي طبيعي اين منطقه و قلعه ضحاك كه يكي از معروف ترين و قديمي ترين قلعه هاي استان آذربايجان شرقي است، از جاذبه هاي تاريخي اين ناحيه به شمار مي آيد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام اوليه هشترود تا قرن حاضر ‹‹سراسكندر›› بوده كه از وجه تسميه آن اطلاعي در دست نيست. بعدها به نام سرسكن ( سر جدا كردن ) ناميده شده است. اين نام نيز بعد ها تغيير كرده و به علت وجود 8 رودخانه در منطقه به نام هشترود ناميده شده است. شهرستان هشترود داراي قدمتي ديرينه و كهن است كه در دوره ساسانيان از روستاهاي مهم منطقه بوده و در طول تاريخ بارها تخريب و دوباره بازسازي شده است.

مشخصات جغرافيايي
شهرستان هشترود از شمال به شهرستان بستان آباد، از خاور به ميانه، از جنوب خاوري به زنجان، از جنوب به شاهين دژ، از جنوب باختري به مياندوآب و از باختر به شهرستان مراغه محدود مي شود. آب و هواي هشترود نسبتا سرد و خشك است. هشترود در 47 درجه و 03 دقيقه درازاي خاوري و 37 درجه و 28 دقيقه پهناي شمالي و در ارتفاع 1660 متري از سطح دريا واقع شده است. اين منطقه در مسير اصلي قره چمن – مراغه قرار گرفته و 119 كيلومتر تا تبريز و 94 كيلومتر تا شهر مراغه فاصله دارد.

بستان آباد

شهرستان بستان آباد در محل شهر باستاني و گمشده «اوجان» بنا شده است. بستان آباد از كشاورزي و دام داري نسبتا" خوبي برخوردار است و اهالي اين منطقه اغلب به شغل هاي كشاورزي و دام داري اشتغال دارند. برخي صنايع نيز در اين منطقه ايجاد شده است. بستان آباد از روزگار كهن همواره به واسطه چشمه هاي آب معدني مورد توجه و مشهور بوده همه ساله تعداد بسياري از مردم ايران براي استفاده از آب هاي معدني به اين خطه مي آيند. آب گرم معدني بستان آباد، كوه هاي بزغوش، غارآق بولاق و بركه قوري گل از جاذبه هاي طبيعي شهرستان بستان آباد به شمار مي آيند. شهرستان بستان آباد گونه هاي مختلفي از حيات وحش را در خود جاي داده است. اين گونه ها شامل پستانداران، پرندگان وآبزيان است.گرگ، روباه، خرگوش، شغال و گرگ، چيل، لك لك، لاشخور، سار، تيهو و چلچله از اعضاي حيات وحش اين منطقه به شمار مي روند

نگاهي كوتاه به اسكو

اسكو از قديمي ترين و مهم ترين شهرستان هاي استان آذربايجان شرقي است. كشاورزي، باغ داري، تهيه و توليد فرآورده هاي كشاورزي و ميوه و خشكبار از مهم ترين منابع درآمدي مردم اين ناحيه است. مردم اسكو؛ علاوه بر كشاوزي، باغ داري و دام داري، به كارهاي داد و ستد، خدمات دولتي، كارگري و كارمندي نيز اشتغال دارند. ابريشم بافي اسكو؛ از اهميت فراواني برخوردار بوده و پارچه هاي اين ناحيه، در ميان زنان شاهسون طرف داران بسياري دارد. درياچه اروميه، دره ي زيباي اسكو و روستاي تاريخي كندوان شهرستان اسكو را از نظر جاذبه هاي گردشگري داراي اهميت كرده است هم چنين مسجدجامع اسكو كه مهم ترين بناي معماري – مذهبي منطقه است، در كنار امام زاده ها و گورستان هاي قديمي؛ ديگر جاذبه هاي تاريخي و معماري آذرشهر را تشكيل مي دهند.

 

مكان هاي ديدني و تاريخي اسكو

درياچه اروميه، دره ي اسكو و روستاي كندوان به همراه مسجدجامع اسكو از مهم ترين جاذبه هاي طبيعي و تاريخي شهرستان اسكو به شمارمي آيند. امام زاده ها و گورستان هاي قديمي نيز از ديگر مكان هاي ديدني منطقه محسوب مي شوند.

 

كشاورزي و دام داري اسكو

كشاورزي، باغ داري و تهيه و توليد فرآورده هاي كشاورزي و ميوه و خشكبار از مهم ترين منابع درآمد مردم اين ناحيه است. فرآورده هاي كشاورزي شهرستان اسكو شامل: گندم و جو، بنشن، نباتات علوفه اي، تره بار، سيب درختي، گلابي، انگور، گوجه سبز، گيلاس، زرد آلو، گردو و بادام مي شود. آب كشاورزي منطقه از چشمه ها، چاه عميق، رودخانه و كاريز تامين مي شود. از نظر كشاورزي اسكو از رونق خاصي برخوردار است و نوع كشت آن آبي و ديمي است.به واسطه ي مراتع سبز و خرم اسكو و قرار گرفتن اسكو در دامنه رشته كوه هاي سهند باختري و سلطان داغي و ارشد داغي اين منطقه از مراتع بسيار خوبي برخوردار است و دام داري در آن رونق فراوان دارد. زنبورداري نيز در اين منطقه داراي ارزش اقتصادي بسيار است.

 

وجه تسميه و پيشينه تاريخي اسكو

محققان اسكو را با اوشكاياي كهن يكي مي دانند. چنان كه از ماخذ آشوري بر مي آيد اوشكايا شهري داراي قلعه بوده كه در خاور درياچه اروميه و در دامنه كوه سهند قرار داشته است. محققان معتقدند كه جايي به نام اوشكايا در ناحيه خورخور كه در كتيبه آرگيشتي اول در شرح لشكركشي سال دهم وي ( 777 ق. م ) آمده است، همان اوشكايا در ماخذ آشوري است. اسكو از قديمي ترين و مهم ترين شهرستان هاي آذربايجان شرقي است. كهن ترين ماخذي كه نام اسكو (اسكويه) در آن آمده؛ شايد كتيبه سارگن دوم پادشاه آشور باشد. اسكوي كنوني در دامنه هاي باختري كوه سهند، ‌قلعه ي مرزي اورارتوها بود. حمدلله مستوفي در قرن هشتم اسكويه يا اسكو را يكي از روستاهاي بزرگ ناحيه باويل رودگفته است. براساس سنگ نبشته هاي متعلق به شاه آشور سارگن دوم در جريان حمله وي به حدود اورارتو، اشكايا كه در آن هنگام دژ مرزي اورارتو بود، بدون پيكار به تصرف آشوريان درآمدند و با شمار ديگري از روستاهاي پيرامون آن به آتش كشيده شد. پس از آن ديگر نامي از اوشكايا در منابع ديده نمي شود. در دوره ي اسلامي حمدلله مستوفي از آن با عنوان يكي از آبادي هاي بزرگ ناحيه و در عالم آراي نادري اسكو از نقاط آباد آذربايجان معرفي شده است. اين منطقه و پيرامونش امروزه يكي از آبادترين مناطق آذربايجان شرقي است

 

جغرافياي اسكو

شهرستان اسكو از شمال به تبريز، از جنوب به آذر شهر، از باختر به دهستان ممقان ايلخچي و كرانه ي خاوري درياچه اروميه و از خاور به روستاهاي حومه و تبريز محدود است. آب و هواي آن در تابستان معتدل و در زمستان سرد و يخ بندان است. شهر اسكو در درازاي خاوري 46 درجه و 07 دقيقه و پهناي شمالي 37 درجه و 55 دقيقه و در ارتفاع 1520 متري از سطح دريا واقع شده است. فاصله اسكو از تبريز مركز استان 34 كيلومتر و خط آهن تبريز– مراغه و تهران از شمال و شمال خاوري دهستان هاي تابعه اسكو مانند ايلخچي و خسرو شهر مي گذرد

نگاهي كوتاه به شهرستان مرند

مرند يكي از شهرستان هاي استان آذربايجان شرقي است كه در ناحيه ي شمال خاوري استان واقع شده است. تاريخ مرند به چند قرن پيش از ميلاد مسيح مي رسد. در دايره المعارف بزرگ اسلامي آمده است كه مرند مركز سكونت اقوامي مهم در دوره كلده و آشور بود. بطلميوس از اين شهر به نام ماندگار ياد كرده است. به عقيده ويليامز جاكسون، مرند پايتخت شهرستان واسپورگان در دوره ساسانيان بود و بقاياي آتشكده اي در تپه خاكستري مرند دليل همين مدعاست. آب و هواي مساعد كوهستاني، برف و باران كافي و مراتع و چمن زارهاي سرسبز؛ جاذبه هاي طبيعي زيادي را در دره ها و كوه هاي منطقه به وجود آورده است. كوه كيامكي داغ و رودخانه ارس به همراه چشمه هاي آب معدني از مهم ترين جاذبه هاي طبيعي مرند به شمار مي آيند. مرند به واسطه ي حاصل خيزي خاك و دارا بودن آب كافي از شهرستان هاي مهم كشاورزي استان آذربايجان شرقي محسوب مي شود. بناهاي متعدد تاريخي از جمله: مسجد جامع مرند، كاروان سراي هلاكو و تپه هاي باستاني، قلعه ها، پل ها، حمام هاي قديمي و آرامگاه هاي مشاهير از ديگر مكان هاي ديدني شهرستان مرند محسوب مي شوند.

 

مساجد در شهرستان مرند

مسجد جامع مرند
بنا بر بررسي هاي انجام شده اين مسجد ظاهرا در آغاز، يكي از آتشكده هاي دوره ساساني بوده كه بعدها با سكونت ارامنه دراين قلعه به كليسا تبديل شده است. پس از پيروزي اعراب بر بابك در قرن سوم هجري و هم زمان با اسلام آوردن مردم آذربايجان اين بنا به مسجد تبديل شد. بناي مسجد بسيار عظيم و بزرگ است. طاق ها و گنبدهاي آجري محراب آن به ابوسعيد بهادرخان (731 هـ) منسوب مي باشد. اين محراب كه هنوز به صورت اصلي خود باقي مانده، داراي گچبري، كتيبه هاي كوفي و رقاع و نقوش جالب از عصر مغول است.

 

كاروانسراها در شهرستان مرند

كارون سراي هلاكو مرند
اين كارون سرا در شمال مرند و در دشت هلاكو واقع شده است. تاريخ ساخت اين كارون سرا سال 730 هـ. ق است.

 

پلها در شهرستان مرند

پل مزرعه مرند
اين پل در 35 كيلومتري شمال باختري تبريز در كناره دهكده مزرعه(از توابع شهرستان مرند) بر سر راه قديم تبريز – اردوباد (واقع در كناره شمالي رود ارس) قرار داشته كه امروزه تنها بقاياي پايه هاي آن در مجاورت پل نوساز بر جاي مانده است. با توجه به نقشه بازسازي شده، اين پل 23 متر درازا، 40/6 متر پهنا و سه دهانه با طاغ جناغي داشته است. پايه هاي مياني پل را به ابعاد و اشكال مختلف ساخته اند و نشانه تعميرات و بازسازي هايي بر آنها ديده مي شود. پايه شمالي در جهت مخالف جريان آب به صورت مثلثي، شكل گرفته و در جهت ديگر فاقد موج شكن مي باشد. اما پايه جنوبي از دو جهت داراي موج شكن مدور و از نظر ابعاد نيز بزرگ تر است. به نظر مي رسد كه پايه شمالي، نشان دهنده شكل اوليه پايه هاي پل باشد كه بعد ها بازسازي شده است. پهناي دهانه شمالي پل 30/3، دهانه مياني 30/5 و دهانه جنوبي 60/3 متر است. پايه جنوبي 40/7 متر درازا و 50/3 متر پهنا و پايه شمالي 6 متر درازا و 80/2 متر پهنا دارد. بناي اوليه پل، مربوط به دوره صفويه يا قاجاريه است.

 

سدها در شهرستان مرند

سد خفير مرند
اين سد در پنج كيلومتري شمال خاوري كاروانسراي ايرانديبي در 27 كيلومتري شمال مرند واقع گرديده و احتمالا از آثار دوره صفوي يا پيش از آن است و به نظر مي رسد كه تامين بخشي از آب كاروانسرا را بر عهده داشته است. ديوار سد تا ارتفاع 7 متري باقي مانده ولي زير آن به صورت طاقي شكسته است. ضخامت ديوار سد، 20/4 متر است و در امتدادي مستقيم (نه منحني) از سنگ لاشه با ملات آهكي بنا شده است. در وسط ديوار سد و در قسمت بالا دست آن در جهت آبگير به ضخامت ديوار سد به شكل منحني اضافه شده است تا فشار آب را بهتر تحمل كند. قطر ديوار سد در ميانه آن كم مي شود و به 80/2 متر تقليل مي يابد. اين ديواره توسط پيشبندهايي با مقطع مثلث، كه در فواصل كوتاه (60/1 و 1و 60/2متر) از هم حمايت مي شود، در كنار هم ساخته شده كه پشت سد را محكم داشته اند.
سد مرندچاي
اين سد در باختر مرند بر روي مرند چاي ساخته شده و احتمالا از آثار دوره صفوي مي باشد كه در دوره هاي بعد تعمير و بازسازي شده است. ديواره سد با توجه به شكل ناهمواري هاي محل برپايي، داراي انحنا هايي به سمت مخزن و بيرون آن است. ضخامت ديواره در قسمت بالا حدود 20/1 و در پايين 50/4 و ارتفاع آن حدود 50/9 متر است. اين ديواره از جهت زير آب با صخره هاي طبيعي و ديواره هاي الحاقي حمايت مي شود. درميانه اين ديواره، دريچه اي براي خروج آب وجود دارد كه اكنون با رسوبات مسدود شده است.

 

حمامها در شهرستان مرند

حمام ليوارجان مرند
بقاياي اين بنا در روستاي ليوارجان در هشت كيلومتري جنوب خاوري شهرستان علمدار از توابع شهرستان مرند واقع گرديده و ظاهرا از آثار دوره صفويه و قاجاريه مي باشد. نيمي از ساختمان حمام بر روي برآمدگي زمين ساخته شده ، به طوري كه قسمت جنوبي آن در گودي خاك فرو رفته است، اما قسمت شمالي كمي از سطح زمين بالاتر قرار دارد. حمام در محوطه مستطيل شكلي به صورت خاوري – باختري ساخته شده و دو ورودي آن از جانب خاوري است. اين ورودي ها از طريق فضاي طاقداري به رخت كن حمام راه مي يابد. رخت كن فضاي چليپا شكل گنبدداري است كه در اطراف آن سكوهايي براي نشيمن و رخت كن تعبيه شده است. در ميانه فضا نيز حوضچه اي قرار دارد. حد فاصل رخت كن و گرمخانه، فضاهاي كوچك طاقداري قرار گرفته و بعد از آن گرمخانه حمام با پوشش طاق و گنبد واقع گرديده است. قسمت اصلي گرمخانه با گنبد و فضاي جانبي آن با طاق استوانه اي مسقف شده است. در ضلع جنوب گرمخانه منبع آب حمام و در ضلع باختري، خزينه و سپس تون يا كوره حمام قرار دارد. بناي حمام فاقد هر گونه تزئيناتي است. حمام ليوارجان دردوره قاجاريه مورد استقاده بوده ولي ممكن است زمان احداث آن به عهد صفويه باز گردد.

 

قلعه ها در شهرستان مرند

قلعه علي بيك مرند
در باختري ترين نقطه كوهستان قراداغ يا ارسباران و در يكي از جالب ترين مناطق ديدني آذربايجان در ساحل جنوبي رود ارس و در ميان كوهستان زيبا و كم نظير و سر به فلك كشيده كامتال(كمتال)، بورداشي بلندترين نقطه اين كوهستان، قلعه معروف و قديمي و تاريخي آذربايجان را در خود جاي داده است كه در ميان مردم و علاقمندان به طبيعت و تاريخ آذربايجان به نام قلعه «علي بيك» معروف مي باشد. به عقيده بيش تر محققان و قلعه شناسان، قلعه علي بيك يكي از 55 قلعه و استحكامات بابك خرم دين دلاور آذربايجان بوده است كه در نبرد خود با اعراب و سربازان خلفاي ستمگر عباسي از اين قلعه و استحكامات، استفاده نظامي كرده و يكي از پادگان هاي مهم بابك محسوب مي شده است. فاصله قلعه علي بيك و كوهستان كامتال از تبريز 222 كيلومتر، از مرند 147 كيلومتر و از هادي شهر(علمدار– گرگر) 82 كيلومتر بوده و مسافت آن تا روستاي دستجرد 12 كيلومتر است.
طاق و قلعه هلاكو
از مرند به طرف جلفا در 27 كيلومتري مرند، بقاياي يك بناي آجري عهد مغول در سمت شمال جاده جلب نظر مي كند. اين بناي تاريخي كه نزد اهالي محل به «كاخ هلاكو» معروف است، در دشت بسيار وسيعي به نام «دشت هلاكو» يا «الاكي» واقع است. آنچه از ساختمان مغولي باقي مانده پي هاي سنگي و ديوار هاي قطوري است كه مبين محوطه ساختماني سي متر در سي متر مي باشد و بدنه اي از يك طاق مدخل و سر بنا باقي مانده از يك دهم طاق اصلي به علاوه پايه هاي سنگي چهارگوشه و دو برج از ضلع جنوبي كه ويران شده است. بدنه طاق به سبك ديگر بناهاي آجري عهد ايلخاني مغول و بر روي پايه سنگي بنا شده است. آن چه فعلا موجود مي باشد در حدود 6 متر ارتفاع دارد. در حاشيه آن اثري از كتيبه كوفي مزين با آجر و كاشي فيروزه اي رنگ ديده مي شود كه دور تا دور طاق سر در بنا را پوشانده و اينك مقدار محدود و كمي از كتيبه و تزيينات آن باقي مانده است. قطر بدنه طاق نيم متر در يك متر است و در جبهه خاوري آن قسمتي از بقاياي ديوار ساختمان از آجر هنوز باقي است. درست روبه روي اين بنا در سمت جنوبي جاده بر روي يك تپه صخره اي نسبتا مرتفع، بقاياي ديواره سنگي يك قلعه مخروبه وجود دارد كه نزد اهالي محل به قلعه «گبرها» معروف است. علاوه بر اطلاق نام « قلعه گبر ها» اهالي به آن «قلعه هلاكو» نيز مي گويند. قلعه حصاري بسيار محكم و عريض مي باشد كه تا 5/3 متر داشته است. تعدادي تكه سفال پارتي نيز در حوالي بنا به دست آمده است. از مشاهده پاره سفال ها مي توان تاريخ احداث قلعه را به ابتداي هزاره اول قبل از ميلاد منسوب نمود.

 

روستاهاي مهم در شهرستان مرند

روستاي هرزند مرند
روستاي هرزند در دهستان هرزندات خاوري از بخش مركز شهرستان مرند، يكي از جالب ترين و ديدني ترين قلعه هاي تاريخي آذربايجان را در خود جاي داده است.
در اين دهستان دو روستا به نام هاي هرزند جديد و هرزند عتيق وجود دارد. روستاي هرزند جديد در شمال شهر مرند بين شهرهاي مرند، زنوز، جلفا و دهستان ديزمار باختري واقع شده و فاصله اش تا مرند 32 كيلومتر است. در مورد وجه تسميه هرزند جديد و عتيق در كتاب هاي تاريخي و منابع تحقيقي، چنين اظهار نظر شده است: «كهن هرزند يا هرزند عتيق يا (داش هرزن) قريه اي است كه بر كمره آفتابگير كوهي در محال هرزندات بين علمدار و مرند واقع شده است و راهي سخت و كوهستاني در قديم داشت كه مسافرت به آن جز با اسب و الاغ و با پاي پياده ميسر نبود، اين قريه رو به ويراني رفته و اكنون جز خانواري چند در آن باقي نمانده است و غالب ساكنين آن به قرا مجاور و مخصوصا به قريه جديد البنايي بنام (گلن قيه) يا (تخته سنگ فروآينده) مهاجرت نموده اند. اهالي قريه كهن هرزن و گلن قيه بيش تر زراعت پيشه اند و به لهجه مخصوصي سخن مي گويند كه به قول خود آنان (گوورزاني لو) و بنا به معروف زبان هرزندي ناميده مي شود. اين لهجه به تلاتي بسيار نزديك است و فقط اختلاف مختصري ميان آن ها موجود مي باشد. درباره لفظ هرزن سخنان زيادي گفته اند، پاره اي تصور نموده اند كه صحيح آن هرزند، به معني «سرزمين پر آب» مي باشد. چرا كه «هرز» به معني آب فراواني كه بلااستفاده بماند و «اند» يكي از ادوات مكاني مي باشد،همان طور كه در نام هاي نهند، اوند، سهند و نظاير آن ها ديده مي شود.» اين نظر پذيرفتني نيست چه در متن سند ترك دعواني كه ميان فرزندان خواجه رشيدالدين فضل اله همداني و كدخدايان هرزن در خصوص دو دانگ از اراضي و مزارع منطقه در سلخ ماه ربيع الثاني سال هفتصد و نود و يك هجري (791 هـ. ق) به رشته تحرير در آمده نام هرزن عتيق به صورت «كين هرز» و «هرزن قديم» ذكر شده است. جمعي گمان مي كنند تلفظ محلي هرزن (به ضم هـ) صحيح و به معني سرزمين آفتابگير است. چرا كه در لهجه هاي آذري حرف (خ) غالبا به (ه) مبدل مي شود و هر به معني (خور) يعني آفتاب مي باشد در صورتي كه در لهجه هرزني آفتاب را (روژ) مي كويند نه (هر). عده اي ديگري نيز معقدند كه هرزن و ارزين هر دو يك كلمه و به يك معني و اسم، منسوب كلمه (ارس) مي باشد. منتهي در نتيجه مرور زمان و كثرت تلفظ به همين صورت در آمده است. اما اين حدس و توجيه نيز درست به نظر نمي رسد چرا كه در اكثر نقاط آذربايجان با روستاهايي به نام هاي (هرزن، ارزنق، هرسين، مرسين، هرسي) برخورد مي شود كه نه در ارسباران واقع شده اند و نه با رود ارس ارتباطي مي توانند داشته باشند. زبان مردم منطقه هرزندات در حال حاضر تركي آذري است، اما به زبان تاتي نيز گفتگو مي كنند كه باقيمانده و تحول يافته زبان مادي و داراي ريشه آريايي بوده كه مورخين و سياحان و جغرافي نويسان اسلامي و عرب آن را فارسي (ايراني) و فهلوي و آذري خوانده اند. بقاياي زبان تاتي در روستاهاي بسيار كهن آذربايجان در گلن قيه، كرينگان، مردانقم، هرزند جديد و عتيق و در خلخال در روستاهاي شال، دورو و خمس هنوز هم وجود دارد. وجود بقاياي زبان ديرين و كهن تاتي دليلي بر تاريخي بودن روستاهاي هرزند بوده و به تمام آثار و بقاياي تاريخي اين منطقه حيثيت تاريخي مي بخشد. يكي از آثار تاريخي و كهن دهستان هرزندات، قلعه با ارزش و مهم سن سارود است كه در شش كيلومتري كاروانسراي تيموري معروف به «آيراندايبي» كه خود در 26 كيلومتري شمال مرند است بر روي پشته سنگي مرتفع بين دو بازوي رودخانه واقع است. اين قلعه در جنوب روستا و در ميان باغات بر بلندي بنا شده است. قلعه سن سارود بقاياي قلعه اي متعلق به دوران قرون وسطاي مي باشد كه گويا در قرن هاي 13 و 14 ميلادي (قرن هفتم و هشتم هجري) بنا شده است. اما در قسمت خاوري آن تخته سنگ هاي بزرگي قرار دارد كه نشانه بناهاي قديم تري است كه قدمت آن شايد به دوران هاي كهن تاريخي برسد. امتداد حصارهاي دفاعي هنوز از سطح زمين نمايان است. به علاوه قسمت هايي از ديوار تا ارتفاع زيادي پابرجا مي باشد و آثار برج هاي نيم استوانه اي پيش آمده، در آن حصار ديده مي شود. در محوطه داخلي قلعه، پي و اساس چند اطاق كه در جوار هم و عمود بر يكديگر بوده اند كاملا نمايان است. تمام ديوارهاي قلعه سن سارود از سنگ لاشه و ملاط گل و آهك ساخته شده كه به آن ساروج گويند. در جنوب قلعه قبرستان قديمي اسلامي و بقايايي از پي هاي ساختماني قرار دارد كه به«پيرحسن» معروف است. ظاهرا اين مكان گوشه عزلت زاهد مسلماني بوده است كه امام زاده حسن در مجاورت آن مدفون است. به نظر مي رسد كه قلعه سن ساورد مامن طايفه اي اسلامي يا مسكن يكي از اشراف ارمني بوده باشد. زيرا اين قلعه تقريبا در مرز خاوري ارمنستان واقع شده است. در جنوب خاوري قلعه سن سارود اثرات و جاي پاهايي وجود دارد كه مي توان گفت با توجه به اين كه در قديم با حفر و كندن علائمي جهت رويت و رصد ستارگان استفاده مي كردند با توجه به آن مسايل مي توان گفت كه اين علايم هم براي همان منظور ساخته و كنده شده باشد و دايره البروج ستارگان را با چنين نشانه هايي مي توانستد ترسيم كنند. تعدادي از اهالي دهستان هرزندات نظربه شدت تعصب و علاقه به خاندان امامت و ولايت در بسياري از آثار تاريخي و كهن باستاني، نشانه هايي از مقام والاي امامت را تجسم و تصور كرده و روايت ها و داستانهاي مذهبي گوناگوني را در اذهان خود خلق نموده اند كه اين روايتها را اهالي محل با آب و تاب نقل مجالس و محافل ساخته اند. از جمله اعتقاد دارند كه قلعه سن سارود توسط حضرت علي (ع) فتح شده است بايد گفت كه اين موضوع در هيچ يك از منابع تاريخي ذكر نشده است و هرگز حضرت علي (ع) به آذربايجان سفر نكرده اند تا قلعه سن سارود را نيز تصرف نمايند. به علاوه فتح آذربايجان ثبت و توسط مسلمين در زمان خلافت خليفه دوم انجام گرفته و تمام جرئيات اين فتوحيات ثبت و ضبط شده است و هرگز نامي از حضرت علي (ع) در فتح قلعه سن سارود نيامده است. آثار و علائم نشان مي دهد كه قلعه سن سارود مربوط به قرون اوليه اسلامي است و معماري آن نيز مطابق با شبيه معماري دوره اسلامي مي باشد و آن، از كچ كاري هاي داخل قلعه كه در اثر كنده كاري ها نمايان شده كاملا مشهور است.

 

تپه هاي باستاني در شهرستان مرند

تپه باستاني پير موسي مرند
اين تپه جزو بخش رودقات شهرستان مرند بوده و در يك كيلومتري خاور قريه سهلان واقع شده است. تپه از سمت شمال به راه آهن تبريز – جلفا و ايستگاه سهلان و از قسمت باختر، خاور و جنوب به اراضي دهكده مذكور محدود مي گردد. تپه پير موسي داراي ارتفاع هفت متر و مساحت هشت هزار متر مربع مي باشد. علت اصلي اين كه تپه از حفاري هاي غير مجاز در امان و مصون مانده وجود امامزاده اي در بالاي آن به نام امامزاده پير موسي است كه متاسفانه اطلاعي از شجره اين امامزاده در دسترس نيست.
تپه قلعه مرند يا يالدور تپه مرند
اين تپه در خاور مرند و در ميان باغات، در كنار رودخانه سيلابي معروف به يالدارچاي قرار گرفته و داراي ارتفاع 17 متر مي باشد. برخي از سفال هاي يافت شده در اين تپه بيانگر تاريخ هزاره چهارم پيش از ميلاد است و برخي ديگر نيز مربوط به تمدن پارت و اورارتو مي باشد.
تپه باستاني قلعه باروج مرند
اين تپه در قريه باروج، در ده كيلو متري شمال باختري مرند واقع شده و جزو يكانات مرند مي باشد. تپه باروج به ارتفاع 17 متر و به قطر تقريبي 150 متر، يكي از تپه هاي معروف و بنام شهرستان مرند به شمار مي رود. در طبقات مياني تپه آثار ديوارهاي خشتي مشاهده مي شود كه در محدوده بالاي آن يك لايه سوخته و سياه به قطر 10 سانتي متر دور تا دور تپه ادامه يافته كه حاكي از آتش سوزي و حريق است. در طبقات بالاتر ديوارهاي آجري مربوط به دوره پارت آشكارا به چشم مي خورد. طبقات تپه شامل تمدن هايي چند از دوره نو سنگي است. سفال هاي لعابدار و منقوش دوره اسلامي نيز در لايه هاي بالايي تپه مشاهده مي شود. قدمت قديمي ترين سفال هاي به دست آمده در اين تپه، به هزاره پنجم قبل از ميلاد مي رسد.

 

آرامگاهها در شهرستان مرند

آرامگاه پير مرند
در نزديكي يالدرچاي مرند واقع در يكي از كوچه باغ هاي آن در كنار قبرستان جديد، گورستان قديمي مرند واقع است كه با انواع و اقسام سنگ هاي گور مزين به نقش و نگارها و در پاره اي مواقع بر روي گورها مجسمه هاي سنگي از قوچ است. روي يكي از سنگ ها كه بيش از ديگر سنگ ها مردم در پاي آن جمع مي شوند و به نذر و نياز مي پردازند، نوشته شده است : كل من عليها فان – هذا روضة السيد الكبير السيد و الامير الجليل النبيل الخليل. . . تعالي بالجود و الكرم. . . نقاوة المنان مير الغني افتخار الدين حسن الحسيني المشهور بمير بزرگ تعمده اله يغفر الذنوب في جمادي الآخر سنه اربع و سبعين و تسمع ماية. اشعاري در جاي ديگر سنگ ديده مي شود :
مير بزرگ آن كه بود – از ره لطف كرم – گشت ازين واقعه – خاطر ياران حزين – رفت زدنيا برون – كرد ز مردم كنار – من كيم مولا نگهدار شما – من كيم لطف خدا يار شما – من كيم. . . - خود شد – خدا يار تو و يار علي

نگاهي كوتاه به شهرستان شبستر

شبستر يكي از شهرستان هاي استان آذربايجان شرقي است كه ناحيه ي خاور استان واقع شده است. شبستر يك منطقه ي كشاورزي است و باغ هاي ميوه و تاكستان ها، اين منطقه را در بر گرفته اند. فرآورده ها و محصولات كشاورزي شبستر را گندم، جو، بنشن، دانه هاي روغني، گياهان علوفه اي، گلابي، سيب، گردو، زردآلو، گيلاس، آلبالو، گوجه، آلو و هلو تشكيل مي دهد. درياچه اروميه و جزاير و بنادر آن، آبشار عيش آباد و ارتفاعات منطقه از جاذبه هاي طبيعي شهرستان شبستر محسوب مي شوند. منطقه ي كوزه كنان شبستر مهم ترين ناحيه ساخت صنايع دستي سفالي اين ناحيه است. بناهاي تاريخي و ديدني متعدد حكايت از قدمت تاريخي منطقه دارند. مساجد شبستر در رديف مكان هاي ديدني به شمار مي آيند. در تسوج مسجد زيبايي وجود دارد كه مسجد يادگار شاه ناميده مي شود. هم چنين قبور عارفان و مشاهير مانند: مقبره شيخ محمود شبستري و مزار پيررجب در كنار روستاي تاريخي سيس از مكان هاي ديدني منطقه به شمار مي آيند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
شبستر از شهرهاي قديم آذربايجان است، كه نام آن در كتاب هاي بسياري آمده است. حمدالله مستوفي در نزهه القلوب(740 هـ ق) فراواني نعمت اين بخش را ستوده و چنين مي نويسد:« چهارم، ناحيت ارونق بر غرب شهر( تبريز ) است. آغازش سه فرسنگي شهر است تا پانزده فرسنگي و عرضش پنج فرسنگ باشد. حاصل نيكو از انگور، غله، و ميوه دارد و مدار تبريز بر ارتفاعات آن جا بادش و سي پاره ديه است و اكثرش معظم كه هر يك قصبه اي است چون سيس، شبستر، و ايقان، كوزه، كنان و …» بخشي از آوازه شبستر نيز به وجود بزرگاني چون: شيخ محمود شبستري عارف و صاحب مثنوي گلشن راز، و ميرزا علي اكبر معجز شبستري شاعر طنزسراي برجسته آذربايجان، مربوط مي شود.

مشخصات جغرافيايي
شبستر يكي از شهرستان هاي استان آذربايجان شرقي است كه ناحيه ي خاور استان واقع شده است. شبستر در درازاي خاوري 45 درجه و 42 دقيقه و پهناي شمالي 38 درجه و 11 دقيقه و در ارتفاع 1400 متري از سطح دريا واقع شده است. رود فصلي شبستر از مناطق خاوري شهر مي گذرد و آب آن به مصرف كشاورزي و باغ داري مي رسد. شبستر از شمال با مرند از باختر و جنوب با درياچه اروميه و از خاور با شهرستان هريس هم جوار است. شهر شبستر در مسير راه اصلي تبريز – سلماس است. فاصله شبستر تا سلماس و تبريز به ترتيب 93 و 67 كيلومتر است. راه آهن تبريز – تركيه از 4 كيلومتري شهر عبور مي كند.
روستاي سيس شبستر
ين روستا در 14 كيلومتري شبستر، در سر راه صوفيان به شبستر واقع شده است. اين روستا داراي آثار تاريخي متعددي مانند قيزيل داش، مزار پير رجب، مزار شيخ اسماعيل، مسجد محمد خنيفه و مقبره باله حسن است

 

ارتفاعات شهرستان شبستر

كوهستان ميشوداغ شبستر
كوه ميشوداغ در شمال درياچه اروميه واقع است و جلگه مرند را از جلگه شبستر و درياچه اروميه جدا مي كند. شهرستان مرند در دامنه شمالي و شهرستان شبستر در جبهه جنوبي اين كوهستان قرار دارد. اين كوهستان از سلماس تا صوفيان به درازاي تقريبي 100 كيلومتر و پهناي 30 كيلومتر امتداد يافته است. حداكثر ارتفاع اين كوهستان 2855 متر است و قله هاي معروف آن عبارتند از: چشمه كنان، فلخ، علي علمدار، كوسه بابا و اوزون بئل امتداد كوه هاي جنوبي مرند و كوهستان ميشو به رشته كوه مورو داغم مرتبط ميشوند.

كوه چشمه كنان شبستر
اين كوه با ارتفاع 2010 متر در محدوده شهرستان شبستر، بخش مركزي دهستان چهرگان و در 45 كيلومتري جنوب باختري مركز شهرستان شبستر واقع شده است. جهت كوه جنوب خاوري - شمال باختري بوده و قله آن از نظر جغرافيايي در 45 درجه و 12 دقيقه درازاي خاوري و 38 درجه و 21 دقيقه پهناي شمالي قرار گرفته است. اين كوه در شمال و شمال خاوري آبادي چشمه كنان واقع شده است.
فلخ شبستر
اين كوه با ارتفاع 3076 متر در محدوده شهرستان شبستر بخش مركزي دهستان گوني خاوري و در 12 كيلومتري شمال مركز شهرستان شبستر واقع شده است. جهت كوه جنوب باختري - شمال خاوري بوده و قله آن از نظر جغرافيايي در 45 درجه و 43 دقيقه درازاي خاوري و 38 درجه و 19 دقيقه پهناي شمالي قرار گرفته است.

 

مساجد در شهرستان شبستر

مسجد جامع شبستر
تصور مي شود كه اين مسجد براي نخستين بار در زمان ايلخانان بنا شده باشد. اما اين بنا نيز از حوادث زمان در امان نمانده و بارها فرو ريخته و از نو تعمير و تجديد بنا شده است. اكنون 42 گنبد صرفي آن بر روي سي پايه عريض آجري قرار گرفته اند. در بالاي درب ورودي مسجد طاق سنگي جالبي نصب شده كه بالاي آن دو كتيبه سنگي به چشم مي خورد. مسجد ايوان و مناره اي نيز دارد كه ستون هاي ايوان و كلاهك مناره همه چوبي و تازه و متعلق به نيمه اول قرن چهاردهم قمري است.

مسجد محمد حنفيه شبستر
مسجد محمد حنفيه درمركز روستاي سيس واقع شده و مسجد جامع روستا به شمار مي رو د. بناي اين مسجد آجري و گنبد دار است. مناره بلندي دارد و ايواني با ستون هاي چوبي در جلو آن تعبيه شده است. اهالي ده معتقدند كه بناي نخسين اين مسجد به امر حنفيه صورت گرفته كه بارها فرو ريخته و دوباره تجديد بنا شده است. اين عقيده مبناي تاريخي ندارد ولي شيوه بنا نشان مي دهد كه تجديد عمارت آن مثل ساير مساجد بزرگ ارونق و انزاب در دوران صفويه انجام شده است.

مسجد يادگار شاه شبستر
در تسوج مسجد زيباي ديگري وجود دارد كه مسجد «يادگار شاه» ناميده مي شود. اين مسجد در مركز شهر، نزديك به خيابان پهلوي واقع شده است. درازاي آن از خاور به باختر، نزديك بيست متر و پهناي آن در حدود 10 متر است. سه گنبد ضربي آجري دارد. گويي سه، چهارطاق يك نواخت را در كنار هم قرار داده اند. تاريخ بناي مسجد معلوم نيست. سالخوردگان تسوج مي گويند كه يكي از شاهان صفوي هنگام جنگ با سلاطين عثماني نذر كرده بود كه چون بر دشمن غلبه جويد مسجدي در تسوج بنا كند. حاجتش برآيد و هنگام بازگشت اين مسجد را بنا كرد. نام مسجد يادگار شاه ماند ولي نام باني فراموش شد. اكنون كتيبه و سنگ نبشته اي در دست نيست تا نام باني معلوم شود. فقط شيوه بنا و مصالح ساختماني به كار رفته، حكايت از قدمت مسجد دارد.
مسجد جامع تسوج شبستر
مسجد جامع تسوج از توابع شبستر در رديف آثار قديمي اين منطقه است. بر پيشاني مدخل اين مسجد فرماني از سطان محمد خدابنده است كه با خط ثلث بر جسته بر روي سنگ فلفلي يك پارچه حك شده است. در حياط كوچك اين مسجد دو چنار عظيم در جلو دو مناره بدون كلاهك مسجد سر به آسمان كشيده اند. قسمت جنوبي حياط منتهي به بناي مسجد مي شود. مسجد 24 ستون دارد. چهار ستون جنوبي آن آجري و بقيه سنگي است. پايه و سرستون ها مقرنس سنگي هستند كه 35 گنبد آجري بر روي آن ها قرار گرفته است. طاق ها به شيوه ايلخاني بوده و اشكال مختلفي دارد. در دو سوي خاوري و باختري مسجد خواجه نشين هاي بزرگي تعبيه شده كه 4 متر درازا و حدود 5/2 متر پهنا دارد و مساحت كل مسجد 1120 متر مربع در ابعاد 32× 35 متر است. بناي اين مسجد چندين بار تعمير و مرمت شده كه با توجه به اطلاعات موجود، آخرين تعمير كامل آن در سال 1252 هجري قمري به امر محمد شاه قاجار به عمل آمد. احتمال دارد كه گچ بري و مقرنس كاري طاق مدخل و طاق محراب در همين دوران صورت گرفته باشد. كتيبه فرمان نشان مي دهد كه تسوج داراي اهميت و جمعيت زياد بوده و موقعيت سوق الجيشي مهمي داشته است و از اين جهت مورد عنايت و توجه شاه صفوي قرار گرفت. تاريخ متن فرمان شاه صفوي 989 هجري است.

X