معرفی وبلاگ
سلام ،‌ خوش آمديد . در اين وبلاگ موضوعات زير مطرح مي شوند : اطلاعات ايران شناسي (معرفي شهرهاي ايران به تفكيك هر استان) - تاريخ ايران - ادبيات ايران زمين - جغرافياي ايران - گالري تصاوير و ... منابع وبلاگ => نرم افزار مرز پر گهر - سايت هاي : نماي ايران ، كتاب اول ، ساجد ، سازمان ميراث فرهنگي استان اصفهان ، پارست ، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، گنجور دات نت
لينك دوستان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1477196
تعداد نوشته ها : 1100
تعداد نظرات : 27
Rss
طراح قالب

موسسه تبيان - ايران شناسي

Translate
لينك دوستان تبياني
پيج رنك

در حالي كه در روز 28 مرداد 1357 حكومت با برگزاري مراسم بزرگداشت كودتاي 28 مرداد تلاش مي‌كرد وانمود كند رژيم از موقعيت مستحكمي برخوردار است، آتش‌سوزي سينما ركس آبادان، كه به زودي شايع شد ساواك در آن دست دارد، دولت جمشيد آموزگار را با بحران جدي مواجه كرد. سپهبد ناصر مقدم رئيس وقت ساواك در ملاقاتي با شاه خاطرنشان كرد كه با توجه به مجموعه شرايط، عمر نخست‌وزيري جمشيد آموزگار به سر آمده و او ديگر براي حل مشكلات حكومت تواني ندارد. شاه به توصيه مقدم و برخي محافل سياسي داخلي و خارجي، جعفر شريف امامي را مأمور تشكيل كابينه كرد. ناصر مقدم پيشاپيش در اين‌باره با افرادي چون آيت‌الله شريعتمداري نيز مشورت كرده و به اين نتيجه رسيده بود كه حضور فردي با شعارهاي مسالمت‌جويانه‌تر، كه در عين حال بتواند با محافلي از مخالفان ميانه‌رو حكومت نيز ارتباطاتي داشته باشد و وعده‌هايي براي نجات حكومت از بحران ارائه دهد، بيش از هر گزينه ديگري براي اشغال پست نخست‌وزيري مطلوب خواهد بود؛ تعداد قابل توجهي از افراد كابينه جعفر شريف امامي را اعضاي ساواك تشكيل مي‌دادند. 1 شريف امامي بسياري از طرحهاي دولت را با همكاري و رايزني مقدم برنامه‌ريزي مي‌كرد.2 هيئت دولت شريف امامي براي مهار بحران، نشستهاي مشترك متعددي با فرماندهان نظامي داشت كه در اغلب اين جلسات ناصر مقدم نيز حضور داشت و راهكارهاي او درباره چگونگي مواجهه با مشكلات مبتلابه دولت و حكومت، بين اعضاي كابينه و فرماندهان نظامي با استقبال روبه‌رو مي‌شد.3 مقدم تلاش كرد تا بلكه آيت‌الله شريعتمداري در ملأعام مخالفت خود را با امام خميني اعلام كند، اما وي كه از قدرت و اعتبار امام در بين مردم اطلاع داشت و از تبعات سوء خواسته ساواك نگران بود، تقاضاي مقدم را رد كرد. اما در مذاكرات و گفت‌وگوهاي طولاني و متعدد خود اظهار اميدواري مي‌كرد كه به روش ديگري، از روش امام خميني در مبارزه با رژيم پهلوي انتقاد كند. در بسياري از موارد، ساواك براي مذاكره با شريعتمداري از رابطي به نام هدايت اسلامي‌نيا بهره مي‌برد كه با سفارت امريكا در تهران و نيز ساير گروههاي ميانه‌رو مخالف حكومت نيز روابط نزديكي داشت. شريعتمداري خواستار پياده شدن اصول قانون اساسي مشروطيت و قدرت‌يابي دوباره مجلس شوراي ملي به عنوام مهمترين ركن مشروطه بود. وي همچنين هر از گاه به دليل قتل‌عامهايي كه در تظاهرات صورت مي‌گرفت، دولتهاي وقت را سرزنش مي‌كرد. از ديگر اقدامات ساواك در اين دوره، آزادي تدريجي دهها نفر از علما و روحانيون بود و به غلط چنين تصور مي‌شد كه با آزادي اين افراد، از دامنه نارضايتيها در بين علما و روحانيون كاسته خواهد شد.4

 

از ديگر پيشنهادات مقدم به دولت شريف امامي و نيز شخص شاه، طرح حساب شده آزادي شماري از زندانيان سياسي در مناسبتهاي مختلف بود. به پيشنهاد ساواك در روزهاي چهارم آبان 1357 و سپس 19 آذر 1357 (مصادف با روزهاي تولد شاه و روز بين‌المللي حقوق بشر) شمار قابل توجهي از زندانيان آزاد شدند و حكومت درباره اين اقدامات، تبليغات پر سروصدايي به راه انداخت. 5 از ديگر اقدامات ساواك در اين دوره تلاش براي ارائه چهره‌هاي مدافع و حامي اصول و ارزشهاي ديني و مذهبي از دولت شريف امامي بود. شريف امامي تقويم رسمي كشور را از تاريخ مجعول شاهنشاهي به تاريخ هجري شمسي تغيير داد. ساواك تلاش مي‌كرد با تشبث به برخي شعائر و ارزشهاي اسلامي و مذهبي، بين علما و روحانيون اختلاف‌افكني كند و چنين القا كند كه اقدامات و موضعگيريهاي امام خميني و روحانيون و علماي پيرو او با اصول و ارزشهاي اسلامي و ديني مغايرت دارد و بسياري از علما و روحانيون، مخالف ديدگاههاي سياسي، اجتماعي و مذهبي ايشان هستند.

 

ازجمله اقدامات دولت شريف امامي كه ناصر مقدم رئيس ساواك در آن نقش مهمي داشت، اعلام حكومت نظامي در تهران و 11 شهر ديگر در شامگاه روز 16 شهريور 1357 بود. با اين اقدام فاجعه جمعه 17 شهريور 1357 در ميدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد و به نقطه عطفي در گسترش مخالفتهاي عمومي با حكومت پهلوي تبديل شد. چند روز قبل و در روز 13 شهريور 1357 ــ عيد فطر ــ تظاهرات گسترده‌اي در تهران و ساير شهرها روي داد و ساواك از روند حوادث و تبعات ادامه آن احساس نگراني مي‌كرد. سپهبد ناصر مقدم پس از تظاهرات روز عيد فطر (13 شهريور 1357) به ديدار شاه رفت و با اشاره به ناآراميهاي جاري كشور و ابراز نگراني از تبعات سوئي كه مي‌توانست براي اركان حاكميت به بار آورد، موافقت شاه را براي برقراري حكومت نظامي در تهران و برخي شهرها به دست آورد. به دنبال آن، در شامگاه روز 16 شهريور 1357 جلسه شوراي امنيت ملي دولت شريف امامي تشكيل شد و طي مذاكراتي به كارگرداني مقدم، نهايتاً به ضرورت برقراري حكومت نظامي در تهران و 11 شهر ديگر رأي داده شد. مقدم با ذكر اخبار و شايعاتي درباره آغاز موج جديد ناآراميها در تهران و ساير شهرها، حاضران در جلسه را متقاعد كرد كه چاره‌اي جز موافقت با طرح او (كه پيش از آن شاه نيز موافقتش را با آن اعلام كرده است) در برقراري حكومت نظامي ندارند. برخي از حاضران در جلسه استدلال كردند كه در ساعات محدود باقيمانده تا صبح روز 17 شهريور (زمان آغاز برقراري حكومت نظامي) مردم امكان آگاهي از اين تصميم جديد دولت را نخواهند داشت، اما مقدم با اصرار بر ضرورت برقراري سريع حكومت نظامي تصريح كرد كه رسانه‌ها (راديو و تلويزيون) اين تصميم دولت را به طور مكرر به اطلاع مردم خواهند رساند. اما همچنان كه پيش‌بيني مي‌شد، مردم نتوانستند در جريان تصميم دولت قرار بگيرند،6 از صبح روز 17 شهريور 1357 در بسياري از نقاط تهران و ساير شهرها بسياري از مردم به خيابانها ريخته و بدون توجه به اخطارهايي كه درباره برقراري مقررات حكومت نظامي داده مي‌شد، بر ضد رژيم به تظاهرات پرداختند. ميعادگاه اصلي تظاهركنندكان تهراني در ميدان ژاله قرار داشت كه نيروهاي انتظامي و ساواك بي‌محابا به روي مردم بسياري كه در اين ميدان و خيابانهاي اطراف گرد آمده بودند، آتش گشوده و شمار زيادي مجروح و تعداد كثيري نيز به شهادت رسيدند. در اين روز علاوه بر شهادت وجراحت صدها نفر از تظاهركنندگان توسط ساواك، خسارات مالي و اقتصادي قابل توجهي به منازل، مغازه‌ها و اتومبيلهاي مردم وارد شد و آتش‌سوزيهاي عمدي بسياري در بخشهاي مختلف شهر به راه انداخته شد. در ديگر شهرهاي كشور نيز ساواك و ساير نيروهاي نظامي و امنيتي بر روي تظاهر كنندگاني كه حكومت نظامي را ناديده گرفته و به خيابانها ريخته بودند، آتش گشود و تعداد كثيري را شهيد و مجروح كردند. بيشترين اتهامات مربوط به فاجعه روز 17 شهريور 1357 متوجه ساواك شد.7 تبعات كشتار 17 شهريور براي رژيم پهلوي گران تمام شد؛ از آن پس ناآراميها وارد مرحله جديدي شد. در آن ميان شريف امامي نخست‌وزير وقت براي آرام كردن فضاي بحراني كشور، طي نطقي از واقعه ميدان ژاله ابراز تأسف كرد و كشته‌شدگان و جان باختگان 17 شهريور را مورد تكريم قرار داده و به مردم به دليل اين فاجعه تسليت گفت. اين موضع‌گيري شريف امامي از سوي ساواك تهران، كه در آن نقش محوري داشت، مورد اعتراض واقع شد و پرنيان فر ــ رئيس ساواك تهران ــ طي نامه‌اي خطاب به مقدم، به اين موضع‌گيري نخست‌وزير انتقاد كرده و اضافه كرد كه اگر سخن شريف امامي در اداي احترام به كشته‌شدگان و شهداي 17 شهريور مورد تأييد مجموعه حكومت بوده باشد، پس در اين ميان نيروهاي امنيتي و انتظامي كه به دستور حكومت در آن روز مرتكب اين كشتار شدند، در چه جايگاهي قرار خواهند گرفت. پرنيان‌فر هشدار داد كه سخنان نخست‌وزير آثار و تبعات سوئي در تضعيف روحيه نيروهاي ساواك و ديگر نيروهاي نظامي و انتظامي بر جاي خواهد گذاشت.8

 

در همان زمان شايع شد كه علاوه بر ساواك و نيروهاي نظامي، واحدهايي از سربازان اسرائيلي نيز در جريان كشتار 17 شهريور 1357 دست داشته‌اند.9 روز پس از كشتار 17 شهريور، شوراي امنيت ملي دولت شريف امامي با حضور مقدم، بار ديگر تشكيل جلسه داد و درباره واقعه به بحث پرداخت. با اين احوال، به دليل گسترش دامنه بحران در نقاط مختلف كشور، به طور ضمني ضرورت ادامه سياست سركوب مورد توجه حاضران در جلسه قرار گرفت و در تعداد ديگري از شهرهاي كشور نيز مقررات حكومت نظامي برقرار شد.10 پس از واقعه 17 شهريور، كارتر ــ رئيس جمهور امريكا ــ در تماسي، به شاه اطمينان داد كه از روش قهرآميز و قاطع او در برخورد با مخالفان حمايت مي‌كند.11

 

به دنبال كشتار 17 شهريور، مخالفان رژيم با صدور اعلاميه، بيانيه و ارائه سخنراني مراتب انزجار خود را از حكومت پهلوي اعلام كردند. در اين ميان آيت الله شريعتمداري نيز طي اعلاميه‌اي كه مردم را به آرامش دعوت مي‌كرد، نيروهاي حكومتي را به دليل كشتار 17 شهريور نكوهش كرد. گفته مي‌شود اعلاميه آيت الله شريعتمداري توسط ساواك بهره ‌برداري شده و متن آن در شمارگان بسيار پخش شد.12 پس از واقعه 17 شهريور، مقدم در يكي از جلسات شوراي امنيت ملي دولت شريف امامي از وضعيت وخيم و ناكارآمد دستگاهاي تبليغاتي و رسانه‌اي حكومت انتقاد كرده و بر اين نكته تأكيد كرد كه راديو و تلويزيون از برآوردن خواستها و نيازهاي تبليغاتي حكومت و نقشي كه ضرورتاً اين دستگاه بايد در برابر مخالفان اتخاذ كند، عاجز و ناتوان است. مقدم همچنين از وزارت اطلاعات و جهانگردي دولت شريف امامي هم انتقاد كرد كه در كنترل و هدايت نشريات و روزنامه‌ها ناتوان بوده و اجازه مي‌دهد روزنامه‌ها چنان كه دلخواه مخالفان حكومت است به انعكاس اخبار، حوادث و رخدادهاي جاري كشور مبادرت كنند و حكومت را با مشكلات مضاعفي رو به رو سازند.13

 

بدين ترتيب به نظر مي‌رسيد به رغم جايگزيني مقدم در رياست ساواك، تحولات محسوسي در روش برخورد ساواك با مردم به وجود نيامده و اين سازمان كماكان به دليل سوء رفتارش پذيراي بيشترين انتقادات و اعتراضات بود. با اين احوال، دولت شريف امامي وعده‌هايي مبني بر ايجاد تحول در ساختار تشكيلاتي و حذف نيروهاي سركوبگر و بدنام اين سازمان داد. به دنبال آن، به تدريج در محافل سياسي و اجتماعي شايع شد كه به زودي تعدادي از نيروهاي بدنام ساواك از اين سازمان اخراج خواهند شد. به دنبال آن، ناصر مقدم فهرستي از چند ده نفر از افراد بدنام‌تر اين سازمان را براي اخراج از ساواك در اختيار شاه و دولت قرار داد. مشهورترين اين افراد پرويز ثابتي مديركل بدنام و بي رحم اداره كل سوم (امنيت داخلي) بود؛ پرويز ثابتي نهايتاً در آبان 1357 از كشور گريخت. با اين احوال دامنه تغيير و تحول در ساواك در آن دوره چندان قابل اعتنا نبود و سرعت تحولات سياسي و اجتماعي بسيار پرشتاب تر از آن بود كه دولت و نيز رياست ساواك، امكان، فرصت و نيز مجال جدي براي ايجاد تغيير و تحولات ساختاري در اين سازمان بيابند. طرح مسائلي چون لزوم تصفيه ساواك از عناصر بدنام و ناياب و سركوبگر و ايجاد تحولاتي در ساختار و تشكيلات آن، بيش از پيش موجبات تضعيف روحيه نيروهاي اين سازمان را فراهم آورد و همزمان با آن، تهديدات و خطرات بالفعلي كه همه روزه از سوي مخالفان، متوجه نيروهاي ساواك مي‌شد، مشكلات روحي و رواني اين نيروها را مضاعف مي‌ساخت.14

 

به تدريج آشكار شد كه اقدامات دولت شريف امامي كه تلفيقي از طرحهاي به اصطلاح مسالمت‌آميز و آشتي‌جويانه و نيز سركوب بود، علاوه بر اين كه نتيجه مطلوبي براي رژيم به بار نياورد، بر دامنه بحران نيز افزود. دولت شريف امامي كارنامه نوميد كننده‌اي براي حكومت داشت و چاره‌اي جز تغيير آن با كابينه‌اي ديگر در ذهن تصميم گيران حكومت و به ويژه ناصر مقدم خطور نمي‌كرد. در چنين شرايطي با زمينه سازيهاي پيشين ساواك، شاه متقاعد شد كه جز بركناري شريف امامي از نخست‌وزيري و روي كار آمدن فردي نظامي، كه سركوب بيشتر مخالفان را پي‌گيرد، چاره ديگري نيست. ساواك از روز 13 آبان 1357 بر جنايات خود در تهران و ساير شهرها افزود و با ايجاد درگيريهاي خونين با تظاهركنندگان و آتش زدنها و تخريبهاي عمدي در سطح وسيعي از شهر تهران، بيش از پيش موجبات نگراني شاه را از عواقب سوء ادامه نخست وزيري جعفر شريف امامي فراهم آورد. نهايتاً نيز مقدم در ملاقاتي با شاه موجبات انتصاب ارتشبد غلامرضا ازهاري را به نخست‌وزيري فراهم آورد.15

_______________________________

 

1. مصطفي الموتي، ايران در عصر پهلوي، ج13، چاپ اول، لندن، پكا، شهريور 1371/1992 م، ص183. و اشرف پهلوي، من و برادرم، با مقدمه محمود طلوعي، چاپ اول، تهران، علم، 1375، ص 345ـ346.

2. مسعود بهنود، از سيد ضياء تا بختيار، چاپ ششم، تهران، جاويدان، 1374، ص 744.

3. امير اصلان افشار، سروها در باد: آخرين روزهاي شاه در تهران، به كوشش محمود ستايش، چاپ اول، تهران، البرز، 1378،ص 169 ـ 197 و ص 220 ـ 221.

4. مجموعه اسناد لانه جاسوسي آمريكا، ج 12، بخش دوم، چاپ اول، تهران، مركز نشر اسناد لانه جاسوسي آمريكا، 1365ـ 1366، ص 22ـ 24. و جهانگير آموزگار، فراز و فرود دودمان پهلوي، ترجمه اردشير لطفيان، چاپ اول، تهران، مركز ترجمه و نشر كتاب، 1375، ص 533.

5. احسان نراقي، از كاخ شاه تا زندان اوين، ترجمه سعيد آذري، چاپ اول، تهران، رسا، 1372، ص 141ـ143. و انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، ج5، چاپ اول، تهران مركز بررسي اسناد تاريخي، 1378، ص 250.

6. عمادالدين باقي، بررسي انقلاب ايران، ج اول، چاپ اول، قم، نشر تفكر، 1370، ص 254ـ 255. و عباس قره باقي، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباش قره باغي (مرداد ـ بهمن 57)، چاپ اول، تهران، نشر ني، 1364، ص 2 ـ 25.

7. رمضانعلي شاكري، انقلاب اسلامي و مردم مشهد، چاپ دوم، تهران، بي نا، 1362، ص 93ـ 94 و حسين فردوست: خاطرات ارتشبد سابق، حسين فردوست: ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، جلد اول، چاپ سوم، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1370، ص 578 ـ 589.

8. بايگاني مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي (اسناد ساواك).

9. وحيد الزمان صديقي، انقلاب اسلامي ايران از نگاه ديگران، به كوشش و ترجمه مجيد رويين تن، چاپ اول، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1378، ص 72 ـ 73.

10. روزشمار انقلاب اسلامي، جلد 5، چاپ اول، تهران، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1378، ص 306 ـ 309. و تصميم شوم: جمعه خونين، چاپ اول، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1376، ص 97 ـ 100.

11. جان دي استمپل، درون انقلاب ايران، ترجمه منوچهر شجاعي، چاپ اول، تهران، رسا و نگارش، 1377، ص 166 ـ 169.

12. تصميم شوم: جمعه خونين ، ص 101 ـ 102.

13. همان، ص 123 ـ 124.

14. شهيد آيت الله حاج شيخ محمد صديقي به روايت اسناد ساواك، چاپ اول، تهران، مركز بررسي اسناد و تاريخي، 1377، ص 498.

15. عمادالدين باقي، ص 264 ـ 273. و غلامرضا نجاتي، تاريخ سياسي بيست و پنج ساله ايران، ج2، چاپ اول، تهران، رسا، 1371، ص 116 ـ 126. 


X