معرفی وبلاگ
سلام ،‌ خوش آمديد . در اين وبلاگ موضوعات زير مطرح مي شوند : اطلاعات ايران شناسي (معرفي شهرهاي ايران به تفكيك هر استان) - تاريخ ايران - ادبيات ايران زمين - جغرافياي ايران - گالري تصاوير و ... منابع وبلاگ => نرم افزار مرز پر گهر - سايت هاي : نماي ايران ، كتاب اول ، ساجد ، سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان ، پارست ، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، گنجور دات نت
لينك دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1375735
تعداد نوشته ها : 1100
تعداد نظرات : 27
Rss
طراح قالب

موسسه تبيان - ايران شناسي

Translate
لينك دوستان تبياني
پيج رنك

نيشابور، بزرگ‌ترين مركز دانش اسلامي و گاهواره ارجمند‌ترين سخنوران و دانشمندان ايران بوده‌ و پس‌از بلخ، مرو و هرات، چهارمين شهر خراسان باستاني به‌شمار رفته است. مهم‌ترين صنايع دستي مردم نيشابور قالي بافي، فيروزه تراشي، سفال سازي، سبد بافي، و…. است. بيش تر مردم نيشابور از نژاد پيشين ايراني و از تيره هاي پارسي هستند كه در گذشته هاي بسيار دور در اين سرزمين مستقر شده اند. نيشابوري ها به زبان فارسي و لهجه محلي نيشابوري سخن مي گويند. دانشمندان علم و ادبي، چون خيام و عطار نيشابوري، بر اين خاك باليده اند. مردم نيشابور مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. شماري از پيروان اسماعيليه در روستاهاي نيشابور، به ويژه ديزباد سكونت دارند. نيشابوري ها مردمي متدين، زحمت كش و پاك انديش اند. سعي دارند از اخلاق ناپسند، كينه و دشمني به دور باشند و به آب و خاك و مردم سرزمين خود علاقه‌مندند. نيشابور زادگاه گروهي از دانشوران و مردان نام‌دار تاريخ ايران از دوره هاي بسيار كهن است. در مكان كنوني نيشابور شهري به نام «ريوند» نام وجود داشته است كه در نبردي سهمگين ميان ايرانيان و تورانيان در زمان هخامنشيان و اشكانيان با خاك يكسان مي‌شود و شهرستان نيشابور توسط شاپور پسراردشير بنا مي‌شود.پس از اسلام ، شهر نيشابور ، به عنوان تاي ايراني بغداد در برابر آن آراسته مي شود. ايرانيان چند هزار سال پيش از پيدايي يونان در شهرسازي خود به رديف ديوارهاي راست و كوچه و توالي خانه ها در امتداد معين دست يافتند كه باز خيلي زودتر از غربيان، آنان‌را به ساختن شهرهاي شطرنجي راهنمايي كرده است. همه ايرانيان باتازيان جغرافي نويس نيز اين را يادآور شده‌اند كه صورت شطرنجي نشاپود پديده‌اي ايراني است، اما برخي از پيروان يونان اين را نيز پديده اي يوناني مي‌دانند كه اسكندر با خويش به ايران آورد كه استناد علمي ندارد.
صنايع دستي شهرستان نيشابور، مشتمل بر فرش بافي، پارچه بافي، فيروزه تراشي ،سفال سازي و سبد بافي است. از روزگاران كهن فرش بافي در استان خراسان به ويژه نيشابور رايج بوده است. بافت فرش به 2 گونه است بافت فارسي و بافت تركي. نقشه هايي كه در اين شهرستان رايج است لچك ترنج ساده، افشان شاه عباسي، لچك ترنج پر، بته جقه اي، گل فرسنگ، اردبيلي، يا شيخ صفي،اسليمي، درختي و نكارگاه، پشتي بافي نيز بين قالي بافان رايج است.فيروزه تراش يا شناخت گونه هاي فيروزه از هنرهاي مهم و باارزش در شهرستان نيشابور است. تراش فيروزه به گونه‌هاي پيكاني، مسطح از جمله تراش‌هايي‌است‌كه علاقه‌مندان زيادي دارد. بازار مصرف اين هنر علاوه بر درون استان و شهرستان نيشابور از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است.در برخي نقاط اين شهرستان كارگاه‌هاي پارچه بافي سنتي كه به تهيه كرباس، چادرشب، و ملحفه مشغول هستند. كرباس هاي سفيد و ظريف بافته مي‌شود كه علاوه بر پيراهن و زير شلواري در تهيه سفره، شمد، حوله، قطيفه نيز از آن استفاده مي كنند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
نام اين شهر در اوستا «رئونت» آمده و به معني دارنده شكوه و جلال است. اين واژه در گذر زمان و دگرگوني زبان اوستايي به پهلوي به «راي‌اومند» تبديل شد. در نبشته هاي پهلوي، اين واژه به عنوان صفتي براي خداوند آمده است و در سر آغاز بيش تر نامه هاي پهلوي به چشم مي خورد. از اين رو مي توان دريافت كه آن شهر باستاني تا چه پايه نزد ايرانيان ارجمند بوده است، كه با چنين صفتي از آن ياد مي كنند. هم اكنون نيز بخش باختري نيشابور تا مرز سبزوار «ريوند» نام دارد و در دوران اسلامي نيز بزرگاني از آن برخاسته اند، كه در آثار اسلامي، از آن ياد شده است. اين نام، در شاهنامه به گونه «ريونيز»‌ به عنوان محلي كه در يكي از نبردهاي ميان ايرانيان و تورانيان ويران گشته، آمده است. بر اساس متن كهن «نامه شهرستان هاي ايران» اين شهر در زمان شاپور اردشير ساساني دوباره ساخته شده است. در اين نامه از نيشابور به نام «نيوشاپوهر» ياد شده است. از سويي در همين دوره پارتيان ساكن خراسان، كه از چيره گي اردشير خشنود نبودند، با ماندن نام پسر اردشير بر شهرستان هم راي نبوده و بدين روي صفت «ابرشهر» (به معني شهر برين) را بر آن نهادند و در پاره اي از نبشته هاي پهلوي، اين نام به گونه «اپر شتر» آمده است. اين نام به گونه اي همان نام پيشين را، كه به معني «دارنده شكوه بود» به ياد مي آورد. در نوشته هاي پس از اسلام نيز پيش از آن كه نام «نيشابور» آيد، «ابر شهر» آمده و برخي از نويسنده گان اين زمان نيز در معني آن بلندي زمين را دليل دانسته اند.

نيشابور در روزگار پادشاهي يزدگرد دوم (438- 457 م) از لحاظ اهميت در شمار شهرهايي چون مرو و سمرقند در دروه هاي بعدي بوده است. پيدا شدن سكه هاي ساساني در ويرانه هاي گوناگون نيشابور، خود نشان دهنده اهميت اين شهر در آن دوران است. نيشابور در سال 31 هـ . ق، در روزگار عثمان گشوده شد. شش سال بعد، در زمان خلافت حضرت علي(ع) گروهي از ايرانيان زرتشتي نيشابور شورش كردند، ولي اين مخالفت زود گذر و ناپايدار بود. نخستين امير ايراني كه در نيشابور پس از اسلام تخت نهاد، ابومسلم مروزي سپهبد جوانمرد ايراني بود، كه در سال 131 هـ . ق، به ياري سپاه خراسان بني اميه را پس از يك سده ستم، از پهنه زمين بزدود. پس از او سنباد گبر نيشابوري به خونخواهي ابومسلم، از نيشابور برخاست و چند سال با سپاهيان بني عباس جنگيد و سال ها (تا 138 هـ . ق) خاور ايران را از دستبرد عباسيان ايمن داشت.
طاهريان از سال 206 هـ . ق، نام مامون را از خطبه هاي نماز انداختند و نيشابور را پايتخت خود كردند. يعقوب ليث صفاري در سال 259 هـ . ق، بازمانده طاهريان را در نيشابور شكست داد و چندي نيز در نيشابور زيست. پس از شكست عمروليث از امير اسماعيل ساماني در سال 287 هـ . ق، بخارا پايتخت خراسان شد و همواره از سوي ايشان اميري بر نيشابور فرمان مي راند.
سلجوقيان هر از گاهي نيشابور را پايتخت خود قرار داده اند. در اين بين آلب ارسلان، ملكشاه و سنجر بيش تر در اين شهر به سر برده اند. در هجوم غزنويان به سال 549 هـ . ق، به علت پايداري مردم كه به فرمان پيشواي مذهبي خويش امام محمد يحيي عمل كردند، شهر را به آتش كشيدند، كتابخانه ها را چپاول كردند و كتاب ها را سوزاندند. در حمله مغول (618 هـ . ق)، به فرمان تولي – پسر چنگيز – به علت كشته شدن داماد چنگيز به تير نيشابوريان، مردم و حتي سگ و گربه هاي شهر را كشتند. پس از يورش تولي خان و با خاك يكسان شدن شادياخ، شهر جديد نيشابور، در شمال شادياخ و شايد در روي ويرانه هاي نيشابور پيشين پي افكنده شد. 59 سال بعد شهر جديد نيز در زلزله اي كه خرابي هايش از خرابي هاي لشگريان چنگيزي كمتر نبود به طور تمام ويران گشت. در 695 هـ . ق، با ورود غازان خان به خاك خراسان، فصل نويني در پيشينه اين شهر آغاز شد. اين بار باز در همان محل يا پيرامون ويرانه هاي نيشابور باستاني، شهر جديدي بنياد نهاده شد، كه مي توان آن را نيشابور جديد نام نهاد. در اواخر حكومت ايلخانان مغول در ايران، نيشابور جزو قلمرو سربداران سبزواري شد و در سال 782 هـ . ق نظر به اين كه خواجه علي مويد، آخرين فرمانرواي سربداران، اطاعت تيمور لنگ را گردن نهاد، نيشابور از خرابي هاي تيمور رهايي يافت.
با پيشرفت روز افزون مشهد از لحاظ مهمترين شهر زيارتي شيعيان در دوران صفوي، نه تنها نيشابور كمتر مورد توجه بود، بلكه همانند هرات و مشهد در خطر يورش اوزبكان و تركمانان و سرانجام افغانان بود. نخستين يورش افغان ها در پايان پادشاهي شاه سلطان حسين، سبب خرابي استحكامات و پاره اي از ساختمان هاي نيشابور شد. در 1160 هـ . ق، به دنبال كشته شدن نادر شاه افشار، يكي از سردارانش به نام احمد خان ابدالي، كه بعدها به احمد شاه دراني سرشناس شد، پس از چند بار نبرد، نيشابور را گرفت و خرابي هاي بسيار به بار آورد. وي عباسقلي خان بيات را به حكومت آن جا منصوب گردانيد، عباسقلي خان در نيشابور با دلسوزي و مردم نوازي گروهي از رنجبران و كشاورزان فراري شهر را تشويق به بازگشت كرد و به ساختن ديوار شهر و بازسازي پاره اي از خرابي ها همت گماشت. با اين حال نيشابور اهميت پيشين خود را پيدا نكرد تا آن كه در سده 13 هـ . ق، به دست قاجاريان افتاد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان نيشابور، با پهنه اي حدود 9308 كيلومتر مربع، در شمال خراسان رضوي،از نظر جغرافيايي در 36 درجه و 12 دقيقه پهناي شمالي و 58 درجه و 48 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 1193 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي چناران و قوچان، از باختر به شهرستان سبزوار، از خاور به شهرستان هاي مشهد و چناران و از جنوب به شهرستان هاي تربت حيدريه و كاشمر محدود است. آب و هوا در دامنه ها معتدل و در نواحي پست، اندك‌اندك بر گرما و خشكي هوا افزوده مي شود. شهرستان نيشابور پوشش گياهي گوناگوني را داراست. در بخش كوه‌پايه اي، گياهاني مانند ريواس، كماي و دانه شور و در بخش دشتي تاغ، گز و جنگل هاي دست ساز براي تثبيت شن هاي روان وجود دارد. در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت شهرستان نيشابور 412904 نفر برآورد شده كه از اين تعداد 158847 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي‌كردند.

 

مساجد درشهرستان نيشابور

مسجد جامع نيشابور
اين مسجد از بناهاي قرن نهم هـ..ق. است و صحن آن كه به شكل چهارگوش است ، ايوان‌هاي بلند با شبستان و محرابي سنگي دارد و چندين كتيبه منظوم نيز در ديواره‌هاي آن باقي مانده است. كتيبه‌اي نيز از زمان شاه عباس اول صفوي در سال 1021 در اين بنا نصب شده است. كتيبه اصلي مسجد ، منظوم و شامل دو بيت به خط ثلث است و بر روي ستون شبستان باقي مانده است . از اين كتيبه معلوم مي‌شود كه باني مسجد ، پهلوان علي نامي بوده است. كتيبه منظوم ديگري بر روي سنگ، در بالاي محراب نصب شده است. مفاد اين كتيبه حاكي از اين است كه مسجد به دست عباس قلي خان نامي تعمير شده است و به دست او ، بناهايي به ساختمان اصلي مسجد افزوده شده است. سه فرمان تاريخي از شاه عباس اول صفوي در روي سنگ نقر شده و در ديواره اين مسجد نصب شده است . متن سه فرمان شامل لغو و تخفيف ماليات ، رفع مزاحمت عمال دولتي از مردم و ساكنين نيشابور بوده است. اين بنا تحت شماره 317 در شمار آثار تاريخي ثبت شده است.

 

قلعه ها و آتشكده ها در شهرستان نيشابور

آتشكده نيشابور
در شهرستان نيشابور آتشكده‌اي قديمي قرار دارد كه به دوره پيش از اسلام مربوط است . ظاهراَ هيچ نوع مطالعه‌اي بر روي اين اثر تاريخي انجام نگرفته است.

 

آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان نيشابور

آرامگاه فضل بن شاذان نيشابور
اين بنا در آبادي فضل در حومه نيشابور قرار دارد و تمامي آن از آجر ساخته شده و در نماي خارجي آن هيچ گونه تزييني به كار نرفته است . گنبد فراز بقعه داراي پوششي از كاشي است . بناي آرامگاه به طور مكرر مرمت شده است و نشاني از آثار قديمي در آن ديده نمي‌شود. ابو محمد فضل بن شاذان،‌ از مشايخ بزرگ علم حديث، در نيمه اول قرن سوم ، و فقيه متكلم شيعي است.

آرامگاه شيخ عطار نيشابوري
فريدالدين ابوحامد محمدبن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري شاعر و عارف نامي ايران در حدود سال 540 متولد شد و در 618 هـ..ق ، جهان را بدرود گفت. مقبره عطار نيشابوري در فاصله 6 كيلومتري خاور نيشابور، در نزديكي امام‌زاده محروق و آرامگاه خيام واقع شده است. ساختمان قديمي مقبره، از آثار امير علي شير نوايي و دوره سلطان حسين بايقرا است كه در كتاب تذكره دولت شاه، ذكري از آن رفته است. اكنون از بناي امير علي شير نوايي كه دولت شاه بدان اشاره كرده است، جز سنگ ميله بالا سر قبر كه تاريخ بنايش ضاهراً 891 هـ.ق. بوده؛ چيزي باقي نمانده است.

در اواخر دوران محمد علي شاه قاجار، نيرالدوله ـ والي خراسان ـ كه عازم مشهد بود، دستور داد بقعه‌اي بر مزار عطار احداث كنند؛ ولي به علت انقلاب و بازگشت نيرالدوله به تهران ، آن بنا به صورت بقعه گنبددار ساده و آجري باقي مانده است. در دوره اخير، انجمن آثار ملي در دو مرحله (1332 و 1337 هـ.ش.) نسبت به تكميل بنا و كاشي‌كاري و تزيين آن اقدام كرد و بناي قبلي را به صورت مناسبي درآورد.
بناي فعلي با نقشه هشت ضلعي با گنبد كاشي كاري شده پيازي شكل، داراي چهار در ورودي است . ورودي اصلي بنا از ضلع شمالي آن است. در نماي خارجي بنا ، چهار غرفه طراحي شده كه با كاشي هاي سبز و زرد و آبي تزيين شده‌اند. نماي داخلي بنا از گچ پوشيده شده و داراي چهار شاه نشين است. قبر عطار نيشابوري در وسط اين بقعه قرار دارد و در سمت جنوب سنگ قبر ، ستون سنگي هشت تركي به ارتفاع سه متر نصب شده است. مساحت زيربناي آرامگاه 119 متر مربع است و در طرف چپ در ورودي،‌ پلكاني آجري جهت دسترسي به پشت بام تعبيه شده است. بناي آرامگاه داراي حياط و باغچه سرسبزي ست كه مقبره كمال الملك در آن قرار دارد. مزار شيخ عطار هر ساله ميزبان عاشقان فرهنگ و ادب ايراني است كه به قصد زيارت، راه نيشابور را در پيش مي‌گيرند تا در فضايي صميمي و دل‌پذير در كنار شيخ پير خود ساعاتي را سپري كنند. بي‌ترديد، شيخ عطار نيشابوري يكي از عرفاي بزرگ ايران است كه با آفريدن آثاري بديع، مقام‌خود را جاودان ساخته‌است.
آرامگاه نظام الملك بكروي نيشابور
اين آرامگاه در كدكن نيشابور واقع است.اين شهر،چندين مسجد داردكه قديمي‌ترين آن ها، روي تپه‌اي در محله بالاي شهر ساخته شده است. بناي مذكور ، تماماً با آجر و گچ ساخته شده است و به نظر مي‌رسد از آثار معماري قبل از دوره ايلخاني باشد. متصل به ضلع خاوري ايوان مسجد، مقبره نظام الملك الخلوي البكروي است كه سلسله نسبت او در سنگ قبرش درج شده است. بناي اين مزار، نسبت به ساختمان مسجد، مؤخر است. بناي مقبره را با آجر و گچ ساخته‌اند و خارج سقف آن با كاشي فيروزه‌اي مزين بوده است و هم‌چنين تمام ازاره داخل مقبره تا قريب به يك ذرع ، كاشي مسدس داشته كه اكنون مفقود شده است.

از كاشي‌هايي‌كه در خاك اطراف محل پيدا شده است، معلوم مي شود كه كاشي ازاره بنا، بسيار ظريف و داراي نقش دقيق و رنگ آميزي لاجوردي و سفيد بوده است. در گوشواره‌هاي داخل مقبره، هشت ستون سنگي در نبش ديوار نصب بوده كه امروزه جاي آن‌ها خالي است. بالاي ازاره كاشي‌كاري شده، كتيبه‌اي با خط ثلث متوسط برجسته نصب است كه بر آن با گچ قسمتي از سوره «يس» را با زمينه لاجوردي و خط سفيد نوشته‌اند. از اين كتيبه، قريب نيمي باقي است و نيم ديگر آن ، به علت خرابي ضلع جنوب خاوري از بين رفته است. در زاويه جنوب باختري، در خلال باقي مانده كتيبه، عبارت «في شهر ذي الحجه 906» باقي مانده است .
در وسط مقبره، سنگ مزار نظام الملك قرار داشته كه به جاي ديگري منتقل شده است. بر اساس كتيبه سنگ قبر، وفات شيخ معزالدين نظام الملك بن شيخ شهاب الدين سلام الله در سال 938 هـ.ق واقع شده؛ در صورتي كه تجديد نقاشي مقبره در سال 906 هـ.ق بوده، بنابراين، به نظر مي‌رسد اين مقبره در ابتدا متعلق به شخص ديگري بوده است و چون در سنگ مذكور، عنوان پدر و جد نظام الملك ، مخصوصاً جد او با احترام بيش‌تري ذكر شده است، بعيد به نظر نمي‌رسد كه پدر يا جد او در اين مقبره دفن شده باشد. در جلوي مسجد و مقبره، گورستان بسيار قديمي‌ كدكن قرار دارد‌كه بيش‌تر سنگ‌هاي قبور آن از بين رفته و فقط دو سنگ كوچك كه در پايه ايوان مسجد و نزديك به يك‌ديگر نصب شده‌اند، باقي است و مربوط به شيخ ابوالوفاء و امير علاء‌الدين نامي است. از مجموع مفاد سنگ قبر نظام الملك و شيخ ابوالوفاء و امير علاء الدين چنين برمي‌آيد كه مدت زماني به وسيله عده‌اي از عرفا، به توالي يكديگر بساط ارشاد در كدكن گسترده بوده است.
آرامگاه حكيم عمر خيام نيشابوري
يكي از ديدني‌ترين با‌غ‌هاي ايراني، باغي است كه بناي‌ آرامگاه حكيم عمر خيام، در ميان آن قرار گرفته و به خود وي تعلق داشته است. حكيم ابوالفتح عمر بن ابراهيم، مشهور به خيام نيشابوري، فيلسوف، رياضي‌دان، منجم و شاعر ايراني، در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هـ.ق مي‌زيسته و گويا بين سال‌هاي 530-506 هـ.ق وفات يافته است. آرامگاه اين فيلسوف، در خاور آرامگاه امام زاده محمد محروق و ابراهيم قرار دارد. اين محل، ساليان متمادي، از يادها رفته بود و شايد اگر آرامگاه امام زاده محروق نبود، قبر خيام نيز به طور كلي محو و نابود مي‌شد. در سال 1341 هـ.ش انجمن آثار ملي،‌ در فاصله 100 متري شمال آرامگاه مزبور بناي يادبود اين حكيم بزرگ را ساخت. اين بناي عظيم و استوار، از آهن و سنگ و به صورت گنبدي رفيع با ده پايه ساخته شده است و پايه‌هاي آن با اشكال هندسي و لوزي‌هاي بزرگ و كوچك به يكديگر متصل شده‌اند .

سبك اين بنا، تركيبي از سبك معماري خاوري و باختري است و سازندگان در ساخت آن، از انديشه خيام الهام گرفته‌اند. بر اطراف پايه‌هاي گنبد، هرم‌هايي از سنگ‌هاي بزرگ و آب نماهايي سنگي ساخته‌اند كه داخل آن‌ها كاشي كاري شده است.درقسمت‌باختر آرامگه ، مجموعه‌اي از كتابخانه و موزه و مهمان‌خانه وجود دارد .
آرامگاه كمال الملك نيشابور
در باغ شيخ عطار نيشابوري، مقبره محمد غفاري فرزندميرزا بزرگ كاشاني ملقب به كمال‌الملك از مفاخر نقاشي ايران قرار گرفته است. اين بنا با سبك جديد و به صورت مشبك با شش ايوان در سال 1341 بر روي مقبره كمال الملك ساخته شده است. مقبره كمال الملك، به عنوان زيارتگاه فرهنگ دوستان و عاشقان هنر ايراني ، هر ساله مشتاقان بسياري را به سوي خود جلب مي‌كند . اين مقبره در شهر نيشابور واقع شده است.

گورستان‌هاي نيشابور
در داخل نيشابور براي بعضي از محلات گورستاني بوده و نام گورستان‌هايي كه در كتاب تاريخ الحاكم ذكر شده چنين است :

1 ـ گورستان حيره كه آن‌را گورستان نصر بن زياد القاضي مي‌گفتند. 2 ـ گورستان محله باغك 3 ـ گورستان جنيدالله (شايد جندالله يعني لشگر خدا) 4 ـ گورستان مصلي 5 ـ گورستان علويه 6 ـ گورستان دروازه معمر كه قبر احمد بن حرب و يحيي بن معاذ و بسياري از علماء در آن‌جا بوده است 7 ـ گورستان شاهنبر كه بسياري از علماء در آن‌جا مدفونند 8 ـ گورستان تلاجرد كه مرقد امام‌زاده محمد بن محمد بن زيد بن علي بن الحسين (ع) در آنجاست و بنايي از عهد شاه سليمان صفوي بر مزار امام زاده محمد معروف بمحروق ديده مي‌شود و در همين فصل از كتاب آثار باستاني خراسان توضيح كافي نسبت بخصوصيات بنا داده خواهد شد و مزار اكنون در وسط باغي واقع شده كه با آب قنات تلاجردو كه اكنون هنوز آب دار است اراضي باغ آبياري مي‌گردد 9 ـ گورستان شادباخ 10 ـ گورستان فز معرب بوژ 11 ـ گورستان دروازه عروه كه قبر حسين بن معاذ و حسين بن الوليد القرشي و خفص بن عبدالرحمن و بسياري ديگر در آنجاست 12 ـ گورستان عبدالله بن طاهر كه احفاد و عشيره او و سادات علوي در آنجاست 13 ـ گورستان جل آباد (گل آباد) كه اولياء كبار و علماء در آن‌جا آسوده‌اند 14 ـ گورستان ميدان زياد 15 ـ گورستان حسين بن معاذ.

 

حمامها و آب انبارها در شهرستان نيشابور

آب انبار بازارنو نيشابور
اين بنا در چهار راه انقلاب، مقابل بازار سرپوشيده و ابتداي بازار نو واقع شده و از آثار دوره قاجاريه محسوب مي‌شود. بناي آب انبار با طرح مستطيل شكل ، مشتمل بر سر در ورودي، راه پله، محوطه پا شير و مخزن وسيع و ستون‌دار است. ورودي بنا در جانب باختري قرار گرفته و با 17 پله به محوطه پاشير مي‌رسد. طول راه پله تا انتها 5/15 و عرض آن 5/3 متر است . محوطه پاشير نيز 5/3 * 4 متر وسعت دارد . مخزن بزرگ بنا 18 * 30 متر وسعت داشته و پوشش طاق و گنبد آن بر روي 8 پايه 4 ضلعي مياني و جرزهاي كناري ديوار قرار گرفته است . فاصله هر يك از ستون‌ها از همديگر 5/3 متر است. سطوح داخلي بنا در دوره اخير براي استفاده تجاري گچ اندود شده است. بر بالاي مخزن دو بادگير مكعب شكل تعبيه شده است . مصالح به كار رفته در بنا آجر با ملات گچ و ساروج است . اين بنا به شماره 1814/ 3 به ثبت تاريخي رسيده است.


X